نسل Z (نخستین نسل از بومی های دیجیتال) و تأثیر آن بر شرکت ها

مدت ها پیش از آنکه عبارت “اینفلوئنسر” (Influencer یا شخص تأثیرگذار) ابداع شود، قشر جوان از طریق خلق و تفسیر ترندهای مختلف، به گونه ای، نقش یک اینفلوئنسر را ایفا میکردند. اکنون، یک نسل جدید از اینفلوئنسرها به روی صحنه آمده اند. اعضای نسل زِد (یعنی افرادی که بین سال های 1995 تا 2010 متولد شده اند)، بومی های دیجیتال راستین به شمار می آیند؛ یعنی، از نخستین سال های تولد در معرض اینترنت، شبکه های اجتماعی و سیستم های موبایل قرار داشته اند. این شرایط، منجر به پرورش یک نسل فراشناختی شد که از گردآوری و ارجاع به منابع اطلاعاتی مختلف و همچنین، ادغام تجربیات مجازی و آفلاین با یکدیگر هیچ اِبایی ندارند.

در پی گسترش ارتباط و پیوندهای جهانی، نقش گذار نسل نسبت به نقش تفاوت های اجتماعی-اقتصادی اهمیت بیشتری پیدا کرد و تأثیر آن بر تنظیم رفتارها قوت گرفت. قشر جوان، بر انواع و اقسام قشرهای دیگر جامعه (در سنین مختلف) و درآمدها تأثیر بیشتری اعمال کردند و حتی، الگوی مصرف و ارتباط مردم با برندها را نیز دستخوش تغییر ساختند. در کشور برزیل، نسل زِد حدود 20 درصد از کل جمعیت آن کشور را تشکیل میدهد. مک کنزی، اخیراً، با باکس 1824 یک رابطۀ همکاری برقرار کرده است تا طی یک پژوهش، رفتارهای این نسل جدید و تأثیر آنها بر الگوهای مصرف در برزیل را مورد بررسی قرار دهد (باکس 1824، یک نهاد پژوهشی است که مشخصاً در حوزۀ امور مصرف کنندگان فعالیت میکند). در این پژوهش، رویکردهایی کیفی دربارۀ نسل زد در سه شهر بزرگ برزیل (یعنی رسیفی، ریو دی ژانیرو و سائوپائولو) اتخاذ شده اند و داده هایی از چندین نسل و طبقات اجتماعی-اقتصادی مختلف نیز گردآوری گردیده اند. هدف ما، کسب شناخت دربارۀ تأثیر نگرش ها و دیدگاه های این نسل جدید بر کل جمعیت کشور و همچنین، بر الگوی مصرف بوده است.

در طی آن پژوهش، یک نظرسنجی از نسل زد به عمل آمد و چهار رفتار کلیدی و اصلی در ایشان شناسایی شد که هر چهار مورد، برمبنای یک اصل شکل گرفته بودند: این نسل، به دنبال حقیقت است! نسل زد برای بیان ایده ها و نظرات فردی خود ارزش بسیاری قائل است و از برچسب خوردن و نشان داری بیزار است. اعضای این نسل باور دارند که برای حل منازعات و اختلاف ها و همچنین، برای توسعۀ جهان باید به دیالوگ و گفتگو روی آورد. علاوه بر این، ایشان با استناد به روش های تحلیل بنیاد و کاربردشناسانه اقدام به تصمیم گیری دربارۀ موضوعات مختلف میکنند. به همین دلیل است که ما نسل زد را با عنوان “نسل راستین و حقیقت طلب” خطاب میکنیم. در مقابل، نسل پیشین که با نام نسل “هزاره” (یا میلنیال) شناخته میشود، زندگی خود را در دورۀ رفاه و آسایش اقتصادی آغاز کرده است و مشخصاً، بر نفس خویش متمرکز میباشد. اعضای نسل هزاره افرادی آرمان گراتر و مصمم تر هستند و تمایل چندانی به پذیرش نقطه نظرات متنوع و متعدد ندارند.

