در حال یادگیری دانشها یا در حال جمعآوری کتابها؟
رومینا، منطق، عقل
به نام خدا.
سلام.
چند روزی هست که ماجرای قتل این دختر بیچاره توسط پدرش، حسابی دست به دست میشه و هرکسی هم از دید خودش نظرش رو نوشته.
من هم اینجا فقط نظر خودم رو میگم.
نکته اول - خودِ ماجرا
قبل از هر چیزی، این رو باید بگم کاری که این پدر کرده، واقعاً کار وحشتناکیه و هیچ انسان عاقلی، اگه واقعاً عقل داشته باشه، این کارِ این آدم رو تایید نمیکنه و دفاعی هم ازش نمیکنه.
فکر نمیکنم حتی توی حیوانات هم موجودی پیدا بشه که بچه خودش رو بکشه.
پس فکر میکنم برای همه مشخص و قابل قبول باشه که کاری که این پدر کرده، کار درستی نبوده.
نکته دوم - قضاوت
هرچند که ما انسان های قرن بیست و یکمی دائماً درحالِ بمباران اطلاعاتیِ این شبکه و اون شبکه و این خبر و اون خبر هستیم، ولی واقعاً اگه منصف باشیم، میبینیم که اتفاقاً سخت ترین کار برای همین انسانِ قرن بیست و یکمی، اینه که به یه «قضاوت درست و به دور از احساس و هیجان» برسه.
- از اون طرف Manoto و BBC و Iran International و VOA و هزار جور شبکه دیگه رو داریم که دشمنی های اونها با نظام و کشور و حتی مردمِ ایران، کاملاً مشخصه (برخلاف چیزایی که در ظاهر نشان میدن).
- از این طرف هم خب بالاخره رسانه های کشور خودمان رو داریم، که نمیخوان جو و فضای کشور ناآرام بشه و خیلی از مسائل رو اونطور که باید بررسی نمیکنن و بهش دامن نمیزنن و ۱۰۰٪ حقیقت رو هم معمولاً کسی نمیگه.
توی این شرایط، مردم برای فهمیدن و «قضاوت کردن» مجبورن برن سراغ اینستاگرام و تلگرام و همون شبکه های خارج از ایران. خب با توجه به ضدیتی که اون شبکه ها از اساس با ما دارن، طبیعیه که حتی مسائل رو از اون چیزی که هست هم شدید تر و بدتر به ما نشان بدن که البته خیلی وقت ها هم سوتی هایی دادن و دستشان هم رو شده.
ولی خب نکته مهم اینه که یه پدری آمده و دختر ۱۴ یا ۱۵ ساله خودش رو «کشته»، و این اصلاً چیز قابل قبولی نیست. ولی باز هم با وجود تمام شبکه ها و رسانه های مختلف، واقعاً خیلی سخته که ما «همه» چیز رو بفهمیم و یه قضاوت درستی داشته باشیم.
حالا که راجب قضاوت صحبت شد، میشه راجب یه چیز دیگه هم حرف زد.
نکته سوم - شاخ و برگ ها
حالا این وسط، این اتفاق وحشتناکی که افتاده، باعث شده یه عده برای خودشان یه سری قضاوت ها هم بکنن و بدون هیچ مطالعه ای میان و به نیت و قصد های مختلف هم شروع میکنن به نوشتن توی فضاهای مجازی.
