فقط من.
تیک تاک ساعت
ما با زمان همسفریم .زمان همسفر خوبی است ولی مشکلش این است که خیلی عجول است .می خواهد زود از تمام اتفاقات بگذرد و چون من همسفر او هستم باید او را تحمل کنم و با او اتفاقات خوب و دوست داشتنی را پشت سر بگذارم .
نکته ی بسیار ظریف
شاید متوجه نشوید من چه می گویم .شاید هم اکنون جوانه ی سوالی در ذهنتان رشد کند که ؛یعنی چه ما همسفر زمانیم ؟اصلا کسی که اینو نوشته حالش خوب بوده ؟. باید بگویم حالم خوب است .ممنون .♥️
اینکه ما همسفر زمان هستیم درست است.برای مثال هرچه زمان می گذرد بیشتر بزرگ می شویم .بیشتر از نظر عقلی رشد می کنیم . پس یعنی ما با زمان زندگی می کنیم و روز هایمان با او تمام می شود .زمان کسی است که باعث می شود ما غروب آفتاب و طلوعش را ببینیم .
حالا بذارید داستانم را بنویسم .امیدوارم منظورم را فهمیده باشید .
ادامه داستان
بگذارید تا از دوست عجولم زمان کمی با شما درد و دل کنم .وقتی ما از وسط جنگل زندگی عبور می کنیم سر بعضی از اتفاقات پیش رویمان زود می گذریم .البته برای مثال یادم است در یکی از اتفاقات پیش رویمان مادر بزرگم فوت کرد. من در جنگل خیلی ناراحت بودم.زمان به من گفت که نباید خیلی به آن فکر کنم و آن اتفاق را پشت سر بگذارم .من هم به حرفش گوش دادم .دستم را گرفت و گفت پاشوم .من هم گریه هایم را با دستانم پاک کردم و با او همراه شدم .یادم است بدو بدو باهم از آن اتفاق گذشتیم .
من ماجرا های بسیاری با زمان دارم .همیشه با او غروب آفتاب را می بینم .ولی بعضی وقت ها نباید به حرف زمان گوش کرد. دوباره برای مثال داشتیم از دوست قدیمی ام که کنارم بود می گذشتیم او به من گفت باید زود برویم خانه وگرنه شب می شود.ولی من به حرف او گوش ندادم وبه سمت دوستم رفتم .با او کلی صحبت کردم و خندیدم بعد هم به خانه ام رفتم .
آنجا فهمیدم برای بعضی جاها که می توانیم اتفاقات خوبی را به وجود آوریم باید به حرف زمان گوش نکنیم .یعنی اینکه برای خوشی هایمان وقت بذاریم .
دوباره یک نکته ی ظریف
در جنگل زندگی زمان و من از یک جاده. ی بزرگ گذر می کنیم که اتفاقات زندگی ام در کنار این جاده است و زمان با من همراه است تا با او مشورت کنم که سر کدام اتفاق زمان بگذارم . همینطور همسفر بودن با او باعث می شود من بزرگ شوم و روز ها بگذرد .
بعضی وقت ها نباید بگذاریم زمان هدر شود
زمان چیزی است که میگذرد و ما او را لحظه لحظه از دست می دهیم .وقتی که یک جا نشسته ایم و هیچکاری نمی کنیم داریم زمان را از دست می دهیم.
زمان از طلا هم ارزشمند تر است این را باید در مغزمان تتو کنیم تا پاک نشود.
بعضی وقت ها باید بعضی اتفاقات زندگی مان را به دست زمان بسپریم و بگذاریم سپری شوند.
خلاصه تمام این نوشته ها :ای ایها ناس زمان طلاست
نویسنده :نگین جوان
مطلبی دیگر از این انتشارات
دیوار قُلدُری که جانم را نجات داد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
رویایی بی پایان!
مطلبی دیگر از این انتشارات
یه عیدی ناب برای دهه هشتادیا!