این قبیل رفتارها، بر رویکرد اعضای نسل زد نسبت به الگوی مصرف و ارتباط با برند تأثیر گذاشته اند. شرکت ها باید خود را با سه گرایش جدید در این نسل وفق دهند. این سه گرایش عبارتند از: 1) مصرف به معنای کسب دسترسی است؛ نه کسب حق مالکیت؛ 2) مصرف به مثابه بیان هویت فردی است؛ و 3) مصرف، با مسائل اخلاقی عجین است. پیروِ وقوع پیشرفت های فناورانه، این گذار نسلی منجر به بروز تغییراتی در دورنمای الگوهای مصرف شده است؛ به گونه ای که تمام مرزهای اجتماعی- اقتصادی را خرق کرده و تا فراتر از نسل زد نیز پیش رفته است و در نهایت، به کل هرم دموگرافیک سرایت کرده است. امکانات و احتمالاتی که هم اکنون پیش روی شرکت ها قرار گرفته اند، هم تحول بنیاد و هم چالش برانگیز هستند. واحدهای کسب و کار باید دربارۀ رویه های ارزش افزایی برای مصرف کنندگان، تجدید نظر کنند؛ تولید انبوه و مقیاس تولید را برمبنای گرایش های خصوصی در سازمان یا شرکت تنظیم نمایند؛ و مهم تر از همه، به تمام اصول و مبانی بازاریابی و اخلاق مقیّد باشند.

آشنایی با نسل راستین و حقیقت طلب

اخلاقیات و رفتار نسل های مختلف، برطبق بافت و محیطی که در آن متولد شده اند، شکل می گیرند (شکل 1). اعضای نسل بیبی بومر، که طی سال های 1940 تا 1959 متولد شده اند، در دوران پس از جنگ جهانی دوم رشد پیدا کرده اند و مصرف را به مثابه تظاهر یک ایدئولوژی می شناسند. جمعیت نسل ایکس (که طی سال های 1960 تا 1979 به دنیا آمده اند)، به دنبال جاه و مقام بوده اند؛ حال آنکه نسل هزاره یا میلنیال، تجربه را به عنوان یک متاع مصرفی برگزیده اند. به زعم نسل زد، جستجو به دنبال حقیقت در ارجحیت است و این گرایش، هم در سطح فردی و هم در سطح جامعه تظاهر پیدا میکند (شکل 2). این نسل، به یک طریق و مسلک واحد و از پیش تعیین شده، مقید نیست. تلاش اعضای نسل زد برای جستجو به دنبال حقیقت و سندیت، آزادی بیان و آمادگی پذیرش انواع مختلف مخاطبان را برای ایشان به ارمغان آورده است.


شکل 1
شکل 1


شکل 2
شکل 2


هویت نامعلوم: ابراز حقیقت فردی

من نیاز دارم که آزاد باشم؛ من نیاز دارم که خودم باشم و هر روز بیشتر از پیش به خودِ واقعی ام نزدیک شوم. با استفاده از اینترنت، من احساس آزادی بیشتری خواهم داشت.
- نظر یک خانم در نظرسنجی، شهر سائوپائولو
من واقعاً به هر آنچه مشترکاً متعلق به خانم ها و آقایان است، علاقمندم! به نظر من، تلاش فروشگاه ها و برندها برای تقسیم خدمات و کالاها به دو گروه “زنانه” و “مردانه”، یک عمل منسوخ و بی فایده است. من فکر میکنم که پارچه ها هم جنسیت ندارند.
- نظر یک خانم در نظرسنجی، شهر ژیوآنیا

از نظر نسل زد، مسئله و دغدغۀ اصلی در زندگی آن نیست که انسان، خودش را از طریق کلیشه ها تعریف کند؛ بلکه، ایشان روش های مختلفی را برای نزدیکتر شدن به شخصیت اصلی خود و شکل دادن به هویت فردی در طول زمان تجربه می کنند (شکل 3). بر این اساس، این نسل را میتوان “نسل بی هویت” خواند.

شکل 3. دغدغۀ نسل زد آن نیست که خود را برمبنای یک روش کلیشه ای و ثابت تعریف کنند: 76 درصد از اعضای نسل زد به یک مذهب گرایش دارند؛ اما در عین حال، آزادی خواه نیز هستند.
شکل 3. دغدغۀ نسل زد آن نیست که خود را برمبنای یک روش کلیشه ای و ثابت تعریف کنند: 76 درصد از اعضای نسل زد به یک مذهب گرایش دارند؛ اما در عین حال، آزادی خواه نیز هستند.