اگه بخوایم به دور از هیجان و احساس، و منطقی به قضیه نگاه کنیم، چند دسته «قصد و نیت» میتانیم این وسط ببینیم:
- نیت اول: دلسوزی و برانگیخته شدنِ احساسات
اکثریت کسانی که راجب اینجور مسائل میان و با عصبانیت مینویسن، از دید من جزو این دسته هستن، شاید ۹۰٪ یا بیشتر. مثلاً خواهرِ خود من میاد و این خبر رو میخوانه و خودش رو جای اون دخترِ بیچاره میزاره. خب معلومه که احساساتش برانگیخته میشه و ناراحت میشه به عنوان یه دختر توی جامعه. یا اصلاً هرکس دیگه ای که اینجور خبری بشنوه، معلومه که ناراحت میشه و براش سوال پیش میاد که چرا باید یه پدر اینجور کار وحشتناکی بکنه با دخترش؟ این دسته به نظر من حق دارن که عصبانی بشن و واقعاً هم هر آدمی که باشه ناراحت میشه از این جریان. - نیت دوم: قربانی های تحریک های خارجی
این دسته هم به نظر من یجورایی جزو دسته اول هستن، منتها قربانیِ تبلیغات گسترده و پروپاگاندای همون شبکه های خارجی و فلان نویسنده خارجی و فلان فیلسوف و فلان متفکر شدن و یجورایی افکار و اعتقاداتشان جوری شده که «نتیجه گیریِ اشتباه» میکنن. - نیت سوم: دُم تکانی برای جریاناتِ ضد این کشور
این دسته هم کسانی هستن که «وجود دارن ولی قابل دیدن نیستن!». اینها کسانی هستن که عملاً دست نشانده و نوکرهای همون جریانهای ضد کشور و نظام و مردمِ ایران هستن و کاملاً هم با قصد و نیت بد کارشان رو انجام میدن و از هر فرصتی استفاده میکنن برای اینکه به این کشور و نظامش و به اسلام و همه اعتقاداتِ مردم این کشور ضربه بزنن. - نیت چهارم: موج سواری
دسته آخر هم از دید من کسایی هستن که موج سوارهای خوبی هستن. یعنی چه؟ اینها همونهایی هستن که پدر خودشان هم بمیره سر خاکش نمیرن ولی ۵۰ تا پست توی اینستاگرام برای همدردی با سانحه هوایی میزارن. یا کسی که سسالی یکبار هم فلانش احوال باباش رو نمیپرسه و بعد برای ما عکس یه پیرمرد زحمت کش رو میزاره و بالاش مینویسه «این پدر زحمت کش چند تا لایک داره؟». چرا این کارها رو میکنن حالا؟ چون فقط دنبال اینن فالوور بره بالا و از اون طرف هم با تبلیغات پول دربیارن. یعنی درواقع به فلانشان هم نیست سانحه هوایی چه بوده و رومینا کیه و کی مُرده و کی زندس و اصلاً به فلانشان هم نیست که حق با کیه و «قضاوت درست» چیه. اینها فقط براشان مهم اینه که فالوور و بازدید و لایک و غیره بره بالا و پول دربیارن. از هرگونه فرصتی هم استفاده (سوء استفاده) خواهند کرد.
اینجا هم باز دوباره به همون «قضاوت» میرسیم . . .
حالا آدم منطقی و عاقل، باید بیاد و بشینه با خودش فکر کنه که من چطور میتانم بین اینهمه قصد و نیت های مختلف، و بین اینهمه هیجان و فشار و مطلب و اطلاعات مختلف و بین این «جنگلِ نیت ها و اطلاعات» چطور میتانم به یه قضاوت درست برسم و چطور میتانم بی دلیل هیجانی نشم و قضاوتی که دارم، تحت تاثیر این هیجان و فشارها و قصد و نیت ها نباشه؟
اگه واقعاً بهش فکر کنی، میبینی که توی این «جنگلِ اطلاعات»، واقعاً رسیدن به یه قضاوت درست خیلی کار سختیه توی این دوره زمانه و هیچکس هم نمیتانه ادعا کنه که نظر و قضاوت من از همه درست تر و کامل تره.
بسته به اینکه جزو کدام از اون ۴ دسته بالا باشی، نظر و عقاید و قضاوت هات میتانه فرق داشته باشه و البته این هم مهمه که حواسمان باشه که اگر ما فکر میکنیم نظرمان درسته، ممکنه اشتباه کنیم و با پخش کردنِ نظرمان هم باعث بشیم یه تعدادی انسان دیگه هم منحرف بشن.
