در حال یادگیری دانشها یا در حال جمعآوری کتابها؟
بدترین پسر، بهترین دختر
به نام خدا.
سلام.
یه بنده خدایی جزو آشناهای من به حساب میامد، البته اولش وقتی ما دبیرستانی بودیم دوست به حستب میامد ولی وقتی که به قول معروف زد تو جاده خاکی، روابط ما هم کم تر و کم تر شد.
یادمه این آقا کلاً هر آنچه کار که بشه اسم «بد» و «گناه» و «خارج از عرف» و «زشت» و «کثیف» رو روش گذاشت، انجام میداد. شاید اگه بگم با هزار تا دختر رابطه داشت (البته نه همزمان)، بی راه نگفته باشم. دیگه خوردن مشروب و پارتی رفتن و مواد مخدرِ سنگین و خطرناک هم براش مثل سالادِ کنارِ غذا بود.
من همون موقع ها هم که بهش نگاه میکردم، با خودم میگفتم این دخترها چطور حاظر میشن با این رابطه برقرار کنن وقتی کل محله و شهر میدانستن این پسر چجور آدمیه؟ حالا از این بگذریم که جواب این سوال چه میشه. برای من سوال این نبود که «این پسر چه داره؟»، برای من سوال اصلی این بود که «این دخترها چطور به چند سالِ آینده خودشان نگاه نمیکنن؟».
«چند سال آینده» یعنی چه؟
یعنی اینکه بالاخره توی روابطِ قبل از ازدواج، معمولاً این دخترها هستن که بیشتر ضرر میکنن.
نمیخوام بحث رو خیلی باز کنم و با نظرِ دوستانِ open mind، با «عادی سازیِ» اینجور بحث ها مخالفم. البته نه اینکه راجب این چیزها صحبت نشه، اعتقادم اینه که باید صحبت بشه، ولی . . . هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد. من بیشتر با اون «مکان» کار دارم و اعتقادم اینه که راجب اینجور مسائلِ حساس باید توی مکان های خاص و اختصاصی صحبت بشه، نه اینکه حیا و نجابت از بین بره و هر پسر و دختری آزادانه راجب این چیزها برای خودش حرف بزنه.
این هم فقط نظر منه و ممکنه شما باهاش مخالف باشید. من اهل جر و بحث نیستم، اگه با نظر من مخالفید، از کنارش رد شید.
خلاصه اینکه نمیخوام راجب این صحبت کنم که دقیقاً دخترها به چه شکل هایی ضرر میکنن، چون ماشاالله همه استادن دیگه و بهتر از من هم این چیزها رو میدانن.
برای من این سوال بود که:
- آیا اون دخترها به این فکر نمیکردن که ممکنه چه آسیب های جسمی بخورن؟
- آیا به این فکر نمیکردن که چه آسیب های روحی ممکنه بخورن؟
- به این فکر نمیکردن که کافیه فقط یه بار شکست عشقی بخورن و دیگه برای سالیانِ سال دچار یه افسردگی و حال بد بشن؟
- به این فکر نمیکردن که از دست دادنِ معصومیت چیزیه که دیگه به این سادگی ها جبران نمیشه؟
- به این فکر نمیکردن که اینجور روابط چقدر میتانه اون وجود لطیف و خانومانه و معصوم و «قویِ» یه دختر رو نابود کنه؟
- به این فکر نمیکردن که ممکنه اینجور روابط و همه نتیجه های بدی که داره، ممکنه باعث بشه شانس های خوبِ ازدواج رو از دست بدن؟
- به این فکر نمیکردن که تا چشم روی هم بزارن، این عمر میگذره و اونها میمانن و کلی فرصت و شانسِ از دست رفته؟
- به این فکر نمیکردن که چند سال دیگه که هیجان های جوانی گذشت و به قول خودشان «جوانی» و «عشق و حال» کردن، یهو با این مواجه میشن که دوستانشان همه ازدواج میکنن و از هم دور میشن و این دختر میمانه و تنهایی و یه عالمه پشیمانی؟
- به این فکر نمیکردن که چند سال دیگه، پسرهای همسنِ خودشان هم برای ازدواج معمولاً میرن سراغِ دخترهای کم سن و سال تر؟
- به این فکر نمیکردن که چند سال دیگه، هر پسری که بخواد ازدواج کنه و یه زندگی جدی درست کنه، اتفاقاً میره سراغ دختری که «جوانی» و «عشق و حال» نکرده؟؟؟
بدترین پسرها
منظور از «بدترین» چیه؟ از دید من که اعتقادات اسلامی دارم، بدترین یعنی کسی که کارهایی رو انجام میده که خدا گفته انجام ندین، مثل زنا و مشروبات و سایر چیزهایی که منع شده. ممکنه کسی اصلاً به اسلام اعتقاد نداشته باشه و نظرش هم راجب «بد» و «خوب» بودن فرق داشته باشه. هرکسی آزاده نظر و عقاید خودش رو داشته باشه و من هم نظر و عقاید خودم رو دارم.
حالا اگه دوباره برگردیم سراغ اون پسری که اول راجبش صحبت کردم، الان دیگه شما میدانید که از دید من اون پسر، قطعاً توی گروه «خوب» قرار نمیگرفت.
ولی، نکته جالب
ولی نکته جالب چه بود؟ نکته جالب این بود که من بعد از چند سال اون پسر رو دیدم و ازش پرسیدم چکارا میکنه و این حرفا.
اون چه گفت؟
دنبال یه دختر «خوب» میگردم که ازدواج کنم!
عجیباً غریباً !!! «تو و دخترِ خوب» ؟؟؟ سرت خورده جایی؟ یا ما رو بغل کردی؟ (توی کرمانشاه این «ما رو بغل کردی» یعنی همون «ایستگاه ما رو گرفتی» که الان دهن همه افتاده).