هفتاد و شش درصد از نسل زد اعلام کرده اند که به مذهب اعتقاد دارند و از آن پیروی میکنند. در عین حال، این نسل، بیشترین آمادگی و میل را به پذیرش ایده ها و نظرات مختلف دارند؛ ولوآنکه آن نظرات، با حدود و مرزهای باورهای مذهبی آنها هم راستا نباشند. به عنوان مثال، حدود 20 درصد از اعضای این نسل، خود را منحصراً دگرجنسگرا نمیدانند؛ و این در حالی است که در نسل های دیگر، این آمار برابر با 10 درصد است. علاوه بر این، شصت درصد از اعضای این نسل بر این باورند که زوج های همجنس باید بتوانند حق سرپرستی از فرزند را دریافت کنند؛ حال آنکه در نسل های دیگر، تعداد افرادی با این باور حدود 10 درصد کمتر است.

باور به سیالیّت جنسیت، یکی از موارد تظاهر “هویت نامعلوم” در نسل زد است؛ اما قطعاً تنها مورد نیست. اعضای نسل زد، همواره با هم در ارتباط و تماس هستند. آنها، به طور دائم، مقادیر زیادی اطلاعات و داده را ارزیابی میکنند و بر محیط پیرامون خود تأثیر میگذارند. به عقیدۀ این ها، درون انسان یک فضا و محل مناسب برای دریافت تجربه، اجرای آزمایش و خلق تغییر است. از هر ده نفر از نسل زد، هفت نفر عقیده دارند که دفاع و پشتیبانی از علت های مرتبط با هویت، از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ بنابراین، ایشان بیش از نسل های گذشتۀ خود به حقوق انسانی، مسائل پیرامون نژاد و قومیت، مسائل مربوط به همجنسگراها و تراجنسگراها و همچنین، فمینیسم بها میدهند.


مشارکت گرایی: ارتباط با حقایق مختلف

هرکدام از ما، سبک و شیوۀ زندگی مختص به خود را داریم؛ اما آنچه ما را به هم پیوند میدهد، تمایل ما به پذیرش و درک سبک زندگی دیگران است.
- نظر یک آقا در نظرسنجی، شهر رسیفی

اعضای نسل زد، به طور افراطی، میل به ارتباط و مشارکت دارند. آنها میان دوستان خود در محیط های مجازی و دوستان حاضر در جهان واقعی، هیچ تفاوتی قائل نمی شوند. این افراد، میان جوامع و انجمن های مختلف در رفت و آمد هستند و از سطوح بالایی از فناوری های موبایلیزاسیون بهره می گیرند. نسل زد، جوامع آنلاین را محیط هایی بسیار مهم و ارزشمند تلقی می کنند؛ زیرا به عقیدۀ ایشان، آن محیط ها امکان گردهمآیی افراد با پیشینه های اقتصادی مختلف و علاقمندی های مشترک را فراهم می آورد (شصت و شش درصد از اعضای نسل زد که در نظرسنجی ما شرکت کرده اند، بر این باور بوده اند که جوامع و انجمن ها، برمبنای علت ها و علاقمندی ها پدید آمده اند؛ نه برمبنای پیشینۀ اقتصادی یا سطح تحصیلات. درصد شیوع این طرز فکر در میان اعضای نسل های هزاره، زد و بیبی بومر بسیار کمتر بوده است). پنجاه و دو درصد از اعضای نسل زد تصور می کنند که تعلق هر فرد به گروه های مختلف، یک امر طبیعی است (در نسل های گذشته، آمار این افراد حدود 45 درصد بوده است). بنابراین، ایشان جابجایی میان گروه های مختلف را ایراد و مشکل نمی دانند.


دیالوگ طلب: کسب شناخت دربارۀ حقایق مختلف

ما باید شکیبایی و بردباری را تمرین کنیم و باید یاد بگیریم که به حرف های دیگران گوش کنیم و تفاوت ها را بپذیریم.
- نظر یک آقا در نظرسنجی، شهر ژیوآنیا

نسل زد، اهمیت دیالوگ و گفتمان را به رسمیت میشناسند و به وجود تفاوت نظر و عقیده میان اعضای یک نهاد یا سازمان و حتی، میان اعضای خانواده هایشان باور دارند. ایشان میتوانند بدون زیرپاگذاشتن ارزش ها، با سازمان ها و نهادهایی که ارزش های فردی‌شان را انکار میکنند، تعامل و گفتگو برقرار سازند. علاوه بر این، نسل زد میتوانند به سادگی، بدون نقض باورها و اعتقادات فردی، دربارۀ دیگر احکام سنتی مذهب نیز گفتگو کنند؛ و این توانایی، حاکی از کاربردگرایی (یا منظورگرایی) این نسل است. ایشان به جای روی برگرداندن از مخالفان، گفتگو و حصول نتیجۀ مطلوب دوسویه را ترجیح میدهند.