البته که اون ۲ دسته آخر که احتمالاً براشان اصلاً مهم هم نیست که انسان ها فکرشان منحرف بشه و فقط هم به اهداف خودشان فکر میکنن. ولی ۲ دسته اول، که من و شما هم به احتمال خیلی زیاد جزو اونها هستیم، فکر کنم این حرف که «ممکنه با قضاوت اشتباه باعث منحرف شدنِ فکرِ انسان های دیگه هم بشیم» رو قبول داشته باشن.
پس با وجود اینهمه «شاخ و برگ»، واقعاً رسیدن به یه قضاوتِ درست کار سختیه و عقلانی تر و منطقی تر هم اینه که گرفتار این قضاوت های معمولاً اشتباه نشیم و بقیه رو هم منحرف نکنیم.
به قول معروف، الله اعلم.
نکته چهارم - اسلام
وسط خیلی از این «قضاوت های اشتباه»، چیزی که توجه من رو جلب کرده، اینه که خیلی ها دارن همه چیز رو ربط میدن به دین اسلام.
من یه مقاله دیگه راجب این موضوع نوشتم که مال خیلی وقت پیشه و پیشنهاد میکنم اگه دوس داشتین بخوانینش:
خلاصه حرف من اینه که این اسلام نیست که «بد» هست، این «ما آدما» هستیم که بد هستیم.
- ما هستیم که ممکنه برای نفع خودمان حرف پیامبر (ص) یا امام ها رو هم تحریف کنیم و تغییر بدیم. که با توجه به مظلومیت و دشمن های زیادی که امام های ما داشتن، واقعاً عقل میگه که احتمال اینکه این کار انجام شده باشه خیلی زیاده. حالا فرض کن یه نفر بیاد و یه حدیث جعلی رو هم نسبت بده به یه امامی و بیاد بر اساس اون یه سری حرفا بزنه. ما باید حرفش رو باور کنیم و نتیجه گیری کنیم که «اسلام بد است»؟
- ما هستیم که ممکنه از علم فبزیک بصورت بد استفاده کنیم و بمب اتم بسازیم و بندازیم بالای سر مردم ژاپن. از همون علم فیزیک میشه استفاده های «خوب» هم کرد و نیروگاه هایی ساخت که به مردم یه کشور کمک کنه. حالا چون یه سری «انسان» ها آمدن و بمب اتم درست کردن و یه کشوری مثل آمریکا هم آمده این رو انداخته بالای سر ژاپنی های بیچاره، پس منطقیه که ما بیایم یه قضاوتِ اشتباه کنیم و بگیم «علم فیزیک بد است»؟
اگه به هر ۲ مورد بالا دقت کنید، میبینید که ذهن ما انسان ها واقعاً از هزار جهت مختلف و به هزار قصد و نیت مختلف، تحت تاثیره و همونطور که گفتم، رسیدن به یه «قضاوت درست» خیلی کار سختیه.
حالا بین همه این ماجراها، یه سری میان و بدون مطالعه، هرر اتفاق بدی رو نسبت میدن به «اسلام».
توجه داشته باشید که وقتی من میگم «اسلام»، منظورم فقط «کشور ایران» نیست. منظور من خودِ دینِ اسلام و اون خداییه که این دین رو برای راهنماییِ ما و به قول معروف برای «عاقبت به خیریِ ما آدما» فرستاده.
حتی اگر یه نفر هم اسمش مرجع تقلید باشه، باز هم ما نمیتانیم بگیم که ۱۰۰٪ اسلام واقعی رو فهمیده و اجرا میکنه. مرجع تقلید هم یه انسانه و ممکنه در خیلی موارد هم اشتباه کنه. حتی اگه مراجع تقلید شیعه هم بیان یه نظری بدن، باز هم «ممکنه» کاملاً درست نباشه حرفشان. به هر حال مرجع تقلید که امام یا پیامبر نیست.
