در حال یادگیری دانشها یا در حال جمعآوری کتابها؟
بدون «سوگیری»: شدنی یا نشدنی؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
یکی از حرف هایی که از یه سری افراد، مخصوصاً جوان ها، شنیده میشه اینه که «سوگیری نداشته باشیم» و به انواع مختلفی هم این حرف زده میشه:
- سوگیری نداشته باش
- جانب داری نکن
- بی طرف باش
- و...
ولی آیا اصلا شدنیه؟
چطور میشه یه انسان نه سوگیری داشته باشه و نه جانب یا طرف چیزی رو بگیره؟ هر انسانی بالاخره برای خودش یه سری عقاید و اصول داره و براساس اونها «جانب و طرف» خیلی چیزها رو میگیره و به سمتشان «سوگیری» هم داره.
- یکی ممکنه عقیده ش این باشه که حجاب مهمه و باید باشه و بر اساس این عقیده ش، نسبت به عقاید و افکار و رفتارها و اعمال دیگران سوگیری خواهد داشت.
- یکی ممکنه عقیده ش این باشه که اینطور نیست و اون هم بر اساس این عقیده ش، نسبت به عقاید و افکار و رفتارها و اعمال دیگران سوگیری خواهد داشت.
- و هزار تا مثال دیگه...
درواقع انسان اصلا نمیتانه که سوگیری نداشته باشه و حتی اون کسی که میگه «سوگیری نداشته باش» هم خودش درگیر یجور سوگیریه.
البته مسائلی هم هستن که اصلاً برای خیلی ها مهم نیس. قطعاً زیاد مهم نیست که کیا خورش سبزی رو با مرغ دوس دارن یا با سوسیس یا گوشت کرگدن و سوگیری داشتن راجب اینجور مسائل بی اهمیت، مد نظر ما نیست.
سوگیری بد یا خوب یا درست یا غلط؟
حالا که نمیشه سوگیری نداشت، میشه حداقل سوگیری های خوب یا درستی داشت؟
از اونجایی که:
۱. هر انسانی برای خودش یه سری عقاید داره که فکر هم میکنه درستن.
۲. خیلی های دیگه هم ممکنه عقایدش رو قبول نداشته باشن و فکر کنن اشتباهه.
۳. باعث میشه هر شخصی یه سری سوگیری ها داشته باشه.
۴. تقابل عقاید تبدیل میشه به تقابل سوگیری ها.
پس تا وقتی این «عقاید مختلف» وجود دارن، سوگیری های مختلف هم وجود خواهند داشت.
و در واقعیت دنیایی که داریم توش زندگی میکنیم، معمولاً انسان ها دنبال درست یا غلط بودن عقاید و سوگیری هاشان نیستن و هرچقدر هم ما بگیم به دنبال حق یا درستی یا... باش بازم آخرش افراد مختلف داریم و عقاید مختلف و سوگیری های مختلف و ظاهراً اینکه چه اعتقاد و سوگیری درسته یا غلط، خیلی کم اهمیت تره برای انسان ها در مقایسه با اینکه کدام عقاید و سوگیری ها رو قبول دارن و ندارن. یعنی چه؟ یعنی هرکسی با عینک خودش به عقاید و سوگیری های بقیه نگاه میکنه و میگه «قبول دارم یا ندارم» و خیلی خیلی کم پیش میاد که بگه «عقاید من درسته یا غلط؟».
نتیجه؟
حالا تو میمانی و این دنیای واقعیِ دور از مدینه فاضله و همین اعتقاداتت (که فکر هم میکنی درست هستن)، و دو حالت داره:
- یا بر اساس اعتقاداتت عمل هم میکنی.
- یا اینکه فقط تو دلت نگهشان میداری و عمل نمیکنی.
حالا اگه بخوای عمل کنی، قطعاً با مخالفت و مقاومت و جنگ از طرف کسانی که هم عقیده ت نیستن روبرو خواهی شد و اصلاً امکان پذیر نیست که مخالفین تو راحتت بزارن که تو راحت به خواسته هات برسی.
این کسانی که میگن ما طرفدار صلحیم و همه به عقاید هم احترام بزاریم و این گل و بلبل ها، حتی بدیهی ترین چیزها رو هم ظاهراً نمیفهمن و دارن توی یه توهم بزرگ و ساختگی تو ذهنشان زندگی میکنن بجای این واقعیت:
- منی که عقیده دارم این نظام برحق هست، آبم با کسی که عقیده ش خلاف اینه، تو یه جوب نمیره، چون اون اگه در بستری قرار بگیره که تواناییش رو داشته باشه، شرایط رو به سمتی خواهد برد که من دلم نمیخواد.
