تاثیرگذاری اجتماعی یا SOCIAL IMPACT

بر اساس نسخه‌ی به‌روز شده‌ی هرم نیازهای انسان، که مازلو، بعدها، ارائه نمود ، انسان‌ها پس از طی شدن کلیه‌ی مراحل فرآیند تأمین نیازهای‌شان، به اثرگذاری در اجتماع روی می‌آورند.


انتخاب آدم‌ها متفاوت است. چون اولاً گزینه‌های پیش روی هر فرد در زمان‌های مختلف متفاوت است، ثانیاً اولویت هر کسی برای کسب انرژی از محیط‌‌شان گوناگون است. مثلاً هنرمندان از دیده شدن آثارشان شاید، مهندسان عمران یا معماری از استحکام بنا، آبادانی یا زیبایی بصری ساختمان‌ها یا جاده‌هایی که می‌سازند، پزشکان از سلامت بیماران‌شان بعد از مداخله‌ی درمانی انجام شده و انواع مثال‌های دیگر. فارغ از تخصص، برخی اولویت اول‌شان شهرت است، برخی محبوبیت، مقام، قدرت، ثروت، علم و بعضی حیثیت اجتماعی .

البته این دسته‌بندی انسان‌ها خیلی مطقن و خط‌کشی شده نیست و خیلی‌ها در چند دسته قرار می‌گیرند؛ یعنی با وزن‌های مختلف ترکیبی از مطلوب‌های یاد شده را در اولویت زندگی خود قرار می‌دهند. این مورد آخر – یعنی حیثیت اجتماعی – را می‌توان به اثرگذاری در اجتماع نیز مرتبط نمود. وقتی می‌خواهی بر روی یک اجتماعی از انسان‌ها اثر بگذاری باید تعریف سه واژه را – حداقل برای خودت –تبیین نمایی: انسان، اجتماع و اثر. تعریف انسان و جامعه که خیلی جای بحث دارد و اصلاً در تخصص من نیست. ولی اجمالاً به این نکته اشاره کنم که انسان دارای احساس است و خیلی از تصمیم‌گیری‌هایش مبتنی بر ترکیبی از احساس و منطق هستند. جامعه هم مجموعه‌ای از همین انسان‌ها هستند که تازه در مقابل یکدیگر به کنش و واکنش‌های متنوع و گه‌گاه غیرقابل پیش‌بینی دچار می‌شوند.

اثر اما، از نظر من دو جنبه دارد: جغرافیا و تاریخ! این که تأثیر عمل یا حرکت تو چه تعداد انسان را در چه مکان‌هایی در بر بگیرد (جغرافیا) و تا چه زمانی پایدار باشد (تاریخ)؟
مثلاً هر یک از مشاهیر، برای کمک به سیل‌زدگان، می‌توانند اقدام‌هایی متفاوت کنند. یکی به محل حادثه می‌رود و با دیدن مشکلات مردم از نزدیک، برای کم کردن بار مشکلات آنان، در حد توانش به آن‌ها دلگرمی بخشیده و تا حد مسئولیتش تصمیم‌هایی در راستای کمک به حل مشکلات‌شان می‌گیرد. عده‌ای هم با اعلام شماره‌ی حساب بانکی جمعیت هلال احمر از طرفداران خود دعوت می‌کنند کمک‌های نقدی را یک‌جا جمع نمایند.

برخی هم به صورت تمام‌وقت در راستای کمک به بازسازی مناطق آسیب‌دیده ایفای نقش می‌کنند.
وقتی این اثرگذاری جغرافیایی بیشتری را در بر می‌گیرد و در تاریخ ماندگارتر می‌شود که انسان از بند قیدهای از پیش تعیین شده رهایی یابد، فارغ از نتیجه‌ی اکتسابی، به انجام وظیفه‌اش به طور متداوم و مستمر بپردازد و در اثرگذاری خود در زمینه‌ی تخصصی فعالیتش نوآوری و اصالت داشته باشد. در زیر به ذکر چند مثال از اثرگذاری اجتماعی می‌پردازم که در همه‌ی آن‌ها چند عنصر مشترک دیده می‌شود: اصالت محتوا – استمرار – وظیفه‌گرایی.

1- اثرگذاری در حوزه‌ی ورزش: عادل فردوسی‌پور، در نقش خبرنگار شجاع، طی سال‌های متمادی در برنامه‌ی پربیننده‌ی نود با بنا نهادن بنیادین مفهومی به نام «پاسخ‌گویی مسئولانه» در حیطه‌ی مورد علاقه و بعدها تخصصی‌اش، فوتبال، یک بار به همگان ثابت نمود که می‌توان حتی در شرایطی که هیچ و اکیداً هیچ نشانه‌ای از مسئولیت‌پذیری در یک اکوسیستم به چشم نمی‌خورد، ساز و کاری سیستماتیک در این خصوص داشته باشیم.

2- اثرگذاری در حوزه‌ی نشاط عمومی: رامبد جوان، به تکیه بر ابزار پرقدرت رسانه، با یک هدف بسیار ساده و ستودنی، «خنداندن مردم»، توانست استندآپ کمدی یا شوخی‌پردازی روی صحنه را طوری در ایران راه‌اندازی کند که نه تنها مردم شهرها و روستاهای دور و نزدیک آن را بشناسند، بلکه اعتماد به نفس نگاه کردن به آن را به عنوان یک شغل در خود تقویت کنند.

3- اثرگذاری در حوزه‌ی سیاست: هر دو محمد جواد وزیر! یکی ظریف ولی با تلاش مستمر و جنگجویی مثال‌زدنی در به سرانجام رساندن برجام در مقطعی حساس از تاریخ و دیگر آذری جهرمی که شدنی بودن سبک جدیدی از ارتباط بی‌واسطه با مردم را در بالاترین سطح مدیریت اجرایی کشور به نمایش گذاشت.

4- اثرگذاری در حوزه‌ی سینما: شاید 20 سال پیش، بزرگان سینما، نه تنها برنده شدن در جایزه‌ی معتبر اسکار را تنها یک رویای دست‌نیافتنی برای کارگردانان ایرانی قلمداد می‌کردند، بلکه تنها راه دست‌یابی به موفقیت‌های بین‌المللی را پرکاری و تولید پرشمار می‌انگاشتند. اما اصغر فرهادی با گزیده‌گویی، حفظ اصالت محتوا و تمرین بسیار این فرض نادرست را برای همیشه به دست فراموشی سپرد. وی با تکرار این موفقیت حتی فراتر هم رفت و ثابت کرد شانسی تلقی کردن یا اتهام به سیاه‌نمایی و … که برای جایزه‌ی نخستش نقل محافل نقد و بررسی شده بود، بی‌اساس و فاقد منطق کافی بوده است.

به قلم:سیاوش خالدان – 21 دی ماه 99
رئیس هیات مدیره موسسه‌ی ایران‌نالج