ولی یه نکته ای خیلی مهمه این وسط. اونم اینه که به هر حال کسی که بهش میگن «مرجع تقلید»، همینطور الکی نشده «مرجع تقلید». سالهای زیادی تلاش کردن و سختی های زیادی کشیدن که مفاهیم دینی رو بفهمن و قطعاً میزان درک و دانش اونها از مسائل دینی، بسیار بسیار بیشتره از یکی مثل من که حتی درس های سنگینِ سال اولِ حوضه علمیه رو هم نمیتانم پاس کنم.
کسی که شده مرجع تقلید، میزان زحمتی که کشیده، حتی در حد تصوراتِ ما جوانانِ نسلِ آیپد و اینستاگرام هم نیست. و از دید من اصلاً منطقی و عقلانی نیست من که حتی کوچکترین درکی از مسائل دینی و قرآنی ندارم، خیلی راحت بیام یه قضاوتِِ آبکی و الکی و هیجانی بکنم و اسلام رو از ریشه بزنم و همه چیز رو بندازم گردن «اسلام».
ما انسان ها موجوداتی هستیم که به راحتیِ تمام میشه روی ذهن و مغزمان تاثیر گذاشت. اکثریت ما آدمایی هستیم که ممکنه با خواندنِ هر کتابِ جدیدی و دیدنِ هر فیلم و مستند و «ادعای» جدیدی، طرز فکر و اعتقاداتمان تحث تاثیر قرار بگیره و اینجاست که من برای چندمین بار دوس دارم بگم که چقدر «قضاوت درست» سخته و چقدر هم بی انصافیه که دینِ کاملی که «خدا» برای ما فرستاده رو اینقدر سطحی و الکی و هیجانی و به دور از منطق، نقد کنیم.
حرف آخر
به هر حال، اگه بخوام همه حرفم رو خلاصه کنم:
- کاری که این پدر کرده، واقعاً کار وحشتناکی بوده و هیچ «عقلی» هم این کار رو تایید نمیکنه.
- ما آدمای قرن بیست و یکمی، هر روز، از هزار جهت مختلف تحت تاثیر «قصد و نیت» ها و تبلیغات و رسانه های مختلف هستیم.
- و همه این «تاثیر» ها، باعث میشه که در خیلی مواقع، هیجانی و عاطفی بشیم و نتیجه هم معمولاً میشه «قضاوت های اشتباه».
ولی از دید من، خیلی غیر منطقیه که ما بیایم و «عقلمان رو کرایه بدیم» و اسلام رو که دینِ خداست، به راحتی و بی مطالعه ببریم زیر سوال.
همونطور که گفتم، قطعاً حتی مرجع تقلید هم میتانه اشتباه کنه و ممکنه یه سری قوانین نیاز به اصلاح داشته باشن. و حتی اگه به «کشور» و سایر قوانین هم نگاه کنیم، باز هم ممکنه که یه سری قوانین اشتباه باشن و یه سری قوانین هم که میتانن کمک کنن، اصلاً وجود نداشته باشن. همه اینها ممکنه باشه و ما هم این حق رو داریم که قوانینی که مراجع تنظیم کردن رو به چالش بکشیم، نه قوانینِ خدا. آیا میتانیم با قاطعیت بگیم که چون این مرجع این حرف رو زده، پس یعنی این ۱۰۰٪ حرف خدا هم هست؟ معلومه که نمیشه. مرجع هم ممکنه اشتباه کنه.
از دید من، منطقی و عاقلانه اینه که عقل خودمان رو به کسایی که ضد این کشور هستن و همینطور به کسایی که میخوان موج سواری کنن، ندیم و با یه دیدِ باز و به دور از هیجان به مسائل نگاه کنیم.
چقدر این حرف حضرت علی (ع) زیباست که:
عاقل آن نيست كه خير را از شر تشخيص دهد، بلكه عاقل كسى است كه ميان دو شر، آن را كه ضررش كمتر است بشناسد.