- اونی که عقیده داره این نظام برحق نیست، آبش با منی که عقیده م خلاف اینه، تو یه جوب نمیره، چون من اگه در بستری قرار بگیرم که تواناییش رو داشته باشم، شرایط رو به سمتی خواهد برد که اون دلش نمیخواد.
- منی که عقیده م اینه در سطح اجتماع حجاب باید باشه و باید هم اجباری باشه، آبم با کسی که عقیده به آزادی حجاب داره، تو یه جوب نمیره، به همون دلیل قبلی.
- و از اون طرف، کسی که عقیده ش اینه که حجاب نباید باشه یا نباید اجباری باشه هم آبش با منی که عقیده م خلاف اینه، تو یه جوب نمیره، بازم به همون دلیل.
همین نوع حرف ها رو راجب اعتقاد و سوگیری نسبت به خیلی چیزای مهم دیگه هم میشه زد.
تا اینجای کار که شد برای وقتی که تو بخوای در جهت عقایدت عمل هم بکنی. ولی اگه نخوای عمل کنی چه؟ در اون صورت یعنی کسای دیگه که «عمل یا جنگ یا مقاومت یا تلاش یا جهاد کردن» قطعاً به قدرت خواهند رسید که البته ممکنه هم عقیده تو باشن یا نه.
حرف آخر
پس میبینیم که هر انسانی با توجه به عقایدش (بی توجه به اینکه درست هستن یا غلط) ناچاراً یه سری سوگیری ها خواهد داشت.
و «سوگیری نداشته باشیم» اصلاً شدنی نیست.
از طرف دیگه هم وقتی واقعیت دنیا اینه، ناچاراً مقاومت و جنگ و مخالفت و جهاد و تلاش های افراد در جهت عقایدشان هم همیشه وجود خواهد داشت و در آخر هم همیشه کسانی موفق میشن که قدرتشان در این جنگ و مخالفت و مقاومت و جهاد و تلاش ها، بیشتر باشه. حتی با نگاه ب همین ویرگول هم میشه راحت این تلاش و جنگ عقاید رو دید که چطور اهالی هر طرف این جنگ ها، با نوشتن دارن در جهت عقایدشان عمل میکنن. شبیه این در جاهای دیگه هم به راحتی قابل دیدنه و اصولاً انگار کسی نیس که دنبال درستی و غلطی باشه. هرکسی فکر میکنه عقیده ش درسته و داره در جهتش عمل هم میکنه.
حالا یکی ممکنه در جبهه های مختلف این جنگ رو انجام بده:
- یکی ممکنه داستان و رمان بنویسه
- یکی فیلم میسازه
- یکی موسیقی
- یکی مقاله
- یکی جنگ فیزیکی
- یکی سخنرانی و حرف
- و...
ولی اون چیزی که اهمیت داره اینه که در این دنیای دور از ایده آل، همیشه مهم اینه قدرت کی بیشتره و کی در جهت پیشبرد اهدافش قدرت بیشتری داره و تلاش بیشتری میکنه، نه اینکه کی درست میگه و کی غلط. همیشه بیشتر «دوس داشتن و دوس نداشتن» و «قبول دارم و ندارم» ظاهراً و در عمل خیلی مهم تر هستن از اینکه چه چیزی بصورت مطلق «درست» و یا «غلط» هست.
در آخر، بله، منم قبول دارم که هرچقدر آدم سعی کنه عقاید و سوگیری هاش به واقعیت و درستی و راستی نزدیک تر باشه، بهتر هم هست و چه عالی اگه همه ما اینجور بودیم، ولی...
به هر حال، جدا از اینکه کی درست میگه و کی غلط، سوگیری همیشه خواهد بود ولی قدرت همیشه حرف آخر رو میزنه.
مخلص،
مطلبی دیگر از این انتشارات
پیپل پلیزر: من منفجر بشم ولی کسی اخم هم نکنه
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک جمله از حضرت علی (ع)، در مقابل کل صنعتِ self help آمریکایی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا تو زندگیت «نباید» دنبال آرزوهات بری؟ (قسمت صفر)