در حال یادگیری دانشها یا در حال جمعآوری کتابها؟
چند تا عکس برای کار کشیدنِ بیشتر از نورون های دستگاه عصبی مرکزی
به نام خدا.
سلام.
میگن یه عکس به اندازه هزار تا متن تو دلش حرف هست. اینم چند تا عکس برای کار کشیدن از نورون های دستگاه عصبی مرکزی، یا به قولی «تفکر».
از اونجایی که هستی تا اونجایی که میخوای باشی، یه جو ایمان نیاز داری. درواقع باید از «نمیشه و نمیتانم» برسی به «میشه م میتانم».
اگه زندگیت بالا و پایین نداره، فرقی با یه مُرده نداری. همین بالا و پایین ها یعنی «زندگی».
۶ به علاوه ۳ میشه ۹.
ولی ۵ به علاوه ۴ هم میشه ۹.
خیلی وقت ها برای انجام دادنِ «یه کاری»، بیشتر از یه راه وجود داره.
خواندنِ بقیه عکس هم با خودتان.
اگه درخت ها wifi میدادن، همه شروع میکردیم درخت کاری.
ولی حیف که اکسیژنی که باعث میشه زنده بمانیم رو به ما میدن.
من بهت قول میدم.
قول یا حُباب؟؟
بعضی وقت ها هم آدم مجبور میشه اشک هاش رو جارو کنه زیرِ فرش!
«رسانه» و ما «زامبی» ها.
گوشی رو بده دستم، افسار رو بنداز گردنم.
قضاوت . . .
بدون شرح.
تو زندگی بستگی داره از چه «زاویه ای» به مسائل نگاه کنی.
حرف های خیلی از سیاست مدارها هم که فقط به دردِ چاه فاضلاب میخوره.
بیشتر ما آدما به طرز مدرن به صلیب کشیده شدیم و خبر نداریم.
کتاب ها هم کم کم باید گور خودشان رو بکنن.
بعضی ها میشینن مثل بچه نق میزنن و میگن نمیشه و تقصیر گردن کشور و دنیا و همه میندازن.
ولی بعضی ها هم فکر میکنن چطور از چاله دربیان.
اصحاب تکنولوژی در حال تشیع جنازه «دانش» و «عقل».
لایک و فالوور زیاد میاره این عکس.
عه بابا جون بالاخره از تو گوشی درآمدی؟؟ (به جای بابا، مامان هم میتانست باشه).
چطور راحت پول دربیاریم؟
بزار فقیرها و آدم های صاف و ساده زحمت بکشن و تو دستت رو بکن تو جیب اونها.
حقیقت.
تو کمرم رو شکستی، منم کمرش رو میشکنم، اونم کمرش رو میشکنه.
چند ساله بدون بنزین می چرخی؟
هیچ.
لایک + فالوور = خوشبختیِ قرن بیست و یکمی
بزار آخرین سلفی رو هم بگیریم بابا.
یکی از حقیقت های شبکه های اجتماعی.
یه نهال میکاریم، ۱۰ تا درخت میبُریم.
بچه ها درخت خوب است.
تو زندگی مسیرِ خیلی چیزهایی که میخوای، واقعاً خیلی مستقیم و بدون پیچیدگیه، فقط چون نمیخوای سختی بکشی، ازش فرار میکنی.
البته یه سری ها (خیلی ها) هم از راهِ بستنِ اون راهِ مستقیم، پول درمیارن!
عکس مورد علاقه خودم.
تو این دنیا «نابرابری» خیلی هست و هیچ کاریش هم نمیشه کرد.
ولی به جای نق زدن و داد و بیداد کردن و از دنیا و کشور و خانواده و غیره ایراد گرفتن و تقصیر گردنشان انداختن، این رو بدان که اگر هم کسی با پول و رابطه و این چیزها داره راحت میره بالا، تو هم با «تلاش و سختی کشیدن در جهت درست» میتانی بری بالا و هیچکس هم جز خدا نمیتانه جلوت رو بگیره.
البته اینم یه حقیقته که وقتی با تلاشِ خودت میری بالا، هم اعتماد به نفست بالاتر میشه تو زندگی، هم بیشتر قدر همه چیزایی که داری رو میدانی و هم بیشتر در آرامش خواهی بود.
من یه نفر رو میشناسم که راننده ماشین سنگین بوده. تو ۴۰ یا ۵۰ سالگی از زندگی خودش بدش میامد. یه روز از شدت ناراحتی گواهینامه خودش رو با فندک میسوزانه و به خودش میگه من دیگه این کار رو انجام نمیدم. تو اون سن میره میشینه درس میخوانه و کنکور قبول میشه.
الان هم تو همین کرمانشاه دکتر شده و زندگیش رو تغییر داده.
همه چی شدنیه، اگه در درجه اول خدا بخواد و در درجه دوم خودت حاظر باشی سختیِ راه رو تحمل کنی.
تو کدام از این عکس ها رو بیشتر دوس داشتی؟ و چرا؟
یا علی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ایالات متحده فان - قسمت بعدی مقاله «چرا تو زندگیت نباید دنبال آرزوهات بری؟»
مطلبی دیگر از این انتشارات
من اغوا کننده میگردم، تو چشمات رو درویش کن.
مطلبی دیگر از این انتشارات
حرامزادهء مظلوم، عادیِ پنهان شده