دانشجوی معماری داخلی | تشنهی ادبیات، هنر و موسیقی 35.699738,51.338060
اگر غرور و تعصب نبود، چه بر سر سینما می آمد؟
حرف از شاهکار های هنری که بشه، غرور و تعصب اولین گزینه ایه که به ذهنم میرسه.
بدون شک کمتر کسی هست که از این اثر درخشان چیزی به گوشش نرسیده باشه، اثری که چه در صفحه به صفحه ی کتاب در جستجویش باشید و چه در سکانس به سکانس فیلم، بدون ذره ای تردید، ارزشمند ترین لحظات رو برای شما به دنبال داره.
...
مدت ها بود قصد داشتم بهترین فیلمی که دیدم رو معرفی کنم، و طی دقایقی طولانی وراجی، نقد و نظر شخصیمو مثل خوره بندازم به جونتون و در نهایت با حسی آشفته به غرور( از همان گونه ی نادر که در جناب فراستی دیده میشود) پا روی پا بندازم و با سرخوشی چای هورت( اگر اشتباه ننویسم) بکشم.
بار ها از روی اسم غرور و تعصب گذشتم، میتونستم صدای جین آستن رو بشنوم وقتی خالصانه میگفت: شروع کن! این داستان ارزش چند دقیقه حرف زدن رو داره.
بگذریم که بارها گوش هامو گرفتم و دنبال یک فیلم متفاوت گشتم، شاید یک فیلم هیجان انگیز از کمپانی سرشناس مارول، یا از اون دسته فیلم ها که در خوش بینانه ترین حالت میشه بهش گفت: خوب.
اما نشد. در آخر من موندم و یک فیلم:
غرور و تعصب.
وقت کم است و گفتنی بسیار و حیف که توانایی صحبت درمورد تمامی شخصیت های فیلم رو ندارم.
اما دو نفر، همان دو کارکتر اصلی که گند جذابیت فیلم را در آوردن، روی اصلی صحبت ماست.
بد نیست اگر در شروع کار مختصر اطلاعاتی در رابطه با فیلم بهتون بدم:
_غرور و تعصب فیلمی در ژانر رمانتیک به کارگردانی جو رایت برگرفته از رمان غرور و تعصب از نویسندهٔ انگلیسی، جین آستن است. این فیلم که توسط ورکینگ تایتل فیلمز با همکاری استودیو کانال تولید شده است،در ١٦ سپتامبر ٢٠٠٥ در انگلستان و در ١١ نوامبر در ایالات متحده منتشر شد. مضامین این فیلم رئالیسم،رمانتیسم و خانواده تاکید دارد.
صحبت رو با نوشتن در مورد دختری پرانرژی و باهوش ادامه میدیم که نماد بارز عشق، اعتماد به نفس و شجاعته؛ الیزابت بنت( کیرا نایتلی)
و مردی جوان و اشراف زاده، کم رو، ساکت، خوشتیپ و در ظاهر اندکی خودشیفته؛ آقای دارسی( متیو مک فادن)
یکی از موضوعات درخشان در این فیلم جدا از محتوا و بازیگری که هر دو از نظر من در سطح بالایی قرار داره، موسیقیه!
مهم نیست چند سالتونه، عاشق هستید یا نه، چقدر از موسیقی سر در میارید و اصلا این فیلم اثری روی شما گذاشته یا همچنان نسبت بهش بی تفاوت اید، موسیقی فیلم به تنهایی، قابلیت بازی با روح شمارو داره.
شاید براتون سوال شده باشه که چرا از صحبت در مورد دو کارکتر اصلی فیلم رسیدم به موسیقی؟
چون معتقدم صحبت از عشق آدمها نیاز به یک محرک قوی داره، چیزی که ارتباطی که بین دو شخص شکل گرفته رو نه به تصویر، بلکه بدون هیچ حرفی به گوش برسونه( پیشنهاد میکنم حین مطالعه ی نوشته ی این حقیر حتما موسیقی که براتون قرار دادم گوش بدین).