اونم یه نگاه به من انداخت و گفت: آره خب مگه چیه؟ مگه من چمه؟
گفتم چیزیت که نیست، فقط تو که توی این عمرِ نحسی که داشتی (به شوخی) سراغ تنها چیزی که نبودی «دختر خوب» بوده! تو که همیشه دنبال «داف و ناف» و اینجور چرت و پرتا بودی؟! چه شده که الان دنبال «دختر خوب» میگردی؟
خوب آخه الان من میخوام ازدواج کنم، اون دخترا که برای ازدواج نبودن، فرق داره دیگه، فرق اینها رو نمیفهمی؟
منم گفتم والا من از همون موقع هم میفهمیدم، ولی مثل اینکه تو تازه این رو فهمیدی!
گفت: نه بابا منم همون موقع هم میدانستم، منتها دختر خوب که پایهء عشق و حال نیست، منم که بیکار نیستم بیام عمرم رو بزارم روی دختری که «سفت و سخته» و آخرش هم هیچ نتیجه ای نگیرم.
منم گفتم: بابا عجب . . . هستی تو! (به جای اون ۳ نقطه بدترین فحشی که بلدید رو بزارید)، نصف دخترهای این کشور رو بیچاره کردی و ول کردی و الان که نوبت به ازدواج رسید، دنبال پاک ترین و بهترین دختر میگردی؟
عجب جرقه ای!
این حرفش واقعاً جرقه عجیبی توی ذهن من زد و به قول معروف فاز و نول قاطی شد برام. از قبل هم یه اینجور عقایدی داشتم خودم، ولی با این حرفِ این پسر، واقعاً اعتقاداتم قوی تر شد.
بعد از این پسر، من از خیلی پسرهای دیگه هم که در زمینه «بازی با دخترها» دستی بر آتش داشتن، این قضیه رو شنیدم و هر دفعه هم بیشتر برام تثبیت و تقویت شد این عقیده که «دختر خوب و سفت و سخت، برای عشق و حال نیست و دخترهای ساده و آسان هستن که برای عشق و حال مناسب هستن».
ولی کی این وسط ضرر میکنه بیشتر؟
همونطور که گفتم، نمیخوام وارد بحث های جنسی و این چیزها بشم، ولی از دید من توی اینجور روابطِ قبل از ازدواج (حتی اگه توی اون روابط هیچگونه رابطه جنسی هم نباشه، که بعیده)، واقعاً این دخترها هستن که بیشتر ضرر میکنن، چه جسمی چه روحی.
پسرها هم البته ضرر میکنن، ولی معمولاً به شدت دخترها نیست و البته به دلایلی که همه شما هم میدانید، یه سری ضررها واقعاً قابل جبرانِ ۱۰۰٪ نیست، حتی اگه از لحاظ جسمی قابل جبران باشه، بُعدِ روحیش خیلی خیلی سخت جبران میشه و ممکنه یه عمر توی ذهن اون دختر بمانه و آزارش بده.
حرف آخر
همونطور که از عنوان این نوشته هم ممکنه فهمیده بشه، من به تعدد و بارهای مختلف این رو دیدم که پسرهایی که بدترینِ کارها رو هم انجام میدن و به قول معروف «جوانی» و «عشق و حال» میکنن، وقتی نوبت به ازدواج و یه رابطهء جدی و طولانی مدت برسه، معمولاً خیلی خیلی سخت گیر میشن و دنبالِ این هستن که دختری که قراره کنارشان قرار بگیره، یه دختر خوب و به قولی تا اونجا که ممکنه «آفتاب مهتاب ندیده» باشه.
و اینجاس که دخترهایی که به «چند سال آینده» فکر نکردن، به پشیمانی و حس های منفی و بدی خواهند رسید.
من کاری با این ندارم که حالا کسی به اونجور پسرها زن میده یا نه. مهم اون «دیدِ» اون پسره که حتی اگه خودش هم دنبال بدترینِ کارها باشه، پای ازدواج و زندگی بیاد وسط، دنبال بهترین دخترها میگردن.
من خودم روانشناسی خواندم و با تعداد خیلی زیادی دختر هم صحبت کردم و مشاوره دادم و خیلی زیاد هم این پشیمانی و حس های بد رو دیدم که بهم گفتن.
من مخلص همه خانوم ها هم هستم و قصد نصیحت کردن هم ندارم (من چه عددی هستم که شما رو نصیحت کنم؟)، من فقط حرفم اینه که به چند سال آینده هم فکر کنیم و اینم یادمان باشه که بدترینِ پسرها هم بهترینِ دخترها رو میخوان.
مخلصات همگی، یا علی.
این شب ها بیشتر از هر زمانِ دیگه ای باید به فکر حضرت علی (ع) باشیم و حتی اگه شده ۵ دقیقه هم لای این نهج البلاغه رو باز کنیم و ببینیم این آدم کی بوده و چه حرفایی زده. شاید خیلی چیزها ازش یاد بگیریم.
تمام این مقاله هم فقط عقاید منه و ممکنه شما هم باهاش مخالف باشید. نظر شما هم محترمه. بالاخره هرکسی اینجا یه فضایی برای خودش داره که عقایدش رو بگه، بهتره که حتی اگه با عقاید همدیگه هم مخالفیم، به هم احترام بزاریم.
مثل همیشه برای ارتباط با من هم میتانید از ID تلگرام solyinho@ یا آدرس ایمیل odiwxe@gmail.comاستفاده کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور تو همین ایرانِ خودمان موفق بشیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
دزد زمان - چطور کارها رو به تعویق نندازیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرضی به اسم SAS: یکی از بلاهای جان انسان های قرن بیست و یکمی