نیمنویسندهای که میکوشد اثری داشته باشد | قانونی که در برابر زندگی خم نشود، شکسته خواهد شد
لباس و جنسیت
لباس چیزی ساختهشده توسط فرهنگها و اخلاقیات تبیینشده و آموزشدادهشده در جوامع است. با یک نگاه کلیتر: شیوه استفاده از اکثر چیزها، برای ایجاد و کسب نتایج بهتر بیان میشوند. اما آیا کسی گفته است که استفاده خارج از آن شیوه امکان ندارد؟
برای مثال آیا بارها از جعبه سوهان برای جایگاه وسایل خیاطی و ابزارهای ریز استفاده نکردهایم؟ آیا پس از این کار، مادرها و مادربزرگها و... را محکوم کردهایم به ناممکن بودن این عمل؟ یا برای «ظرف سوهان فقط برای سوهان است» یا «در ظرف بستنی جای پیازداغ نیست» بیانیهای دادهایم؟ اینها نمونههایی کوچک در یک جامعه کوچک هستند.
تحولات ابزار در یک نگاه سریع
حالا بیاییم و به اجتماع بزرگتری نگاه کنیم: ابزار صرفا برای سادهسازی و تسریع و تکمیل مراحل زندگی ایجاد میشوند.
این یعنی ما یک سنگ برداشتیم تا از خودمان دفاع کنیم. بعد متوجه شدیم که این سنگ وقتی تیزتر است، بیشتر اثر میکند و دیگران و حیوانات را دور میکند. بعد این سنگ تیز را برای شکار استفاده کردیم.
بعد فهمیدیم که با همان میتوان چیزها را برید. آنگاه به این پی بردیم که میتوان به چیزها شکل داد. سپس به مجسمهسازی و ساخت آثار روی آوردیم. شاید به این خاطر که اینها چیزهایی بودند که وقت آزاد ما را پر میکردند و میتوانستند چیزهایی باشند برای یادآوری زمانهای گذشته.
اما به هر جهت، روزی اثری چنین، دو تکه شد، و برای به هم وصل کردنش به هزار چیز چنگ انداختیم. آنچه متوجه شدیم، توانایی این جسم تیز کوچک در اتصال قطعات به هم بود. و کمکم همین ایده ما را از غارها بیرون کشید و به ساخت خانه ترغیب کرد.
اما روزی کودکی در حال بازی با همان جسم تیز که حالا اسمش میخ بود، اثری بر زمین خلق کرد که پدرانش را به فکر فرو برد. طرحها و نمایشهای تازه از ناگفتهها و نوشتن. پس میخ به کار آمد تا نوشتن را خلق کند. حال آنکه هیچکس میخ را بر زمین نمیکشید تا اثری ایجاد کند. اغلب نقاشیها با رنگها صورت میگرفتند. نه با تراشکاری.
این کشفها و آزمایشات اندکاندک بدل به فرهنگها شدند. خطوط مختلف، زبانهای مختلف آفریدند و زبانهای مختلف به افکار و ایدههای تازه دست یافتند که با پیشینیان خود متفاوت بودند. گاهی محکوم شدند و گاهی پیروز:
«خورشید نیست آنکه به دور زمین میگردد، که زمین است گردنده به دور خورشید!»
همه اینها گونهگونی استفاده از ابزار را نمایش میدهند. تغییر استفاده از یک ابزار به منزله بیحرمت کردن آن یا سازندهاش نیست. که بسیاری مواقع این تغییرها ارج نهادن آنهاست و تقدیر از تغییری که آن افراد ایجاد کرده بودند. تاریخ همواره از آنها متشکر خواهد بود که پایهگذار تغییراتی چنین عظیم شدند، هرچند که نام آنها به فراموشی سپرده شده باشد.