موسیقی درخشان فیلم آمادست تا در مورد انسان هایی حرف بزنیم که شاید به ساده ترین شکل ممکن نشون دادن چطور میشه از غرور و تعصب به عشق و عشق و عشق و عشق رسید.
نشون دادن جدا از هرنوع تفاوتی، به دور از هر اختلافی و فارغ از هر دغدغه ای، چطور میشه به احساس ها احترام گذاشت.
چیزی که امروزه کمرنگه، احترام در احساس.
از احترام به شخص حرف نمیزنم، صحبتم در مورد احترامیه که برای چیزی که درونت حس میکنی قائلی. اون جرقه ی کوچکی که ممکنه حتی بعد از چند کشمکش ناخوشایند در ذهن و قلبت اتفاق بیوفته، شعله بگیره، بسوزه و از آقای دارسی کم حرف، مردی بسازه که هیچ فرصتی رو برای حرف زدن از دست نمیده.
احساسی که دختر باشهامت قصه رو تبدیل میکنه به آسیب پذیر ترین موجود جهان.
احساسی که قادره هر چیزی رو شکست بده و از هر مسیری عبور کنه و تنها یک رقیب داره: ترس.
از نظر شخصی من ترس، تنها حسیه که توانایی سخت کردن راه عشق رو داره. اونقدر پر پیچ و خم و عذاب آورش میکنه که خیلی ها در وسط راه جا میزنن.
اما شاید برای همینه که میشه از شجاعت در عشق حرف زد، به همین دلیل میشه از آقای دارسی صحبت کرد که پس از ساعت ها فکر، بلند میشه، کیلومتر ها قدم میزنه، تا به شخصی برسه که دستهاشو بگیره و بگه: دستهات سرده.
به این دلیله که:
تلاش دختر مغرور قصه برای گرم کردن دست های سرد مرد متعصب و اشرافی تبدیل میشه به یکی از عاشقانه ترین سکانس های سینما.
( چطور میتونن اینقدر فوق العاده باشن؟)
و میرسیم به رقص.
در کوچیک ترین محیط ممکن، عده ی زیادی جوان که به دنبال نیمه ی گمشده خودشون هستند و در عین تواضع مخ همدیگرو میزنن( معذرت میخوام بابت خراب کردن وضعیت احساسی سکانس) رقص به شکل معجزه آسایی روی ارتباط آدم ها و شناخت شخصیت ها موثره.
تصورش رو بکنید: رقص!
فکر کنم بتونم حدس بزنم اگر این فیلم رو دیدین و تا این قسمت از نوشته رو مطالعه کردین چه چیزی توی ذهنتون شکل گرفته.
یادتونه اولین جمله ای که بعد از دیدن آقای دارسی در مراسم پرشور رقص و در حالی که با نهایت جِدیت به جمع خیره شده بود، به ذهنتون رسید چی بود؟
اجازه بدید با یک سوال بهتر پیش بریم: و حالا اولین جمله ای که بعد از دیدن سکانس آخر فیلم به ذهنتون رسید چی؟
اگر همون چیزی باشه که تصور میکنم،
تبریک میگم!!! بی دلیل نیست که به این داستان میگن یک شاهکار تاثیر گذار.
...
چقدر صحبت نکردن در مورد پایان فیلم مشکله، اما متاسفانه مجبورم این زحمت رو به خودم بدم و از خیرش بگذرم.
در عوض پیشنهاد میکنم در اولین فرصت خودتونو به تماشای این فیلم دعوت کنید؛ چایی بریزید، پا روی پا بیاندازید و با چاشنی غرور و اندکی تعصب، از ارزشمند کردن زمان خودتون لذت ببرید.
