اصلا چرا باید برنامه‌ریزی کرد ؟

شاید باورتون نشه اما به‌تعداد موهای سرم از افراد مختلف شنیدم که چرا باید برنامه‌ریزی کرد؟

معمولا پاسخم اینه که خب اگر نیازی براش نمی‌بینی که هیچ، اما اگر فکر می‌کنی موثره ببین یه‌برنامه از نظرت باید چه ویژگی‌هایی داشته باشه و چه دسترسی‌ای می‌ده بهت اگر درست انجام بشه؟

برای خود من، برنامه‌ریزی، ایجاد یک‌ساختار صلب و چهارچوب‌دار نیست که فقط زندگیم رو اتوکشیده کنه. از قضا یه ابزاره که کمکم می‌کنه بتونم تعادل دایره‌ی زندگیم رو حفظ کنم و به کارهایی که دوست دارم برسم و حس دستاورد داشتنی که برام مهمه، رو هم داشته باشم.

••

برنامه‌ریزی به من نمی‌گه باید چه کنم یا چه نکنم. دراصل من اون رو تصویر می‌کنم و امکان ایجاد فضاها و تجربه‌های مختلف رو، درونش برای خودم می‌سازم.

••

برای داشتن زندگی‌ای که تعادل و رضایت در بر داشته باشه لازمه که هر ۵ حوزه‌ی زیر بهشون توجه بشه :

۱. توسعه‌ی فردی

۲. تحصیل و یادگیری

۳. کار

۴. سلامت جسم و روان

۵. ارتباطات

••

برنامه‌ریزی کمک می‌کنه که به تمام این‌حوزه‌ها، با هم ، با ارزش مشخص در بازه‌های مشخص، نگاه کرد و تعادل بیشتری رو ایجاد کرد.

••

در وبینار فردا حتما بیشتر در موردشون خواهم گفت .

••

در مورد وبینار در این پست ویرگول بیشتر نوشتم .

••

این‌چند روز خیلی ازم پرسیده شده که اگه تنبل باشم هم برنامه‌ریزی می‌تونه بهم کمک کنه؟

واقعیت اینه که به عنوان یک #کوچ، تجربه بهم نشون داده گاهی اصلا ما تنبل نیستیم. پشت تنبلی پنهون می‌شیم تا توجیه کنیم. عملکرد و استمرار میانه‌ی یک طیفه که از یک‌سمت باید متصل باشه به یک اشتیاق درونی و از یک‌سمت به هدف و خروجی. گاهی اهداف ما، برای ما نیست. به هر دلیلی ممکنه انتخابش کرده باشیم یا بهمون تحمیل شده باشه ولی شفاف نمی‌بینیمش. اینجور جاها مهمه که ببینیم نقطه اتصال اون‌هدف، درون ما کجاست و چه مدل خروجی داشتن بیشتر می‌تونه بهمون کمک کنه!

من منکر اینکه گاهی تنبلی ممکنه نیستم، اما به نظرم تنبلی تعریف مشخص خودش رو داره و باید به تکرارش دقت کرد.
••
تعریف شما از تنبلی چیه ؟ به نظرتون تنبلی مطرحه یا ابهام و عدم تعلق ؟