یه نیم نگاه به فیلم «اوه برادر، کجایی؟»

اگه توی ی شرایط سخت گیر کرده باشی و رهایی از اون شرایط وابسته به این باشه که یک دروغی را به همراهانت بگی تا با تو هم مسیر بشن چه می کنی؟

دروغ میگی؟

الان که هممون اینجا نشستیم و در حال از دست دادن چیزی نیستیم خیلی راحت میگیم نه!

ولی اگ چیزی که از دست میدی خانوادت باشن چی؟

میدونی جرج کلونی توی فیلم«اوه برادر، کجایی؟» دروغ میگه

و اینو تا لحظه های اخر فیلم هم نمیدونی

قصه فیلم "اوه، برادر کجایی"یک قصه معنایی که خودم رو در اون حد نمیدونم که بتونم کامل درباره این فیلم حرف بزنم اما شاید بتونم یه گوشه هاییش که ذهن خودم رو مشغول کرده رو به شماها هم نشون بدم. قصه کلی فیلم اینه که :

سه مجرم سابقه دار با نام های "اورت" ، "پیت" و "دلمار" با وسوسه و قول واهی یکی از این سه نفر(اورت) از اردوگاه کار اجباری زندان فرار می کنند و در مسیر فرار با افراد و شرایط متفاوتی برخورد می کنند. "اورت" در ظاهر مغز متفکر و تنها فرد منطقی این گروه سه نفره است و باقی نفرات انسانهایی کودن و احساساتی بنظر می رسند. "اورت" به "پیت" و "دلمار" وعده یک گنج را داده است که در مسیر یک سد نیمه تمام مخفی کرده و حالا پس از چند سال تا سه روز دیگر قرار است که کار ساخت این سد به پایان برسد و بعد از افتتاح این سد آن منطقه به زیر آب برود پس "اورت" و گروه دو نفره اش فقط سه روز دیگر فرصت دارند تا به گنج مدفون شده برسند ولی چرا "اورت" این قضیه را با "پیت" و "دلمار" در میون گذاشته اما چرا این 2 نفر؟خوب خیلی ساده است چون پای این سه نفر زندانی با یک زنجیر بهم متصل است.

اینجا قصه سه تا هم زنجیره- کسایی که به نحوی زندگیشون به هم گره خورده- یعنی کسایی که به یک زنجیر بسته شدن و فرار یکی بدون دو تای دیگه ممکن نیست. این دقیقا توس صحنه ای که "اورت" داخل قطاره و با افتادن یکی از اون سه تا بقیه هم از قطار بیرون میفتن. به همین سادگی. پس میشه یه فرار سه تایی و سرنوشت هایی که به هم گره میخورن.

داستان فیلم از کتاب ادیسه اثر هومر الهام گرفته. اونایی که کتاب رو خوندن باید این اشارات فیلم رو بهتر بفهمن.

وقتی میخاستم این پست رو بنویسم یه دفه پست اقای بهنام رو دیدم ایرانی‌ها همه‌شون دروغگواند بعد به این فکر کردم که دروغ گفتن مختص همه ادم هاس و توی هر شرایطی میتونه باشه

حقیقت اینه که فیلم پر از شرایط متضاد و غیر قابل پیش بینیه، یسری صحنه های ظاهرا بی ربط که به دنبال هم میان اونم به شکل ساده و پیش پا افتاده. ولی در اصل تمام این صحنه ها مفهومی رو دنبال میکنند.

مثلا یه صحنه که همسر "اورت" به خاطر اینکه همسرش در زندانه و حالا حالا ها قرار نیست که آزاد بشه قصد ازدواج با شخص دیگه ای رو داره و قرار است تا سه روز دیگه ازدواج کنه (همون سه روزی که اورت به دوستاش گفته قراره پل خراب بشه) "اورت" هم بعد از متوجه شدن این قضیه میخاد از زندان فرار کنه اما مشکل اینه که پایش به دو زندانی دیگر زنجیره(متصل) بعد با یه داستان ساختگی در مورد گنج مدفون شده با اون دوتای دیگه فرار میکنه

اونم در حالی که "پیت" فقط یک هفته دیگه به پایان دوره محکومیتش مونده! و این یه نقطه دردناکه برای پیت، یه فرار و احتمال محکومیت تا 84 سالگی بخاطر یه دروغ

شخصی که توی این فیلم نظر منو جلب کرد "اورت" و دروغش نبود، اورت مردی که توی تمام لحظه ها یه واکس مو توی دستشه و ظاهرا مغز گروهه.

شخصیتی که توجه منو جلب کرد "دلمار" بود. دلمار یک فرد خیلی ساده لوحه که میخاد با پول این گنج زمینی‌ رو که‌ به‌ خانواده‌اش‌ تعلق‌ داشته‌ و اونارویش‌ کار کردن و عرق‌ ریختن رو خریداری‌ کنه تا ملک قانونی‌ دلمار باشه!

این دلماره
این دلماره

دلمار اونقد سادس که حتی‌ وقتی یه‌ دروغ‌ کوچیک‌ و بی‌اهمیتی میگه هم پشیمون میشه و بعد از مدتی اونو بر ملا میکنه تا از حس عذابش رها بشه.،حتی توی یک صحنه به‌ سمت کشیش میره تا اونو داخل اب فرو ببره و اینطوری گناهنش بخشیده بشن: «برادران‌ بیاید پایین‌ برویم‌. پایین‌ رودخانه‌ برای‌ نیایش‌... برای‌ اظهار تأسف‌، راه‌ را به‌ من‌ نشان ‌دهید...»

جوری که حتی بعد از غسل تعمید توسط کشیش یه حس رهایی خوبی داره.

یا جایی که پیت غیب میشه و دلمار فکر میکنه که پیت به یک غورباغه تبدیل شده!!!

البته بعضی کارهاشم از سر سادگی نیست و یه عاطفه ای هم داخلشون میبینی، مثلا اونجایی که با خیال قوباغه شدن پیت اونو با خودش حمل میکنه و حتی وقتی "اورت" بهش میگه در جعبه قورباغه رو بپوشونه، "دلمار" میگه: اگر اونو بپوشونیم‌ به‌ معنای‌ اینه که‌ دوستمون مایه‌ خجالت ‌ماست‌!؟ خوب به نظرم حرف جالبی بود!!

دلمار اصلا دروغ نمیگه!!!

من با آیین های مذهبی مسیحی ها زیاد اشنایی ندارم ولی میدونم که هر رفتاری در این فیلم برادران کویین خیلی برداشت میشه ازش داشت. که هم با مذهب هم با فلسفه و هم با خیلی چیزای دیگه میتونست ربط داشته باشه

بعد از فیلم سعی کردم بازم ببینمش و بشینم یه تفسیر و نقد درست حسابی ازش بخونم تا بفهمم هر رفتاری یعنی چی!

این فیلم به همه مسیرا سرک کشیده . از دروغ گویی علما دینی گرفته تا فساد سران حذبی و سیاسی. از مسائل روزمره گرفته تا سوال و جواب های فلسفی و عمیق. این فیلم پره از این صحنه ها

شاید خیلیاتون این فیلم رو دیدین شایدم نه

دوس دارم نظراتتون درباره دلمار، اورت، و حتی دروغ رو بدونم

مرسی که هستین