تقریبا به آخر کار رسیدیم. به نظرم بد نباشه اگر از افتخارات این فیلم هم چیزهایی بگیم:
_غرور و تعصب تحسین جهانی به دنبال داشت که در هفتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار چهار نامزدی دریافت کرد، از جمله نامزدی بهترین بازیگر نقش اول زن برای نایتلی،بهترین طراحی لباس،بهترین طراحی صحنه،بهترین موسیقی متن ،در جوایز گلدن گلوب نامزد دو بخش بهترین فیلم موزیکال یا کمدی و بهترین بازیگر نقش اول زن برای نایتلی، و نامزدی در ٦ بخش از فیلم در آکادمی جوایز فیلم انگلستان شد.
بیاید کمی کامل ترش کنیم:
▪︎جایزه ی فیلم اروپا برای بهترین آهنگساز
▪︎جایزه ی بهترین فیلم اروپایی از نگاه تماشاگران
▪︎جایزه ی ستلایت برای بهترین طراحی لباس
▪︎جایزه ی فیلم اروپا برای بهترین فیلمبردار
▪︎جایزه ی بفتای بهترین چهره پردازی و مو
▪︎جایزه ی برگزیده ی نوجوانان برای فیلم برگزیده
▪︎جایزه ی بفتای بهترین طراحی لباس
▪︎جایزه ی بفتای بهترین فیلمنامه ی اقتباسی
▪︎جایزه ی ستلایت برای بهترین اجرای بازیگر زن
▪︎جایزه انجمن ملی منتقدان فیلم آمریکا برای بهترین بازیگر زن
▪︎جایزه ی سینمایی انتخاب منتقدان برای بهترین بازیگر زن
▪︎جایزه ی برگزیده ی نوجوانان برای سینما_ بازیگر زن
▪︎جایزه ی بفتای بهترین فیلم اول یک نویسنده، کارگردان یا تهیه کننده
▪︎جایزه ی اسکار بهترین موسیقی فیلم
▪︎جایزه ی اسکار بهترین طراحی تولید
▪︎جایزه ی بفتای بهترین فیلم بریتانیایی سال
▪︎ جایزه ی گلدن گلوب بهترین فیلم سینمایی کمدی یا موزیکال
▪︎جایزه ی اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن
▪︎ جایزه ی بفتای بهترین بازیگر زن مکمل
▪︎ جایزه ی اسکار بهترین طراحی لباس
▪︎ جایزه ی گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم کمدی یا موزیکال
و این همه نشانه برای شما آورده ایم، پس آیا ایمان نمی آورید؟
فکر کنم رسیدیم به پایان صحبت، هر چند بر کسی پوشیده نیست که این فیلم، ارزش ساعت ها گفتگو و تقدیر رو داره.
ازتون ممنونم که وقت گذاشتین و این نوشته رو مطالعه کردین.
امیدوارم تونسته باشم ذره ای با یادآوری این اثر حالتون رو خوب کنم و اگر از اون دسته افراد هستید که هنوز فرصت تماشا پیدا نکردید، جای خوشحالیه اگر ذره ای اشتیاق براتون ایجاد کرده باشم.
از اونجایی که حیفم میاد اگر شما چیزی ننویسید، (خیلی نامحسوس) کمی به چالش میکشمتون:
▪︎اگر میتونستید این فیلم رو با دو واژه به جز غرور و تعصب توصیف کنید، چه واژه هایی انتخاب میکردین؟
▪︎سکانس مورد علاقه ی شما از این فیلم؟
▪︎و در نهایت نظری، پیشنهادی، نقدی، سخنی؟
خوشحال میشم با هم به صحبت کردن ادامه بدیم.
دوستدار شما
پ ن1: معذرت میخوام بابت اینکه خیلی خیلی مطالب طولانی شد.
پ ن2: اگر شما هم فیلمی برای معرفی دارید که دوست دارید در موردش آزادانه صحبت کنید و نظر خودتونو به اشتراک بذارید، فرصت نوشتن در* فِلموباکس * رو از دست ندید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی فیلم "پدر"
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی فیلم "مارتین ادن"
مطلبی دیگر از این انتشارات
نوشتاری درمورد فیلم استاکر، اثر کارگردان شهیر روس، آندری تارکوفسکی