* نویسنده و شاعر * صاحب کتابهای : شاعرانهی عشق - اناردون – داستانهای زیرپوستی - عشق، قرنطینه، مرگ و چندین اثر مشترک دیگر در نشرهای مختلف داستاننویس اجتماعی و طنز http://www.mostafaarshad.ir/
" سقوط دایی جان ناپلئون "
دایی جان ناپلئون، مردی که زندگیاش را در پس پردهای از خیالات و توهمات سپری کرد، نمادی از انسانی است که چشمش را به روی حقیقت بسته و به دنیای خودساختهای پناه برده بود.
او در خیالات واهی خود دشمنانی میدید که هرگز وجود نداشتند؛ توطئههایی را باور داشت که تنها زاییده ذهن بیمار و خستهاش بودند؛ این توهمات، سرپناهی بود برای فرار از واقعیتی که نمیتوانست یا نمیخواست با آن روبرو شود.
دایی جان ناپلئون، با وجود تمام نشانهای اقتدار و بزرگی که به خود میبست، در حقیقت مردی ضعیف و شکننده بود.
دایی، نمیتوانست پذیرای این باشد که دنیا آنگونه که او تصور میکند، نیست؛ شاید ترس از روبرو شدن با بیاهمیتی و کوچک بودن در برابر جهانی که نمیتوانست کنترل کند، او را به این توهمات سوق داد.
در نتیجه، درون ماندن در این دنیای خیالی، او را از واقعیت دورتر و دورتر کرد، تا جایی که در افسردگی عمیق و تلخی جان سپرد.
این داستان، درسی است از عواقب فرار از حقیقت و پناه بردن به دنیای خیالات است و نشان میدهد که چشم بستن به واقعیتها و فرو رفتن در توهمات، هرچند ممکن است برای مدتی آرامش بخش باشد، اما در نهایت به نابودی و مرگ روحی و جسمی منجر میشود.
دایی جان ناپلئون با چشم بستن به حقیقت، نه تنها خود را از لذتهای واقعی زندگی محروم کرد، بلکه در نهایت جانش را نیز در این راه از دست داد.
"" یادداشتی بر کتاب دایی جان ناپلئون "
نویسنده: مصطفی ارشد
مطلبی دیگر از این انتشارات
اتاق اسرار
مطلبی دیگر از این انتشارات
کارما(داستان کوتاه)نویسنده: ناصراعظمی
مطلبی دیگر از این انتشارات
سرگرمی با انیمیشن