و اکنون به حرف اصلی میرسیم: رابطه لباس و جنسیت چیست؟
مختصر تاریخچه تحولات لباس
لباس در طول تاریخ تحولات بسیار زیادی داشته است. روزگاری انسان به چند برگ راضی بود. شاید برای پوشاندن خویش، چنان که در کتب مقدس نیز آمده است. و شاید برای مقابله با سرمایی که پس از از دست دادن اندکاندک موهای تنش بر او فائق آمده بود، چنان که قانون تکامل میگوید. به هر حال او برگها را به خود میآویخت و تفاوتی نمیکرد که زن باشد یا مرد.
سپس، هنگامی که شکار کردن آموخت و تواناتر شد، پوستی را که قادر به خوردنش نبود، بر خود برکشید و از محافظتشدنش از سرما در شگفت شد. پس لباسی نو خلق کرد از چرم شکارهایش. بعدها که چرم و پوست بیشتری به دست آورد، آنها را به هم میبست و بر خود میافکند تا مقابله بیشتری با سرما را برایش فراهم کند. همچنین که پوستین میتوانست مایه افتخار شود و یا استتار.
سالیان بعد، لباسهایی را با اتصال آنها به هم ایجاد کرد؛ چرا که دوختن آموخته بود. کیفیت لباسهایش بالاتر میرفت و بیشتر میآموخت.
دوخت و دوز، او را متوجه فرم بدنهای مختلف انسان کرد: زن و مرد. دو جنسیت گوناگون، با یک لباس چگونه میتوانستند کنار بیایند؟ پس طرحهای خود را بازبینی کرد، تا بتواند پاسخگوی نیاز هر دو باشد. تا بتواند راحتی بیشتری برای آنها ایجاد کند.
اما هنوز طرحهای لباسها یکسان بودند و نوع دوخت آنها تغییر کرده بود. این یعنی حالت و فرم بدن اهمیت داشت، اما خود مسئله «جنسیت» هنوز به آن شکل مطرح نبود.
هرچه زندگی بشر پیشرفت بیشتری کرد و ابزار بیشتری ایجاد شد، زندگی سادهتر شد و اهمیت و ارزش لباس و امثالش بالاتر رفت. این اتفاق نه فقط برای لباس که برای ظروف آشپزی و ابزار شکار و حمله و... هم رخ داد. طرح دادن بر روی ظروف و استفاده از جواهرات بر روی شمشیرها و زرهها و...
پارچههای گونهگون ایجاد شدند و رنگهای گوناگون نیز. طرحهای گوناگون بر پارچهها پدیدار شدند و ابزار کار با پارچه پیشرفت کردند. لباسها ظریفتر و شکیلتر شدند و کمکم برای خود هویت یافتند: شاهنشاه چه باید بپوشد و ملکه چه؟ وزرا چه میپوشند و رعایا چه؟ تجار چه میپوشند و سربازان چه؟ و زن چه باید بپوشد و مرد چه؟
و حتی این موضوع به نشاندن لباس بر تن حیوانات دستآموز هم رسید. و مترسکها و بردهها نیز بهرهای از لباسها بردند.
هویت مطرح شد. مرد و زن تمایز میخواستند و خرد و بزرگ نیز. انتخاب لباس ممکن شده بود. اینکه چه کسی چه چیزی را دوست داشته باشد که بپوشد.
لباسها اهمیتی دوچندان یافته بودند. لباس بود که ارزش شخص را نشان میداد. لباس بود که رفتار دیگران را با هم تعیین میکرد. کسی را که لباس نمیداشت، برده میدانستند و بیبهره از هر چیز، و آنکه را که لباسی خوش به تن داشت به مجلس دعوت میکردند و احترام بر او میگذاشتند:
«آستین نو، بخور پلو»
هر فرهنگی با آیینهای گذشتگان خویش البسهای را برای مردمش تعیین کرد و به آنها آموخت که هر کس باید چه چیزی بپوشد. مرد بایستی لباسی میپوشید مناسب کار و جایگاه خودش، و زن لباسی دیگر که متناسب با جایگاه و ارزش و اهمیت او باشد.