بنابراین نتیجه میگیریم که اعضای نسل زد، بر این باور هستند که تغییر باید از دیالوگ و گفتمان ریشه بگیرد؛ 57 درصد از اعضای نسل هزاره، نسل ایکس و نسل بیبی بومر بر این باور هستند که باید نظام ها را اصلاح کنند تا بتوانند در ساختار جهان تغییر به وجود بیاورند. و این در حالی است که فقط در نسل زد، 49 درصد همچین باوری را در ذهن دارند! بعلاوه، سی و نُه درصد از اعضای این نسل توقع دارند که شرکت ها، طی یک روز کاری به شکایت های مشتریان خود پاسخ بدهند؛ حال آنکه این آمار در میان نسل های گذشته، بسیار بیشتر بوده است (52 درصد).

باور عمیق نسل زد به گفتمان و دیالوگ با اعتقاد به ارزش هویت فردی، انکار کلیشه ها و کاربردگرایی (یا منظورگرایی) عجین شده است. این ویژگی ها، اخلاق های اصلی نسل زد را شکل میدهند.


واقع گرا: افشای حقایق موجود در پس هرچیز

من حرف هایی را که دربارۀ سرمایه گذاری بر رویا مطرح شده اند، باور ندارم. فقط کار و فعالیت، به درد میخورند.
- نظر یک خانم در نظرسنجی، سالوادور، ایالت باهیا

اعضای نسل زد، به حجم انبوهی از اطلاعات و داده ها دسترسی دارند؛ کاربردگرا (یا منظورگرا) هستند و تمام تصمیم های خود را پیش از اتخاذ، تحلیل می کنند. این در حالی است که در نسل های پیشین، این گرایشات کمتر به چشم می خورند. شصت و پنج درصد از اعضای نسل زد که در نظرسنجی ما شرکت کرده اند، بر این باور بوده اند که برای آگاهی دربارۀ اتفاقات پیرامون و اعمال کنترل بر آن اتفاق ها ارزش بسیار زیادی قائل هستند. این نسل خودآموز، کسب اطلاعات از محیط های آنلاین را از یادگیری آموزشگاهی و سنتی ارجح میدانند.

نسل زد، در زمان شیوع بحران اقتصادی جهانی رشد پیدا کردند و مشخصاً، در همان دوران، کشور برزیل بزرگترین رکورد اقتصادی تاریخ خود را تجربه می کرد. این چالش ها باعث شده اند که نسل زد، نسبت به نسل هزاره، کمتر آرمان گرا باشند (شکل 6). بسیاری از اعضای نسل زد، صرفه جویی در منابع و حفظ آنها برای نسل آینده را ضروری می دانند و پایداری شغلی را نسبت به درآمد بالا، ارجح می پندارند. این نسل، اشتغال ثابت را به کار آزاد یا شغل پاره وقت ترجیح میدهند؛ حال آنکه نسل هزاره کاملاً برعکس هستند. برطبق نتایج حاصل از نظرسنجی، چهل و دو درصد از اعضای 17 تا 23 سالۀ نسل زد اعلام کردند که از پیش، در مشاغل پاره یا تمام وقت استخدام شده اند یا به عنوان شاغل آزاد فعالیت می کنند.


شکل 6. نسل زد، کاربردگرایانه (یا منظورگرایانه) زندگی میکنند و بسیار واقع گرا هستند.
شکل 6. نسل زد، کاربردگرایانه (یا منظورگرایانه) زندگی میکنند و بسیار واقع گرا هستند.


نسل زد: مصرف و تأثیر آن بر شرکت ها

رفتارهای قشر جوان نسل زد، که در این مقاله دربارۀ آنها صحبت کردیم، بر تمام نسل ها و در نهایت، بر رویکردهای آنها نسبت به مصرف تأثیر میگذارند. در تلاقی فناوری و رفتار، سه نیروی بسیار قوی پدید می آیند.


