هم ارز با سلام جهان

بخش یکم.

یک رسمی بوده که اولین مثال استفاده از یک زبان برنامه نویسی Hello world باشد. برای آنهایی که برخوردی با آن نداشته اند باید بگویم که یک برنامه ی خیلی ساده است که صرفا می‌نویسد Hello world. حالا این داستان تعمیم یافته و کلا به هر مثال ابتدایی می گویند «مثال hello world» هرچند که حتی مثال ابتدایی هم خیلی خفن باشد!


بخش دوم.

مدت ها بوده که می خواستم بنویسم؛ یعنی در حقیقت دوباره بنویسم! یک زمانی -هم دور هم نزدیک- زیاد می نوشتم و بعد مشکلات و مشغولیت‌هایی که همیشه بهانه هایی برای هر کاری که نمی کنیم هستند، همه چیز را متوقف کردند.

اخیرا بالاخره خودم را قانع کردم که نوشتن جزوی از من است: جزوی ضروری. باید بنویسم، هر طور که شده! بنابراین هرچند همان مشکلات و مشغولیت‌های عزیز هنوز تشریف دارند ولی این نوشتن باید مثل هوایی باشد که تنفس می کنم. چیزی که به من نشان می‌دهد هنوز زنده ام!


بخش سوم.

تصمیم را گرفته بودم: به زودی نوشتن را شروع می کنم.

هوا تاریک و به شدت سرد بود و در حالی که در حاشیه ی خیابان به سمت مقصدم قدم می زدم، در ذهنم استراتژی های مختلفم را برای نوشتن مرور می کردم. سه نوع مطلب می خواستم بنویسم:

  • تجربه هایم در حوزه ی کامپیوتر
  • یک سری نوشته هایی که یک عده اسمش را می گذارند دلنوشته ولی من چندان با آن اسم موافق نیستم.
  • رمان! واقعا!!

خب چند تا پلتفرم کاندید هم برای آنها در نظر داشتم:

  • یک سرویس وبلاگ داخلی مثل blog.ir
  • یک سرویس وبلاگ خارجی مثل blogger
  • یک سرویس میکروبلاگ مثل ویرگول یا مدیوم
  • گوگل داک (آفرین! خواستم بگم از ورد استفاده نمی کنم!)

بعد از بررسی خوبی ها و بدی های هر پلتفرم و ارتباطشان با اهدافم، تصمیمم برای استفاده از ویرگول شد. البته قطعی اینترنت هم بی تاثیر نبود! ? حالا اینجاییم که به جهان سلام کنیم!!!


بخش چهارم.

خلاصه آنکه این نوشته یک hello world است برای باز از سر گیری روال نوشتن!

اگر به هر کدام از سه نوع نوشته فوق علاقه‌مندید یا حتی شما هم می خواهید نوشتن را شروع کنید و دنبال یک همسفر می گردید، منتظر نوشته های بعدی باشید!