Stay Foolish ٫ Stay Hungry
همه نگران فردا بودند، او اِمروزش را جشن میگرفت....
از جمله کارهایی که انجام دادنش همیشه حالم را خوب میکند، دور ریختن است. کشوها را باز میکنی، چنگ میزنی به خرده ریزهای قدیمی، چند لحظهای تماشایشان میکنی و میبینی این همه وقت/این همه سال بیدلیل به اسارت گرفتیشان. فندکی که روشن نمیشود، ساعتی که خودش را بازنشست کرده و عقربههایش دیگر نمیچرخد، عکسهای رادیولوژیای که دیگر قرار نیست کسی به تماشایشان بنشیند، کارت ویزیت غریبهها، رژ لبهای به ته رسیدهی سالخوردهای که کمرشان به زور میچرخد، گوشوارههای یک لنگه، اسباب بازیهای آسیب دیده، عکسهای پرسنلی باستانی، کرمهای فاسد، سیدیهای خشدار، یادگاریهای کوچکی که هیچ وقت به دست صاحب اصلیشان نرسیده، پاکتهای پاره پوره، شیشههای عطرِ خالی و تشنه، کیف پولهای بیپول، زنجیرهای پر گره، داروهای تاریخ مصرف گذشته، پیچهای یتیمی که خدا میداند یک روز چه چیزی را سفت میکردهاند.
کیسهی بزرگی بر میدارم و اضافیها را تویش میریزم. در کمد را باز میکنم و تند تند لباسهای رنگارنگ را از چوبرختی پایین میکشم و پرت میکنم ته کیسهای که به ناکجا میرود. گالری موبایل را نگاه میکنم و تند تند عکسهای شبیه به هم، دهنهای کج و کوله، زشتیها، بیحالیها، تاریها، غمها و تیرگیها را پاک میکنم و دور میریزم.
خالی شدن را دوست دارم. دیدن جای خالیِ بیخودیها/مزاحمها/اضافیها لذتبخش است. آخرش فقط باید شایستههایی که مفید و باارزش بودنشان را ثابت کردهاند باقی بمانند. چه کسی به این همه آشغال در روزگارش نیاز دارد؟
پ.ن. ۰:
«لیس کمثله شیء»
پ.ن. ۱:
به عدل علی و مظلومیت امام حسن علیهسلام و سر بریدهی آقام اباعبدالله و برای شماها که کمتر اعتقادات مذهبی دارید به ویلچر استیون هاوکینگ قسم زشته وقتی کات میکنین رها نمیکنید، سموم یک طرفه به قاضی رفتن تو وجودتون خیلی وقته ابنرمال شده!
اگر متوجه نیستید مردسالاری سیستم، وجودتون رو هیپنوتزم کرده، اگر در لایههای پنهان روانژدیهاتون هک شده، اگر درمقابل هر نوع گله و شکایت زنان سریع میگید «پریودی؟» یا «کی پریود میشی» برید روی پیشونیتون تتو کنید «من از فاضلاب پستتر و گوهربار ترم. لطفا از من فاصله بگیرید. من انسان نیستم».
مرسی.
خیلی زشته! چُسْ مثقال دیگنیتی و آس و پاس نبودن معرفتی و مُرالْ آبْلیگِیْشِنَم آرزوست!
پ.ن. ۲:
بعد بهتون میگم آدم ادبیات بلد میبینید جیغ بزنید فرار کنید، شما گوش نمیدید.
اصن قصدشم لاس نیست، حرف زدن عادیش لاس از آب درمیاد:))))
بیشتر مردم فکر میکنن لاس زدن یعنی یه سره از خود رابطه حرف بزنی. بابا! لاس قراره توجه و کشش شما رو نشون بده. میز گرد نیست که ابله. بعد هی میگن ما لاس بلد نیستیم.
برو حالشو مث بچهی آدم بپرس. جایی که بتونی دستشو دو جمله زودتر از خودش بخونی، همونجا بدون اینکه بخواید، لاس شکل گرفته. با دستور مصرف روزانه، نزد خانم یا آقای محبوبتون.
والسلام.
پ.ن. ۳:
آها اینم فرمودن که «یک بار برای همیشه همهی آدمای سمی زندگیتو بذار کنار. همهی کسایی که باعث حس خوبی برات نمیشن. خیلی جاها شاید خونده باشی که آدمی برای تو خوبه که حس خوبی نسبت به خودت بهت بده. یه خونهتکونی کن و همهی چیزایی که فکر میکنی یه خاطرهی بد یا اثر بد با خودشون دارن یا یادآور شخص خوشایندی برات نیستن رو بریز بره. ارزش فکر و زندگی تو بیشتر از حتی یه دقیقه ناراحتی تکراریه!»
باشه؛ آدمی که هشت ماه باهاش تو فکراتون خوابیدیم و روزی هیژده بار بهش گفتیم عاشقشیم و بهمون گفته عاشقمونه رو مثه سبزیخوردکنی که موتورش سوخته، میذاریم توی یه مشمای طوسی، میذاریمش سر کوچه بغل سطل آشغال، شهرداری بیاد ببره؛ چون حس خوبی نمیده بهمون! یا رفیق هشتسالهمونو میریم میدیم به یکی از این کیوسکهای بازیافت زبالهی خشک یا تر؛ بسته به اینکه رفیق هشتسالهمون خشکه یا تر، به جاش پاستیل و بادکنک و آب هویج میگیریم که چشامونم ضعیف نشه! یا حتی اعضای خانوادهمونو! حس خوبی نمیدن بهمون!؟ میتونیم باهاشون موشک، چرخ خیاطی، قورغاقه یا شطرنج درست کنیم هدیه بدیم به بچههای فاقد سرپرست و بضاعت! دوسدخترمون سَمّیئه!؟ دو طرف آروارهشو میگیریم فک بالاشو میذاریم لبهی یه لیوان انقدر فشار میدیم تا زهرش بیاد بیرون؛ بعد خشکش میکنیم میذاریمش تو کتابخونه، بغل چخوف و آفتابه! آخه میدونین!؟ حس خوب ما از همه چی مهمتره!
پ.ن. ۴:
تاکید دکتر بر این مهم بود که همواره بحث کردن با مخالف با شعور با سواد لذتبخشتر از بحث کردن با موافق بی شعور بی سواده. چرا که غالبا هدف یادگیریه.
و اینکه آمممم،
خواهش میکنمـ🌱🙃
مطلبی دیگر از این انتشارات
مزخرفترین فیلم زندگیات را بساز تا حالت خوب شه
مطلبی دیگر از این انتشارات
اندکی درباره ی آزادی
مطلبی دیگر از این انتشارات
گاو خشمگین؛ فیلمی که ساختنش به نفع همه تموم شد