یاداشت های روزانه یک آدم
داستان طبیعت در اینستاگرام

حدود 7 هفته گذشت از روزی که تصمیم گرفتم یکسری اطلاعات در رابطه با حیات وحش ایران و گونه های مختلفی که در ایران زندگی میکنند رو به اشتراک بگزارم ، این کار رو انجام دادم چون مطمئن هستم آگاهی و آموزش تنها راه نجات از مشکلات ریز و درشتی هست که تو حوزه محیط زیست تو این مملکت اتفاق می افتد .
کاری به اینکه خوب بود یا بد و یا اینکه اصلا موفق بود یا خیر ندارم ،اما چیزی که متوجه شدم تو این هفت هفته این بود که ماها یکسری باور هامون تغییر کرده ،انگار که دوست داریم خودمون رو درگیر نکنیم با این چیزها یا اصلا واسمون اهمیتی نداشته باشه !
خیلی از ما ها صرفا به سفر و طبیعت گردی به عنوان یک مد نگاه میکنیم ، یک پدیده ای که چون همه دارن انجامش میدن ما هم باید انجامش بدیم ،من سالها بود که شروع کرده بودم به طبیعت گردی اما خوب اطلاعاتم واقعا تو این حوزه کم بود و از یه جایی به بعد دیدم اینطوری فایده نداره و باید علمم رو هم تو این حوزه بالا ببرم تا بتونم هم خودم از طبیعت گردی لذت ببرم و هم آسیبی به محیط زیست نرسونم . تو این سال ها چیزهای زیادی فهمیدم و همیشه یک سوال بزرگ تو ذهنم بود که چرا ما اول یک چیزی رو شروع میکنیم بعد که تبدیل به بحران شد دنبال راه حل میگردیم .
الان هم داریم سفر رو تبدیل میکنیم به یک پدیده لاکچری و یه ویترین درست کردیم به اسم اینستاگرام ، به نظر خیلی ها هرکی عکس و فیلم بهتری گذاشت تو صفحه مجازیش آدم خفن تری تو این حوزه است مثل خیلی جاهای دیگه ای که این کارو کردیم و آدم هایی و ساختیم و دنبالشون کردیم که اصلا و ابدا محتوی ای برای ارائه ندارند ،شدند شاخ مجازی و ما باز هم اونارو دنبال کردیم و به این فضای سراسر بی محتوی قدرت دادیم .
حکایت حوزه گردشگری و سفر هم دقیقا تو همین پله است ، تورهای عجیب و غریب به وجود آمدند ،آدم های عجیب رشد کردند . بزرگترین اشکال ما این است که همیشه دیگران را مقصر این اتفاق میدانیم و فکر میکنیم ما تو این ماجرا هیچ تقصیری نداریم .
یک سوال میپرسم ، چرا کشتن جوجه های یک روزه انقدر بزرگ می شود که تمام رسانه های داخلی و خارجی به آن میپردازند ولی از قتل عام حیات وحش کسی خبر دار نمی شود ؟ مگر همان موضوع رو ما به اطلاع دیگران نمی رسانیم ؟ چرا هزاران هزار موسسه جهت حمایت از سگ و گربه های خیابانی وجود دارد و تا هر اتفاقی می افتد صدها شماره حساب در فضای مجازی منتشر می شود جهت کمک ولی از نابودی زیستگاها به هزاران دلیل مختلف کسی خبر ندارد ؟ مگر ما همان آدم ها نیستیم ؟
جواب ساده است ، زیرا این اتفاق ها فرصتی است برای نمایش و بزرگ شدن و کسب درآمد ولی جاهای دیگه از این خبرا نیست . خلاصه میکنم صحبتم رو ، همه ی ما در تمام اتفاق هایی که درورو برمون میوفته مقصر هستیم و اگر دوست داریم اصلاح بشه ،باید برای اون تلاش کنیم .
مطلبی دیگر از این انتشارات
عروسی می کنیم تا فیلم بگیریم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی ده فیلمی که در نیمه اول 1400 دیدم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
در باب فیلم مستند Social Dilemma (معضل اجتماعی)
موضوع جوجه ها چون تجاری و پول براش خرج شده بیشتر یه شوو بود برای جلب توجه و اینکه مردم فکر کنن چقدر به فکرشون هستن .ولی حیات وحش هزینه ای براش صرف نشده نمیشه باهاش تجارت کرد جایی دیده نمیشه به خاطر همین خیلی مهم نیست اهمیتی نمیدن چند وقت پیش رفته بودم باغ وحش واقعا دلم گرفت ناراحت شدم گریه ام میمود به حال حیوانات محیط کثیف رسیدگی در حد هیچی صفر نتونستم تحمل بیارم اومدم بیرون
اینستاگرام هم که شده یه بازار تجاری برای همه کثافط کاری های این سرزمین هر کی یه جفت جوراب میخره میاد استوریش میکنه یه فضای داغون و پر از فساد و تباهی و نابودی دروغ و ریا و عقده های سر به فلک کشیده .
ممنون از شما پست جالبی بود