اگه مَردی دل بزن.

به نام خدا.

این عکس هیچ دلیلی برای اینجا بودن نداره، جز اینکه یه حس خوبِ «قدیمی» به خودِ من میده.
این عکس هیچ دلیلی برای اینجا بودن نداره، جز اینکه یه حس خوبِ «قدیمی» به خودِ من میده.

سلام.

این از اون نوشته های خیلی کوتاهه.

از سالهای نه چندان دور به این ور، یه پدیده ای بوجود آمده به اسم «مُخ زدن» و هر پسری که این کار رو میکنه انگار خیلی مثلاً شاهکار کرده.

نمیدانم از کِی و چرا اصلاً این پدیده بوجود آمد، ولی به نظر من هیچ افتخاری نداره انجام دادنِ این کارها و اگه بخوایم آخرِ اینجور کارها رو بعد از یه مدت طولانی در نظر بگیریم، این کار هم مثل خیلی چیزهای دیگه که تو این دنیای امروزیِ ما «عادی» شده، نتیجه ای جز به گَند کشیدنِ روح و جسمِ خودِ آدم و همینطور دخترها، نداره.

البته این «جنگل» که توش داریم زندگی میکنیم، خیلی وقته که پا ها رو خیلی فراتر از «گَند» هم گذاشته (منظور از جنگل همه دنیاس نه فقط ایران). بعضی وقتا خیلی دلم برای اون معصومیت ها و پاکی ها و سادگی های حتی همین ۱۰ یا ۲۰ سال پیش تنگ میشه. ولی خب به قول خارجکی ها «It is what it is» یا «همینه که هست» و غم انگیزترین چیز برای من اینه که زمان هیچوقت به عقب برنمیگرده.

با همه اینها، بازم نظرم اینه که:

اگه مَردی، «دلِ» یه دختر رو با مردانگی و محبتِ واقعی بزن. مخ زدن هیچ افتخار و ارزشی نداره.

البته مثل همیشه، ما هم هیچ عددی نیستیم که به کسی بگیم چکار کنه، حرف دل خودمه فقط.

مخلص، یا علی.