بازآرایی اصول مصرف: از مالکیت تا دسترسی

این نسل از مصرف کنندگان کاربردگرا و واقع گرا توقع دارند که پیش از خرید هر محصول و خدمات، به بازۀ گسترده ای از اطلاعات دسترسی داشته باشند و آنها را ارزیابی کنند. اعضای نسل زد، نه تنها کالاها و خدمات را تحلیل می کنند، بلکه به تحلیل کنش مصرف نیز گرایش دارند. در پی پیدایش این نسل، پدیدۀ مصرف نیز معنی تازه ای پیدا کرد. به عقیدۀ نسل زد (و همچنین نسل های پیش از آن)، مصرف به معنای اکتساب دسترسی به محصولات و خدمات است؛ و ضرورتاً، برخورداری از حق مالکیت به معنای مصرف نیست. از آنجاییکه دسترسی تبدیل به یک صورت جدید از مصرف شده است، دسترسی نامحدود به کالاها و خدمات به عنوان یک ارزش شناخته میشود.

از آنجاییکه مصرف مشارکتی و گروهی، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است، مردم نیز این پدیده را به مثابه یک روش برای تولید درآمد مضاعف در اقتصاد گیگ (Gig Economy) تلقی می کنند. یکی دیگر از جنبه های اقتصاد گیگ شامل مشتریانی است که از روابط خود با شرکت ها برای کسب درآمد مضاعف بهره می گیرند؛ و بدین منظور، به صورت موقت با آنها همکاری میکنند.

به عنوان مثال، تولیدکنندگان خودرو، خودروها را به صورت مستقیم به مصرف کننده اجاره می دهند؛ و بنابراین، به جای فروش 1000 خودرو، یک خودرو را هزار بار به فروش میرسانند. نقش شرکت های تولید و پخش تجهیزات ورزشی نیز به گونه ای تغییر پیدا کرده که دسترسی به تجهیزات، فناوری و انجمن های تخصصی را برای مصرف کنندگان تسهیل نموده است و به این ترتیب، افراد را در امر ورزش و تندرستی یاری میکند. شرکت های تولید کنندۀ کالاهای مصرفی نیز باید پلتفرم هایی برای تولید، خدمات رسانی و ارتقای کیفیت تجربۀ مشتری از خرید تدارک ببینند که ارتباط و پیوند مشتری با برند را تقویت کنند. شرکت هایی که همواره برمبنای کالاها و خدمات تولیدی‌شان تعریف میشده اند، باید مدل های ارزش افزایی خود را اصلاح کنند؛ ارتباط های مستقیم و قوی تر با مشتری برقرار نمایند؛ و کانال های تازه ای برای توزیع محصول و خدمات تدارک ببینند.


انحصار به فردیت: مصرف به مثابه ابراز هویت فردی

یکی از ویژگی های اصلی و مهم نسل زد آن است که ایشان، ایدۀ ابراز و عیان سازی هویت فردی را به رسمیت میشناسند. بنابراین، مصرف به یک ابزار برای بیان درونیات خویشتن تبدیل میشود؛ و در اصل، کاربرد مصرف به عنوان خرید یا پوشیدن یک برند برای هماهنگ شدن با هنجارهای جامعه به حاشیه رانده خواهد شد. مصرف کنندگان نسل های مختلف، تحت تأثیر اعضای نسل زد و نسل هزاره، نه تنها مایل به مصرف محصولات سفارشی ساز و شخصی تر هستند، بلکه برای محصولاتی که آنها را خاص و منحصر به فرد نشان میدهند نیز مبالغ بالایی میپردازند. پنجاه و هشت درصد از افراد طبقۀ آ و چهل و سه درصد از افراد طبقۀ سی مصرف کنندگان اعلام کرده اند که مایل به پرداخت مبالغ بیشتر برای دریافت محصولات و خدمات سفارشی هستند. هفتاد درصد از اعضای طبقۀ آ و پنجاه و هشت درصد از اعضای طبقۀ سی مصرف کنندگان، به ازای دریافت محصولاتی که بر هویت فردی‌شان تأثیر میگذارند، مبالغ بیشتری پرداخت می کنند. علاوه بر این، چهل و هشت درصد از اعضای نسل زِد (و 38 درصد از اعضای نسل های دیگر) اعلام کرده اند که برای برندهایی که محصولاتشان را در دو شاخۀ زنانه و مردانه تقسیم نمی کنند، ارزش بیشتری قائل هستند.