پس در این مرحله، لباسها با جنسیت پوشندگان خود یکی شده بودند...
از داستانها و افسانهها
گردآفرید (گردآفرین)
گردآفرید، دختر گژدهم که فرماندار سپیددژ است، یکی از قهرمانان زن ایرانی در شاهنامه است. این دختر چنان که در شاهنامه آمده است، برای محافظت از دژ راهی نبرد با سهراب میشود که از سوی توران به راه افتاده است تا پدر خویش، رستم، را بیابد. در این نبرد سهراب موفق میشود تا کلاهخود وی را از سرش برگیرد، و با این کار موهای گردآفرید از بند آزاد میشود و سهراب درمییابد که او دختر است. در اینجا گردآفرید که میترسد اسیر شود، با حیلتی از چنگ او میگریزد و او را پشت درهای دژ نگاه میدارد. سپس پدرش نامهای به شاه میفرستد و شاه نیز رستم را برای حل این مشکل عازم آنجا میکند. زین پس همان میشود که همگان از آن آگاهیم. (شاهنامه: سهراب: بخش ۷ و ۸)
هوا مو لان (مولان)
روزی در چین مردان را به جنگ فراخواندند و میبایست بالاجبار هر خانوادهای، سربازی را بفرستد. پیرمردی بود که در خانه پسری نداشت و خود مجبور به رفتن بود. دختر جوانی داشت که از این جبر که بر پدرش تحمیل شده بود، غمگین گشت و چارهای یافت. لباسهای نبرد پدر را بر تن کرد و موهایش را به سان مردان مرتب نمود. هوا مو لان به جنگی طولانی رفت و پس از آن ترفیع درجه از سوی شاهنشاه را رد کرده و دوباره به خانه بازگشت و هویت خود را افشا کرد؛ در حالی که مایه افتخار خانواده خود و تعجب همرزمان خویش بود.
ژاندارک
ژاندارک که یکی از قدیسههای حامی فرانسه بود، در جنگ صدساله بر علیه انگلستان، رهبری فرانسویها را بر عهده داشت. به خاطر خیانت شهردار یکی از شهرها اسیر شد و سپس به انگلیسیها فروخته شد. او را در دادگاهی کلیسایی، به جرم ضدیت با قوانین کلیسا، محکوم و سوزاندند. هرچند که بعدها شرافت وی توسط دادگاهی دیگر پذیرفته شد. سالها بعد، او به نماد لیگ کاتولیک و بعدها با تصمیم ناپلئون، به نماد ملی فرانسه تبدیل شد.
دامنهای مردانه
روزگاری دامن همگانی بود. مردان نیز دامنهای مخصوص به پا میکردند. برای جنگها به شیوهای و برای مراسمات رقص و شادی به شیوهای. این موضوع در عکسهای قدیمیان بسیار است. دامن یک هویت صرف نبود که بایستی صرف جنسیت یا گروه خاصی میشد. لباسی بود که هر کس آن را متناسب با موقعیت خود میپوشید. شاید حتی در رقصها، دامن شگفتی و زیبایی بیشتری میآفرید و چه کسی میخواست مرد یا زن را از زیبایی آفریدن و لذت بردن محروم کند؟ همچنین که دامن موجب میشد تا مرد به واسطه شمایل بدنش راحتی بیشتری داشته باشد.
جالبتر اینجاست که در اسکاتلند، همچنان مردان دامنهای مخصوص خود را دارند و این بخشی از سنت و فرهنگ و زندگی آنهاست. این سنت از قرن ۱۶ تا به حال در اسکاتلند وجود داشته و هنوز هم به کار میرود. امروزه برای جشنها و مراسمات رسمی، بسیاری از مردم دامنهای خود را به پا کرده و در رژهها و حرکتهای اجتماعی اسکاتلند شرکت میکنند.
در جریان اعتراضات برخی مدارس در کشورهای گوناگون، از جمله اعتراض برای «منع دختران یا پسران از پوشیدن شلوارک»، «منع قانون طول دامن برای دختران» یا «حمایت از دگرجنسنمایی و دگرجنسگرایی»، پسران با پوشیدن دامن اعتراض خود را به نمایش گذاشتند.
