نقد فیلم موقعیت مهدی

نویسنده: امیرحسین صبورطینت

فیلم #نجیب و خوبی بود. با مهدی و حمید #باکری احساس قرابت می کنی چون اگر مسیر #شهادت را انتخاب می کنند، اما از جنس #زندگی هستند. طراوت و شوق زندگی را بخصوص در شخصیت حمید در این فیلم حس می کنی. البته به نظرم وقتی فیلم های #حماسی، و یا فیلمهایی که بر مدار شخصیت یک #قهرمان بنا می شوند، مشخصا به رویداد یا دوره #تاریخی خاصی اشاره می کنند (و بنوعی #مستند هستند) ، نگاه تو در ارزیابی یا #همذات_پنداری با آن قهرمان، با نوع نگاهت به آن رویداد عجین می شود و ارزیابی ات را از قهرمان نیز تحت تاثیر قرار می دهد.

مثلا اگر کسی نگاهش به جنگ هشت ساله، (و اینکه ایا مثلا باید هشت سال طول می کشید یا کمتر) مثبت نباشد، نمی توانی با یک قهرمان، هرچقدر نجیب، موثر، و مثبت، احساس #همذات_پنداری کنی آنهم در برحه زمانی که از آن رویداد بیش از بیست سال گذشته باشد. به نظرم بسیاری از فیلمهایی که در دنیا یا مثلا سینمای #هالیوود ساخته شده و شخصیت قهرمان آنها ، حرفه ای از آب درآمده، سینمای مستند نیستند یا تاکید خاصی به یک رویداد تاریخی ندارند بلکه معمولا سینمای علمی-تخیلی یا مثلا درام جنگی و غیره هستند.

در مجموع، فیلم ارزشمندی بود و همه چیز آن در حد #کفایت بود (مثلا در میزان چاشنی طنازی آدمها، یا پرداختن به زندگی شخصی مهدی باکری، و یا میزان صدای بمب و تفنگ، و غیره در آن افراط و تفریط نشده بود) اما نه این فیلم، و نح حتی فیلم #درخت_گردو که بسیاری شاید با آن در سالن سینما اشک ریخته اند، مرا نگریاند. شاید ما بیش از حد بی احساس شده ایم. نمی دانم ....

همین...