اگرچه توقع مشتریان برای دریافت محصولات سفارشی ساز، بسیار بالاست، اما هنوز هم بسیاری از ایشان مایل به تشریک اطلاعات شخصی خود با شرکت های تولید کننده نیستند. تنها ده الی پانزده درصد از این مصرف کنندگان اعلام کرده اند که هیچ مشکلی با تشریک اطلاعات شخصی‌شان با شرکت ها ندارند.

از آنجاییکه دنیای مجازی و دنیای واقعی در حال همگرایی به سوی یکدیگر هستند، توقع مصرف کنندگان برای دریافت محصولات و خدمات در هر زمان و مکان نیز افزایش یافته است؛ بنابراین، بازاریابی و فروش از طریق کانال های متعدد باید به یک سطح جدید و والاتر برسد. به نظر مصرف کنندگانی که در هر زمان و مکان، آنلاین هستند، مرزی میان محیط مجازی و محیط واقعی وجود ندارد. در عین حال، ما به دوره ای وارد شده ایم که طی آن، شرکت ها میتوانند از آنالتیک های پیشرفته برای ارتقای کیفیت نگرش خود نسبت به داده های شخصی مصرف کنندگان استفاده کنند. آن بخش از اطلاعات مشتریان که شرکت ها در منابع دادۀ خود ذخیره اند، هم اکنون، از ارزش استراتژیک برخوردار می باشند و در برخی از مواقع، خودِ اطلاعات عامل تولید ارزش هستند. شرکت های برتر و پیشگام باید به یک استراتژی کارآمد برای مدیریت داده مجهز باشند؛ و این استراتژی باید آنها را برای توسعۀ نگرش های پیشرفته تر و کامل تر در زمینۀ کسب و کار آماده کند. این شرکت ها باید به گردآوری و تعبیر داده های مختلف دربارۀ مصرف کنندگان مشغول باشند و در عین حال، مراقبت از آن داده های شخصی را نیز در اولویت قرار دهند.

در طول دهه های متمادی، شرکت ها و خرده فروش ها به این نتیجه رسیده اند که از صرفه به مقیاس میتواند سود به دست آورد. امروزه، آنها به یک مدل دو جانبه روی آورده اند که یک جنبۀ آن، به مقیاس و مصرف انبوه مرتبط است و جنبۀ دیگر، با سفارشی سازی محصول برای گروه های خاصی از مصرف کنندگان (مثل مصرف کنندگان وفادار) در ارتباط می باشد. در این سناریو، هم بازاریابی و هم زنجیرۀ تأمین و فرآیندهای تولید باید چابک تر و انعطاف پذیرتر باشند. بسیاری از واحدهای کسب و کار بر این باور هستند که پیشرفت آینده به سوی این فضا و وضعیت، پرسش ها و دغدغه های بسیاری را به همراه خواهد داشت. به عنوان مثال، تقسیم بندی مجموعه های پوشاک به دو گروه زنانه و مردانه، تا چه زمان منطقی و کارآمد خواهد بود؟ شرکت ها چگونه میتوانند خودرو یا جواهرات تولیدی خود را بدون سوگیری و جانبداری بازاریابی کنند؟


ارتباط مصرف با اصول اخلاقی

مصرف کنندگان از برندها توقع دارند که یک موضع ثابت نسبت به مسائل مختلف اتخاذ کنند. البته، منظور این نیست که برندها، نسبت به مسائل سیاسی تخصصی یا انواع و اقسام موضوعات دیگر ابراز نظر نمایند. بلکه، منظور آن است که برندها باید دربارۀ مسئله هایی که به برندها و مصرف کننده ها مرتبط هستند، آگاهی و اشراف کامل داشته باشند و دربارۀ آنها ابراز نظر کنند. این رفتار و رویکرد ایده آل باید بر کل سیستم سهامداران نیز تأثیر بگذارد.