روسریهای مردانه
هنوز هم در مکانهای گرم، مردان شال یا چیزی شبیه روسری بر سر خویش میکنند. این کار نه برای نمایش جنسیت خود و یا تبعیت از قانونی خاص، که برای محافظت از گرما و سرما و به طور کلی «آبوهوا»ست.
همچنین که در بسیاری موارد این موضوع صرفا یک چیز پذیرفتهشده است، که مرد پارچهای را به سان روسری بر سر روی خویش به کار گمارده باشد.
شلوارهای زنانه
هنگامی که زنان شروع به پوشیدن شلوار کردند و دامن را کنار گذاشتند، ایراداتی به وجود آمد و اعتراضاتی صورت گرفت. اما پس از مدتی به مسئله قابلپذیرشی تبدیل شد، و بعدها به نحوی عادیسازی شد و وارد اخلاقیات جامعه شد که امروزه هیچ ایرادی به آن وارد نمیشود.
آرایشهای مردانه
۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، آرایش نقش مهمی در مصر باستان داشت. مردان از سرمه استفاده میکردند، تا چشمهای خود را به سان چشمهای گربه آرایش کنند، که نمادی از ثروت و جایگاه بالا محسوب میشد. همچنین که سایه چشم سبز را درخواستی برای مبارزه خداوندگار هوروس با بیماریها میدانستند.
در روم باستان نیز در بین برخی مردان آرایشهایی وجود داشت. هرچند که این آرایشها مورد پسند کسی نبودند و حتی گاهی به توبیخ و توهین و تمسخر منجر میشدند، تا حدی که حتی حمل آینه جیبی توسط مردان نیز میتوانست یک حرکت زنانه و دور از شأن مردانه تلقی شود؛ اما با این حال این گروه از مردان وجود داشتند و صورت خود را به شیوه آن دوران آرایش میکردند.
بعدها در زمان سلطنت ملکه الیزابت اول (۱۵۳۳ میلادی تا ۱۶۰۳)، آرایش در مردان به نوعی حرکت موردپسند و محبوب تبدیل شد. در این زمان صورت کرمپودرزده و آرایش کرده مردان بسیار دوستداشتنیتر از حالت عادی آن بود، و به عقیده عمومی، این افراد به خود رسیدگی میکردند و جایگاه والاتری داشتند. حتی گاهی پسربچهها نیز برای شیکتر شدن و آماده شدن برای مهمانیها، آرایش میکردند. هرچند که به علت ترکیبات شیمیایی نامناسب، بسیاری از این مردان و پسران با مرگ زودرس و خطرات جدی در خصوص سلامت خود مواجه میشدند.
این آرایشها پس از موج گسترده فیلمسازی مدرن در حدود ۱۹۳۰، دوباره به انظار عمومی برگشتند. اما تا حدود ۱۹۹۰، لوازم آرایشی عمومی گستردهای برای مردان وجود نداشت.
طبق آمارهای جدید، حدود ۱۷ درصد از مردان جهان به لوازم آرایشی اهمیت میدهند، در حالی که حدود ۹۷ درصد از آنها حداقل از یک محصول مراقبت از پوست استفاده میکنند. سن مردانی که تمایل به آرایش دارند، بین ۱۸ تا ۳۴ تخمین زده شده است. از دیرباز تاکنون تصور میشد که مردان همجنسگرا تنها کسانی هستند که این آرایشها را انجام میدهند. اما طبق بررسیهای انجامشده، تنها یکسوم بازار لوازم آرایشی مردانه به همجنسگرایان اختصاص دارد.
