انولا

خب از کجا شروع کنیم؟

اولین چیزی که باید بدونین اینه که مادرم اسم منو انولا گذاشت . در واقع به این اسم اصرار کرد . می دونم اسم غیر معمولیه ولی مادرم تا حدی طرفدار بازی با کلماته . و enola وارونه نوشته شده و خب خونده میشه alone (تنها) . و مادرم همیشه بهم میگه :" تو تنهایی خیلی موفق خواهی شد انولا ."

اون یه مادر معمولی نبود و بهم یاد نداد که قلاب بافی کنم . ما کار های دیگه ای کردیم . خوندن ، علم ، ورزش ،همه نوع تمرینی ، هم فیزیکی و ذهنی.




انولا تا 16 سالگی کنار این مادر فوق العاده زندگی کرد و روز تولد 16 سالگی از خواب بیدار شد و دید که مادرش ترکش کرده . و این منجر به این شد که سرپرستی انولا به دست برادر بزرگترش مایکرافت افتاد و انولا بعد از چندین سال برادر های خودش یعنی شرلوک و مایکرافترو میبینه .

از دید مایکرافت ، انولا دختری سرکش و وحشی و غیر قابل کنترله و باید تربیت بشه و از نظرش مادرشون هم همین طور بوده و انولا نباید مثل مادرشون بشه و قصد داره انولا رو به مدرسه ای بفرسته که تبدیل به خانمی برازنده و صد البته قلاب باف و گلدوزی بشه .


و بالاخره قهرمان داستان ما تصمیم میگیره که زندگی خودشو نجات بده و افسار زندگیش رو دست برادر سلطه طلبش نده . (و من برای لو رفتن داستان دیگه ماجرایی رو تعریف نمیکنم تا خودتون ببینین و فقط از شخصیت انولا میگم .)

تو دورانی که دختر های جوان باید لباس رسمی می پوشیدن و جلوی خندیدنشون رو میگرفتن و منتظر شوهر مناسب می نشستن انولا به دنبال ماجراجویی بود و مبارزه و فکر کردن رو تمرین میکرد .

مادرش بهش یاد داده بود که منتظر عشق نشینه و به هیچ مردی تکیه نکنه . ولی انولای جوان حرف های مادرش رو نقض کرد و به پسر جوانی کمک کرد تا زنده بمونه و زندگیش رو نجات بده .

انولا عاشق کار برادرش بود و تمام پرونده های شرلوک رو خونده بود و تو حل معما ها حتی بهتر از شرلوک شده بود .

ولی تو دنیای بریتانیایی و مهد تمدن یعنی لندن هیچ کس انولا رو جدی نمیگیره جز خودش . بله انولا واقعا تنها بود .

ولی ساکت نَشست و به همه یاد داد فارق از جنسیت هر کسی با قدرت ذهن و تمرین و تربیت درست می تونه موفق بشه ...


امیدوارم این فیلم رو ببینین و نظراتتون رو حتما بهم بگین ...:)