مصرف کنندگان نسل زد، اطلاعات و آگاهی کافی دربارۀ برندها و واقعیت های پَس آنها دارند. حتی اگر در آن مورد اطلاعاتی در دست نداشته باشند، راه دسترسی به اطلاعات لازم را می دانند. اگر یک برند، تنوع را تبلیغ کند اما خود فاقد تنوع در محصول و خدمات باشد، مصرف کننده به سادگی این تناقض را متوجه خواهد شد. در حقیقت، اعضای نسل های دیگری که ما از آنها نظرسنجی به عمل آوریم نیز همین طرز فکر را دارند. هفتاد درصد از اعضای شرکت کننده در نظرسنجی ما اعلام کرده اند که خرید از برندهای مقیّد به اصول اخلاقی را ترجیح میدهند. هشتاد درصد از ایشان نیز گفته اند که حداقل یک مورد از شایعه های منفی دربارۀ برندها را به یاد دارند. حدود شصت و پنج درصد از اعضای حاضر در نظرسنجی اعلام کرده اند که مایل به یادگیری و کسب آگاهی دربارۀ خاستگاه و ریشه های کالا و خدماتی که خریداری میکنند، می باشند؛ منظور از خاستگاه و ریشه عبارت است از محل تولید، متریال تولید و نحوۀ تولید. تقریباً هشتاد درصد از اعضای شرکت کننده در نظرسنجی اعلام کرده اند که از خرید محصول و خدمات از شرکت های درگیر شایعات، امتناع میکنند.

برندها و شرکت ها باید به این موضوعات توجه ویژه داشته باشند. حدود شصت و سه درصد از مصرف کنندگانی که در نظرسنجی ما شرکت کرده اند، گفته اند که توصیۀ دوستانشان، مهم ترین منبع کسب اطلاعات دربارۀ محصولات و برندهای مختلف است. یک خبر خوب هم وجود دارد؛ و آن خبر این است که مصرف کنندگان (علی الخصوص، نسل زد)، در برابر اشتباهات برندها، بسیار صبور و شکیبا هستند؛ البته به شرط آنکه برند، اشتباه خود را اصلاح کند. فرآیند جلب رضایت مشتری، برای شرکت های بزرگ بسیار دشوارتر است؛ زیرا بسیاری از مصرف کنندگان عقیده دارند که شرکت های کوچک، بیش از سازمان ها و شرکت های بزرگ، به اصول اخلاقی مقید هستند.

به عقیدۀ مصرف کننده ها، بازاریابی و اخلاق کاری با هم همگرایی دارند. بنابراین، شرکت ها باید موضوع ها و مسئله هایی را که دربارۀ آنها موضع خاص اتخاذ میکنند، به وضوح تعریف نمایند و علاوه بر این، این موضع را به تمام اعضا و اجزای زنجیرۀ ارزش نیز منتقل کنند. به همین دلیل، شرکت ها باید عامل های بازاریابی خود را با دقت کافی انتخاب کنند؛ زیرا آن عامل ها، نمایندۀ برند و محصولات شرکت ها خواهند بود. به این نکته نیز توجه داشته باشید که مصرف کنندگان، به خوبی میدانند که برخی از شرکت ها، به اینفلوئنسرهایی که با آنها همکاری میکنند، درصدی از مبلغ فروش محصول را پرداخت میکنند. به این علت، مصرف کنندگان به محصولاتی گرایش پیدا میکنند که توسط اینفلوئنسرهای موردعلاقه‌شان مصرف می شوند. این اینفلوئنسرها، در اینستاگرام، بین 5000 الی 20.000 فالوئر یا دنبال کننده دارند. بازاریابی در عصر دیجیتال، با چالش ها و مشکلات بسیار همراه است؛ زیرا کانال های بازاریابی، ثبات خود را از دست داده اند و بسیار پراکنده شده اند.

قشر جوان، همواره، به هنجارها و روال های جاری در جامعه اهمیت داده اند؛ و در عین حال، بر گرایشات و رفتارهای اعضای جامعه تأثیر گذاشته اند. یکی از ویژگی های بارز نسل زد (نخستین نسل از بومی های دیجیتال)، جستجو به دنبال حقیقت و تأثیرگذاری بر الگوهای مصرف است. فناوری، امکان برقراری ارتباط و پیوند را بیش از پیش فراهم آورده و تسهیل کرده است و اعضای نسل زد، با استناد به همین فناوری ها میتوانند به راحتی با یکدیگر و همچنین، با دیگر نسل های پیش و پس از خود ارتباط برقرار کنند. به همین دلیل، تحول و گذار نسل بیش از پیش اهمیت یافته است و در عین حال، ترندهای فناورانه نیز سرعت بیشتری پیدا کرده اند. بنا به باور شرکت ها و برندها، این تحول و گذار با چالش ها و همچنین، فرصت های بسیار جالبی همراه خواهد بود. و به یاد داشته باشید که: نخستین گام برای بهره برداری از فرصت ها، کسب آمادگی برای پذیرش آنهاست.

منبع: مکنزی