عمل غیراخلاقی حذف موهای زائد برای مردان
در روم باستان، مردی که موهای زائد تن خود را بیش از حد کوتاه یا به کل حذف میکرد، مرتکب یک عمل غیراخلاقی و به نوعی متهم به «زنانگاری» میشد. این کار ممکن بود منجر به طرد شدن یک فرد در اجتماع میشد. اما با این حال برخی مردان این عمل را انجام میدادند و امروزه میبینیم که حتی افراد تشویق به این کار هم میشوند.
راز بقا
اولین و مهمترین اصل بقا چیست؟ بقا در عمر یک نسل، یافتن غذاست. تا هنگامی که غذا وجود داشته باشد، زندگی نیز خواهد بود. اما برای یک گونه از موجودات، بقا، به معنی تولید مثل متعادل و پیشبرد گونه در سیر زمان است.
راز اصلی بقا، همان «تولید مثل» است: تولید و ایجاد نسل بعدی. این کار در تمام موجودات زنده وجود دارد. باکتریها و تکسلولیها، گیاهان، جانوران و انسانها، همگی این عمل را انجام میدهند.
این کار در جانوران و انسانها نیازمند جفتیابی است؛ و جفتیابی معمولا از طریق خودنمایی و همان «دلبری» صورت میگیرد. بخشی از این دلبری، توسط جلوهگری و خودآرایی صورت میگیرد. این خودآرایی در انسانها هم وجود دارد و توسط آرایش صورت و البسه مطابق سلیقه افراد انجام میشود.
از دیرباز این مسئله برای کنترل جمعیتی و به طور کلی افزایش جمعیت، در جوامع وجود داشته است. برای اینکه زن و مرد رغبت به یکدیگر داشته باشند، ترجیح بر این بوده است که لباسهای خاص این دو گروه تهیه و تولید شوند. اما آیا همه افراد موظف به تولید مثل هستند؟
در جوامع ابتدایی حیوانی این امر ناممکن است. افراد ضعیفتر و کسانی که نتوانند برای خود جفتی پیدا کنند، کاملا از این فرآیند خارج خواهند شد. اما در آن جوامع که بر پایه غریزه شکل گرفته است، تقریبا همه جانوران نیازهای جنسی خود که بخشی از سیستم تولید مثل است را پاسخ خواهند گفت.
در جوامع انسانی، به علت قوانین و عدالتخواهیها و برابریخواهیها و همچنین پیشرفت پزشکی، این امر تقریبا ممکن شده است. تقریبا هر کسی میتواند جفت مناسب خود را بیابد و نسل خود را ادامه دهد. اما آیا همه رغبت و علاقه به این کار خواهند داشت؟
طبیعتا خیر. چرا که انسان بخش دیگری جز غریزه دارد، به نام «اختیار و قدرت تفکر و تصمیمگیری». پس میتواند غریزه را در خود به سکوت وا دارد و تولید مثل را نپسندد. یا حتی میتواند این اختیار را داشته باشد که برای جان خود تصمیم بگیرد. پس شکی نیست که برخی افراد هرگز علاقهای به رفتار مطابق اخلاق عمومی سیستم تولید مثل نخواهند داشت. و حتی بسیاری افراد ممکن است که علاقهای به جنس مخالف خود هم نداشته باشند و صرفا به چشم انسان به آنها نگاه کنند.
در این صورت، اینکه بخواهیم لباسی را از آنها منع کرده و برای گروه دیگر مجاز بدانیم، امری بیهوده و اشتباه است. چرا که اخلاقیات آنها حکم میکند که پسندیدن چنین لباسهایی اشکال ندارد. از آنجا که این امر هیچ خللی در زندگی دیگران ایجاد نمیکند، پس باید آنها را محترم شمرد.
همچنین که تعداد این افراد چندان زیاد نیست و فقط درصد فوقالعاده کوچکی از جامعه جهانی محسوب میشوند. پس حتی در سیستم تولید مثل و گسترش نسل نیز خللی ایجاد نخواهند کرد.
