هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
فیلم باربی، فیلمی که اگه کسی به من توصیهاش میکرد میگفتم: فحش دادی!؟
پیش از هر چیز بگم:
با خواندن این متن خطر فاش شدن داستان فیلم قطعیست.
امروز فیلم باربی رو دیدم! باورم نمیشد! من دارم باربی میبینم!!!
من از عروسک باربی متنفرم، از رنگ صورتی متنفرم، از فیلمهای موزیکال متنفرم و از فاز فیلمهای تجاری-سیاسی منزجرم... ولی باربی رو دیدم و خوشم اومد!!!? چطور شد!؟ میخوام از همین بگم.
میخوام یه کم از آنچه درونم گذشت بگم. نه میخوام فیلم رو نقد کنم. نه میخوام ازش تعریف کنم چون اونجور دقیق ندیدمش و در موردش هم نخوندم. فقط میخوام بگم در ذهن و روح من چه افکار و احساساتی رو به حرکت واداشت.
اول اینکه خیلی با حرف من همخوانی داشت در این مورد که بحث استفاده یا سوءاستفاده از زنان جهانیه و محدود به یه کشور و یه دوره نیست. کجاش اینو گفت بهم؟
- باربی وقتی وارد دنیای واقعی میشه میبینه که مردان و حتی زنان بهش جوری نگاه میکنن که دوست نداره، حس شیء بودن بهش دست میده!
- وقتی پوشیدهتر لباس میپوشه هم میشنوه که: "اینجوری بهتره چون میشه هر جوری تصورت کرد"!
این چیزیه که من همیشه باهاش مشکل داشتم و بدبختانه نمیتونم به اطرافیانم بقبولونم که این موضوع جهانیه، با حجاب و بیحجاب نداره! با دین و بیدین نداره. منی که الان به هیچی اعتقاد ندارم دیگه متعصبانه به عقیدهای نگاه نمیکنم ولی نمیتونم واقعیت رو نادیده بگیرم که زن در شرق و غرب جایگاه نامناسبی داره.
باربی از همون اول از این جهت منو با خودش همراه کرد و گفتم خب، بذار ببینم چجوری این مشکل رو حل میکنه، یا نگاهش در ادامه به کجاها میره!
دوم اینکه کمکم فهمیدم کِن (عروسک همراه باربی که گویا دوست پسرشه) در باربیلند (سرزمین باربی) جنس دومه و حالا که داره دنیای واقعی رو میبینه کمکم متوجه میشه که توی این دنیا برعکس باربیلند، مردان جنس اول هستند. به مردسالاری علاقمند میشه و در موردش میخونه.
درین مورد هم حرفهایی زد که من خیلی باهاشون موافقم، مثلاً
- یه جایی کن به یه مردی میگه: " شما مردسالاری رو به درستی اجرا نمیکنید"، اون مرد در جوابش میگه: "چرا، اجراش میکنیم ولی پنهانی".
این دقیقاً نگاه منه، درست و غلطشو فعلاً نمیدونم ولی فکر میکنم امروزه به اسم برابری، هزاران اقدام مردسالارانه انجام میشه و خیلی مسخره مردم دنیا یا فکر میکنن یا خودشون رو به خریت میزنن که آره به سمت برابری پیش رفتیم!
البته بگم که نوع روایت فیلم خیلی اغراقشده و لوس بود ولی خب من محتوا برام ارجحه و خوشم اومد از بیانش.
سومین موردی که نظرمو جلب کرد نگاه نوجوانان به باربی بود. دیالوگهای باربی با دختری که عروسک بچگیاش بود به نظر من خیلی خوب بود. دخترها به باربی میگن که تو باعث شدی زنها نسبت به خودشون حس بدی داشته باشن و تو جنبش فمنیسم رو 50 سال عقب انداختی.
این چیزیه که من قبولش دارم. نه اینکه باربی این کار رو کرد ولی قبول دارم به طور سیاسانهای فمنیسم راکد موند و این رکود خیلی نرم و بدون تنش انجام شد، شبیه نوعی مسخ شدگی!
البته من نمیخوام مدام تکرار کنم ولی یه بار باید بگم، کاملاً مشهوده که فیلم باربی یک فیلم تجاریه و شرکت سازنده بیشتر قصد داره خودش رو با شرایط روز وفق بده و چیزهایی که قبلاً باعث رشدش بود و حالا مانع محبوبیتش از خودش بزداید! و در ضمنِ فیلم به خودش هم بارها طعنههایی میزنه. ولی با همه این اوصاف من ترجیح میدم چیزهایی که منطبق بر نگاه من بود رو ببینم و بقیه رو بریزم دور. این روزها هنر اگه سیاسی نباشه عجیبه. من مدتیه با عینک فیلتر سیاست فیلم میبینم ??