-- بحار الانوار (ط-بیروت) جلد ۷۵،صفحه ۶
هیچ کشور و نظامی در دنیا کامل نیست و حتی همین کشور ما هم خیلی ایرادها و اشکالات بهش وارده. ولی از دید من، حتی اگه ایران و نظام جمهوریِ اسلامی، «بد» هم باشه، که از دید من نیست، باز هم در مقایسه با نظام های کشورهایی مثل آمریکا و اکثر کشورهای دیگه، که بر اساس سلطه و تسلطِ یهودی ها و صهیونیست ها بنا شدن، خیلی خیلی بهتره و من شخصاً بین بد و بدتر هم اگه باشه، باز نظام این کشور رو انتخاب میکنم.
یه چیز دیگه بگم و تمام. بابا باور کن این دنیا اصلاً راجب این کشور و اون کشور نیست. هرکدام از ما یه روزی به این دنیا آمدیم و یه روزی هم از این دنیا میریم و واقعاً اونچه که باقی میمانه، خداست و آخرت. چه بهتر که خودمان رو الکی سرگرمِ یه سری چیزها که ممکنه آخرتِ ما رو خراب کنه، نکنیم. گور پدر هرچه مسئول و آدمِ بد ذات که تو جاهای مختلف این دنیا دارن ظلم میکنن. من میگم آقا تا اونجایی که در حد توانمان هست، در جهت بهتر کردنِ شرایط تلاش کنیم، ولی حواسمان به «خدا» هم باشه، چون حتی یه «قضاوت اشتباه» هم ممکنه خیلی به ضررمان بشه اون دنیا.
به هر حال، در این قضیه رومینا، اگه بخوایم منطقی بهش نگاه کنیم، خیلی عوامل دست دست هم میدن که اینجور اتفاق غم انگیزی بیفته و در راس این عوامل، «جهل و نادانی» و «نشناختن و نشناساندنِ اسلامِ واقعی، به اندازه کافی» و «تعصبات و اعتقاداتِ اشتباه» که از همون نشناختنِ اسلامِِ واقعی سرچشمه میگیره، از دید من مهمترین عوامل هستن.
خلاصه که خدا رحمت کنه رومینای عزیز رو و امیدوارم که ما همه بریم و اسلام واقعی رو با تحقیق و مطالعه بشناسیم و کشورِ ما هم انشاالله که ایرادات رو برطرف کنه و روی بالا بردنِ عقل و آگاه کردنِ انسان ها، حسابی وقت بزاره و البته روزی برسه که ما دیگه شاهد اینجور اتفاقات غیر عقلانی و غیر منطقی نباشیم دیگه.
مخلصات همگی، یا علی.
یه نکته پایانی:
- این متن، همونطور که گفتم، فقط نظر منه و شما ممکنه نظر دیگه ای داشته باشی. شما ممکنه اصلاً به خدا و اسلام و هیچی، اعتقادی هم نداشته باشی. بالاخره تو هم یه انسانی و آزادی که عقاید خودت رو داشته باشی. من که نمیام تو رو مجبور کنم عقاید من رو قبول کنی. حتی اگه عقاید من رو هم قبول نداری، بهتر و منطقی تر و عاقلانه تر اینه که به نظرهای هم احترام بزاریم و حرف های همدیگه رو تحمل کنیم، که یه موقع خدایی نکرده بی احترامی هم پیش نیاد. شما هم هر نظری داری، محترمه.
مثل همیشه هم برای ارتباط با من میتانید از ID تلگرام solyinho@ یا آدرس ایمیل
odiwxe@gmail.com استفاده کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خودمحرومیسم و AppBlock: نسخه شفا برای نشیمنگاه های ناآرام!
مطلبی دیگر از این انتشارات
انگیزه هم «نداشته» باش.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بدون «سوگیری»: شدنی یا نشدنی؟