نتیجهگیری برای طرح سؤالات بیشتر
سالهاست که لباسها با دستهبندیهای متفاوتی از هم تولید میشوند: بچگانه و بزرگسال، مجلسی و خانگی و ورزشی و...، مردانه و زنانه. دستهبندیهایی که برای ساده کردن فرآیند جستجو برای لباس مناسب ایجاد شدهاند. اما هیچکس نفی نمیکند اگر زنی که آشپز یک رستوران است، برود و دنبال یک دست لباس زیر مردانه و یک کراوات سبز زیتونی خالدار بگردد. یا هیچکس از پسربچهای ایراد نمیگیرد اگر برود و دامن مادرش را بپوشد و بازی کند.
علاقه یک فرد به یک نوع لباس خاص، مشکلآفرین و خارج از اخلاق نیست. شاید برای همه جالب نباشد، که قرار هم نیست باشد. درست همانطور که نمیشود یک ایده را به قبول همه افراد رساند و فقط کافیست جمعیت زیادی آن را قبول کنند تا مورد توجه واقع شود و صورت پذیرد، و ممکن است حتی همان زمان هم مخالفان سرسخت و بزرگی برای خود داشته باشد.
هویت ساختن، کاریست که انسان انجام میدهد تا بتواند چیزها را تشخیص دهد و بشناسد. هویتسازی یک امر کاملا انسانیست. پس همان انسان باید بتواند آن را تغییر دهد. موضوع جنسیت لباس هم چیزیست که بشر ایجاد کرده است، و در ادامه تبدیل به یک اخلاق پذیرفته میشود.
اخلاقیات متناسب با زندگی و خواست عمومی جامعه در نظر گرفته میشوند. اگر جامعهای قبول داشته باشد که انگور میوه بدی است، اخلاق حکم میکند که همه از انگور دوری کنند. اما نمیتوان کسی را مجبور به بد دانستن انگور کرد. تنها در صورتی میتوان جلوی یک اخلاق و رفتار را گرفت که آسیبزا باشد. آسیبزایی یعنی مشکلی پدید بیاورد و یا ایرادی را به زندگی دیگران وارد کند.
پس تا هنگامی که مسئله «دگرجنسنمایی یا مبدلپوشی (Cross-Dressing)» خللی در زندگی افراد دیگر ایجاد نکرده، و فقط جوامع حاکم که از تولید مثل حمایت میکنند آن را نمیپسندند، نمیتوان آن را کاملا زیر سؤال برد و به اخلاقیات این دسته از افراد خرده گرفت.
چه خوش گفته است سعدی، در غزلی از کتاب مواعظ:
تن آدمی شریف است، به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت
منابع برای مطالعه بیشتر
کتاب
هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی | مهرآسا غیبی | انتشارات هیرمند
لینک
Body and Gender in the Eighteenth Century
Homosexual behavior in animals
List of animals displaying homosexual behavior
توجه: برخی نکات نزدیک به این مسئله، که برای تخلیص مطلب و بیرون نشدن از دایره اصلی مطلب، در آن نیامدهاند را میتوانید در این مقاله مطالعه کنید: لباس و جنسیت : مباحثه کامنتی
این مطلب قابلویرایش است. پس آماده شنیدن نظرات منتقدانه و مدبرانه شما هستم.
تاریخچه ویرایشات
ویراست اول: ۵ تیر ۱۴۰۱
ویراست دوم: ۱۳ تیر ۱۴۰۱
ویراست سوم: ۲۳ تیر ۱۴۰۱
ویراست چهارم: ۳۱ تیر ۱۴۰۱
ویراست پنجم (جزئی): ۷ مرداد ۱۴۰۱
ویراست ششم (جزئی): ۱۶ مهر ۱۴۰۱
ویراست هفتم (جزئی): ۸ اسفند ۱۴۰۱
ویراست هشتم (جزئی): ۱۶ دی ۱۴۰۲
پروانه انتشار مطلب: CC BY-NC-SA
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا در ایران احزاب بزرگ شکل نمی گیرند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه یک تیم موفق برنامه نویسی داشته باشیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
سرزمین خیالی من