Hi سبک زندگی، پاپ کالچر، فمنیسم
نقد و بررسی فیلم میدسومار (midsommar)
فیلم میدسومار اثر جدید Ari Aster،کارگردان موروثی (Hereditary)، یکی از بحث برانگیزترین فیلمهای سال 2019 محسوب میشه، فیلمی که تونسته همزمان شدیدترین انتقادها و تحسین ها رو به خودش جلب کنه.
از همین ابتدا بگم که به نظر من این فیلم فیلم خوبیه و قطعا در ادامه به تفصیل بهتون می گم که چرا.
(اسپویل در راهه!)
درست مثل موروثی، کارگردان دست روی عمیق ترین و ریشهایترین ترسهای ما می ذاره. فیلم با مرگ خوفناک تمامی اعضای خانواده کاراکتر اصلی شروع میشه. در واقع میشه میدسومار رو به عنوان ادامه ی موروثی در نظر گرفت.
موروثی اضطراب انسان مدرن رو نسبت به خانواده و روابط خانوادگی نشون میده؛ انسانی که به لطف روانشناسی فهمیده که صرف متولد شدن توی یک خانواده خاص میتونه تمام سرنوشتش رو تحت تاثیر قرار بده.
از احتمال مبتلا شدن به بیماری های خاص تا موفقیت در کار و روابط عاطفی و تمام اون چیزی که میتونه خوشبختی یا شوربختی یک فرد رو رقم بزنه؛ همه و همه در بستر خانواده اتفاق می افته.
حالا در میدسومار،شخصیت اصلی تنها و وحشت زده به گروه دوستی و رابطه ی ناسالمی که تا قبل از مرگ والدینش در شرف فروپاشی بوده، پناه می بره؛ دو نوع رابطهای که بعد از روابط خانوادگی می تونه منبع ایجاد اضطراب یا آرامش برای ما باشه. در همین راستا دنی، شخصیت اصلی، تصمیم می گیره تا با دوستان دوست پسرش تعطیلات تابستان رو در محل گردهمایی یک فرقهی طبیعت پرست بگذرونه.
از همون ابتدای فیلم مشخصه که رابطهی کریستن و دنی رابطهی سالم و خوشحالی نیست. کریستن اهمیت چندانی به دنی نمی ده و تا قبل از خبر فوت پدر و مادرش در شرف به هم زدن با اون بوده و حتی در ابتدا قصد داشته که تعطیلات تابستانی رو بدون دنی بگذرونه؛ البته که دنی نسبت به این واقعیت تا دقایق پایانی فیلم چشماش رو بسته و کورکورانه ترجیح میده که با کریستن باشه تا تنها بمونه.
گروه دوستی اون هم که در اصل دوستان کریستین هستند استقبالی از حضور دنی در جمعشون نمی کنند. برخلاف ظاهر صمیمانه ای که این گروه پسرانه از خودشون در ابتدای فیلم بروز میدن در میانه فیلم رقابتها و حسادتهای اونها نسبت به هم آشکار میشه. چه اونجا که کریستین موضوع پایان نامهی جاش رو میدزده و چه اونجا که معلوم میشه پله از دنی خوشش میاد.
آخرین سنگر دنی این فرقهی جدیدی هست که باهاش آشنا شده، فرقهی طبیعت پرستی که اون رو به گرمی می پذیرند و حتی ملکهی خودشون می کنن. این فیلم به زیبایی اضطراب و ترس و بدگمانی انسان امروز رو نسبت به فرقه ها و مذاهب نشون میده و نشون میده که خیلی از رسمها و سنتهای کهن مذاهب و فرقهها در چشم انسان امروز می تونند تا چه اندازه ترسناک، اضطراب آور و بی معنا به نظر برسن.
این فیلم نگاه همدلانهای به پدیده مذهبهراسی و اسلامهراسی در غرب داره. همونطور که این گروه دوستانه نمی تونن قربانی شدن داوطلبانه دو عضو مسن فرقه رو در ابتدای فیلم بپذیرند؛ انسان امروز غربی هم نمیتونه با پدیدههایی مثل حجاب، کودک همسری، قربانی و سنگسار در سنن اسلامی و غیر اسلامی کنار بیاد.
اما از طرفی فیلم نگاه همدلانهای به انسانهای مدرنِ مذهبی هم داره، در انتهای فیلم میبینیم که دنی با وجود مقاومت اولیه شدید در مقابل پذیرش سنن غریب و ترسناک فرقهی طبیعتپرستی که باهاشون تعطیلات رو می گذرونه، در آخر نسبت به عضویت در این فرقه و ملکهی اونها بودن احساس رضایت می کنه.
انسان امروزی که نتونسته در مأمن خانواده، دوستان و روابط عاشقانه احساس آرامش و تعلق بکنه حاضره تا به بهای چند فرسنگ عقبنشینی در رفتار متمدنانه، عضوی از جامعه و چیزی بزرگ تر از خودش محسوب بشه.
نکته ی دیگهی قابل توجه فرم بینهایت زیبا و متفاوتیه که این فیلم داره. بیشتر داستان فیلم در دشتی بسیار زیبا و سرسبز و آفتابی در قلب سوئد اتفاق میافته و کارگردان موفق میشه در چنین فضای غیرمتعارفی (در مقایسه با سایر فیلمهای ترسناک) ترس و وحشت رو در قلب مخاطب به جود بیاره.
مطلبی دیگر از این انتشارات
18 سالگی نرمال | نگاهی بر فیلم lady bird
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور به طراح جواهرمان اعتماد کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چیزهایی هست که نمی بینیم...نگاهی نئوفرمال به فیلم پاراسایت