"یادداشت‌هایی از اتاقم"

سفر. کلمه‌ای که برای بسیاری از ما تداعی‌کننده‌ی ماجراهای بی‌پایان، تجربه‌های جدید و افق‌های ناشناخته است.

اما گاهی این سفرها در جای دور و ناشناخته‌ای رخ نمی‌دهند، گاهی مقصد این سفر، اتاقی است که هر روز در آن زندگی می‌کنیم.

این بار، قصد دارم شما را به سفری به دور اتاقم ببرم.

اتاق من، جهانی کوچک و در عین حال پر از رازهای پنهان است، هر گوشه‌ای از این اتاق، داستانی برای گفتن دارد، از کتابخانه‌ی پر از کتاب‌های خوانده و نخوانده تا میز تحریر پر از کاغذهای پراکنده، همه و همه نشان‌دهنده‌ی بخشی از زندگی من هستند.

در گوشه‌ای از اتاق، یک صندلی راحتی قرار دارد که همیشه میزبان افکار و اندیشه‌های من است، هر بار که روی آن می‌نشینم، به دنیای خیال‌انگیز کتاب‌هایی که می‌خوانم، سفر می‌کنم. هر صفحه از کتاب‌ها، دریچه‌ای به دنیای جدید است که مرا از مرزهای محدود اتاقم فراتر می‌برد.

کنار صندلی، پنجره‌ای است که به حیاط کوچک خانه باز می‌شود. نگاه کردن به بیرون از این پنجره، همیشه برایم مانند یک نقاشی زنده است.

بازی نور و سایه بر روی برگ‌های درختان، صدای پرندگان و حتی بوی خاک پس از باران، همه و همه مرا به سفری به دنیای طبیعت می‌برد.

در مقابل صندلی، میز تحریری قرار دارد که پر از کاغذها و یادداشت‌های پراکنده است، هر کاغذ، یادآور لحظه‌ای از زندگی من است. گاهی نوشته‌هایی که برای خودم نوشتم و گاهی یادداشت‌هایی که به دوستانم فرستادم. این میز، شاه‌نشین اندیشه‌ها و خلاقیت‌های من است.

در این سفر کوتاه به دور اتاقم، متوجه می‌شوم که اتاق من، تنها یک مکان فیزیکی نیست. اینجا، جایی است که خاطرات، آرزوها و رویاهای من در آن جاری هستند. اتاق من، بازتابی از دنیای درونی من است و هر گوشه‌ای از آن، نمایانگر بخشی از هویتم است.

سفر به دور اتاقم، شاید به اندازه‌ی سفر به دور دنیا هیجان‌انگیز نباشد، اما این سفر، مرا به دنیای درون خودم می‌برد. اینجا، جایی است که می‌توانم خودم را بهتر بشناسم و با رویاهایم زندگی کنم.

"" برگرفته از کتاب سفر به دور اتاقم، اثر اگزویه دومستر"


نویسنده: مصطفی ارشد