در حال یادگیری دانشها یا در حال جمعآوری کتابها؟
ویرگول، من رو خوشبخت کن.
به نام خدا.
سلام.
داستان از اونجا شروع میشه که بعضی از ما خیلی انتظارمان از ویرگول (و سایر شبکه های اجتماعی و از این قبیل چیزها) بالا میره.
فراموش میکنیم که بابا اصل زندگی که اینجا نیست، اصل زندگی اون بیرون توی دنیای واقعیه. اگه اونجا حالت بد باشه، مطمئن باش ویرگول حال تو رو زیر و رو نمیکنه و حال چند نفر دیگه رو هم میگیری با حالِ بدت. ولی اگر اونجا حالِ زندگیت و دلت خوب باشه، مطمئن باش اون حال خوب رو میاری اینجا و به بقیه هم میدیش.
هزاران نفر توی این ویرگول هستن و هرکسی هم با یه backstory میاد اینجا (یعنی هرکسی قبل از آمدن به ویرگول، یه داستانی داشته زندگیش دیگه). و هرکسی هم با یه سری اهداف آمده.
- یکی آمده از طریق آموزش دادن، خودش رو در یه زمینه ای مطرح کنه.
- یکی آمده با بقیه حرف بزنه.
- یکی آمده که از تنهایی دربیاد.
- یکی آمده که حرف های دلش رو بریزه بیرون.
- یکی آمده پاچهء مردم رو بگیره و جر و بحث را بندازه.
- یکی آمده فقط مطالب دیگران رو بخوانه.
- یکی واقعاً حرف برای گفتن داره.
- یکی دغدغهء یه چیزایی رو داره و به چیزای بزرگتر فکر میکنه.
- یکی آمده که دوستای خوب پیدا کنه.
- یکی خودشم نمیدانه چرا آمده.
- و شاید چندین دلیل دیگه . . .
مهم نیست که تو با چه backstory آمدی ویرگول، مهم اینه که الان که اینجایی، از ویرگول چه میخوای؟ چه انتظاری از ویرگول داری؟
قطعاً یکی از اصلی ترین دلایلی که مردم اینجا هستن، پُر کردنِ تنهاییه. باید قبول کنیم که ما آدمای قرن بیست و یکمی خیلی تنهاییم. تو ظاهر جوری نشان میدیم که توی خوشبختی داریم دست و پا میزنیم، ولی در عمل و بیرون از ویرگول، زندگی ها معمولاً یه شکل دیگس.
با چه هدفی آمدی ویرگول؟ بزار این رو بهت بگم که ویرگول هیچوقت جایگزین زندگی واقعی نمیشه. ویرگول میتانه فقط «جزئی» از اون باشه، اونم یه جزئی کوچیک.
نمیشه از ویرگول توقع داشت که یه تنه حال ما رو خوب کنه. بهتره با این دید به ویرگول نگاه کرد که فقط یه محفل و فضاییه که توش میتانی حرفات رو بزنی و چند تا آدم هم فکرت رو هم پیدا کنی. همین.
بیشتر از این اگه از ویرگول توقع داشته باشی، معمولاً ناامیدت میکنه.
اگه از ویرگول درست استفاده کنی و منطقی بهش نگاه کنی و انتظارت رو هم درست کنی، اتفاقاً ویرگول برات میشه یه مکان عالی. یه جایی که چند روز یبار بیای و توش حرفای دلت رو بریزی بیرون. ولی اگه عین اینستاگرام و شبکه های اجتماعی دیگه بهش نگاه کنی و اولویتت بشه تعداد فالوور و تعداد لایک، مطمئناً همونقدر تنها خواهی شد که توی اینستاگرام بودی. و همون قدر هم حس های منفی رو تجربه خواهی کرد.
اگه سطح توقع و انتظاراتت از ویرگول رو «درست» کنی، اینجا برات میشه «یه فرصت خوب»، ولی اگه انتظار زیادی ازش داشته باشی، میشه «یه تجربه بد و حالگیری».
توی دنیای واقعی معمولاً فرصتش پیش نمیاد که یه سری آدم همفکر و خوب دور ورت داشته باشی، ولی ویرگول این فرصت رو برات فراهم میکنه. حتی اگه ۱۰ تا همراه (فالوور) هم داشته باشی ولی با اونها حال دلت خوب باشه، باور کن چیز بزرگی بدست آوردی که شاید توی دنیای واقعی به این راحتی بدست نیاد.
من نمیخوام دنیا رو تکان بدم توی ویرگول، من فقط با همین آدمایی که کنارشان حالم خوبه، دلم راضی و خوشه.
ولی کماکان زندگیِ اصلی اون بیرونه و باید اولویتمان هم اون باشه. خدا رو شکر هنوز مانده که به اون روز برسیم که آدم ها دیگه کاملاً توی شبکههای اجتماعی زندگی کنن!
از ویرگول توقع زیاد نداشته باش بابا، دنیا ۲ روزه، از کنارِ دوستات بودن لذت ببر، اون بیرون توی دنیای واقعی، دوستای خوب و هم فکر به این راحتی ها بدست نمیان ها؟
ویرگول تو رو خوشبخت نمیکنه، ولی میتانه یه بخش کوچیکی از «حال خوب» باشه، به وسیله دوستا و آدمای خوبی که جلوی راهت میزاره.
ممکنه حتی دوستای ویرگولیت تبدیل بشن به بهترین دوستای خارج از ویرگولت، خدا رو چه دیدی؟ کی فکرش رو میکرد که مثلاً از اون طرف کشور یه دوست خوب پیدا کنه؟
خلاصه اینکه درگیرِ لایک و فالوور نشو و انتظار زیاد و غیرواقعی هم نداشته باش از ویرگول.
آقا از ما گفتن، دیگه صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
مخلصات همگی، یا علی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مکتب «حشمت فردوس» در روانشناسی موفقیت!!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور خر خود را تربیت کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
حال خوب: «شادی واقعی» از کجا میاد؟