مورد چهارم یه مورد طولانیه، یعنی به یه سکانس و دیالوگ مربوط نمیشه. کن وقتی میفهمه نمیتونه توی دنیای واقعی اونجور که میخواد مردسالار باشه؛ تنهایی برمیگرده باربیلند و نظام اونجا رو از زنسالاری به مردسالاری تغییر میده.
- شرایط کن در زمان زنسالاری به نظرم میخواد به مردها نشون بده که زنها در دنیای به شدت مردانهای که الان داریم چه حسی دارن
- از طرفی اون شکل ناجوری که برای زنان در نظام مردسالار جلوهگر میشه به من اینو گفت که زنان هم در شکلگیری و تداوم این نظام مردسالار به چه اندازهای سهم دارند. چه بخواهند و چه ندانند!
- تلاش زنان برای بازپسگیری دنیایشان شکلی از دسیسه و فریب داشت که خیلی بدم اومد ولی باز اگه بخوام در راستای فکر قبلیم پیش برم، باید بگم خب اگر دنیای امروز مردان به ناگهان از اونها گرفته بشه به زودی با توطئه به جای اول برمیگرده. (البته زنان هم همکار مردان میشن!)
در همین مورد همکاری زنان با مردان هم یه جا دختر داستان حرف قابل تاملی میزنه، میگه: "زنها از زنها متنفرن، مردها هم از زنها متنفرن". این جمله منو یاد کتاب زن در برابر زن انداخت و باز هم منطبق بر نظر منه. راستش من معتقدم زنان قویعقیدهترند و خود زنان هستن که شرایط امروز رو برای خودشون ساختن و تنها خودشون هستن که میتونن تغییرش بدن، اگه زنان تغییر رو شروع کنن جهان تغییر میکنه (شاید روزی در این مورد مفصل نوشتم).
موررد پنجم و آخری که میخوام بنویسم اینه که در نهایت ما متوجه میشیم که نظام تکجنسیتی یا برتری یکی بر دیگری نظام خوبی نیست. در نهایت در باربیلند نظام زن سالار برمیگرده ولی به کن فهمونده میشه که نباید به باربی وابسته باشه و برای خودش شخصیت مستقلیه. ولی هنوز اغلب مسئولیتهای مهم و اساسی بر عهده زنان میمونه حتی با قاضی شدن مردها فقط در مورد پروندههای کم اهمیت موافقت میشه.
این چیزیه که مخاطب میتونه با جابجایی جنس زن و مرد در دنیای واقعی لمسش کنه. در این راستا یکی دو تا جمله شنیدم که میگفت مردها در فیلم باربی خیلی احمق در نظر گرفته شدن، من همینجا در ادامه همین تشابه و تعویض نقشها میخوام بگم در دنیای واقعی اگه زنان احمق جلوه میکنن شاید دلیلش همین چیزیه که مردان رو در باربی احمق نشون میده. بیشتر حوصله ندارم توضیح بدم!
خیلی حرفها موند، تفاوت نوجوان و مادرش، دوری پدر از خانواده، مردان صاحب شرکت، سازنده باربی، استفاده تجاری از هر چیزی و چند مورد دیگه موند که حال نوشتنش نیست دیگه?
در کل فیلمی بود که یکبار ارزش دیدن داشت و امیدوارم فیلمهای پختهتر و هوشمندانهتری در این مورد نوشته بشه و زنان و مردان جهان داناتر و شادتر زندگی کنن.
پ.ن: شخصیت مورد علاقه من در این فیلم مادر دختر نوجوان بود. کسی ه وقتی فهمید نمیتونه مثل باربی بینقص باشه بذار فکرهای خودش رو به سمت باربی بفرسته! و همین انقلابی به پا کرد. البته همیشه انقلابها شروع خوبی دارن ولی بعد سیاستمدارانی هستن که انقلاب رو به سمت همون چیزی بود جوری سوق بدن که آب از آب تکون نخوره!
بسه دیگه خیلی نوشتم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تتریس
مطلبی دیگر در همین موضوع
قصههای میز صداپوش! – متنی دربارهٔ دوبله و صداهای ماندگار
بر اساس علایق شما
نامه