جهان پس از ویروس کرونا

نوشته: یووال نوح هراری

(نقل از فایننشال تایمز 20 مارس 2020)

ترجمه: فاطمه هشدار و سید فرهنگ فصیحی

مقدمه مترجمین:

ویروس کرونا همچنان با سرعت در سراسر جهان در حال شیوع است. بسیاری از ما در این مدت دست کم برای یک بار -از خود یا دیگران- پرسیده‌ایم که پس از کرونا چه خواهد شد؟ نه با سرعتی معادل سرعت شیوع، اما با سرعتی قابل تامل، مؤسسات معتبر بین‌المللی و ملی، دانشگاه‎‌ها، بنگاه‌ها و کسب و کارها، انجمن‌ها و اتحادیه‌ها و افراد سرشناس و ناشناس هریک از زاویه‌ای در حال بحث و بررسی اثرات این پدیده بر بخش‌های مختلف جوامع هستند و هر از گاه مستنداتی به فراخور و تناسب حال در این رابطه منتشر می‌شود. فارغ از هر گونه قضاوت و ارزیابی -که شاید به دلیل اضطراب و استرس حاکم بر فضا هنوز کار ساده‌ای نباشد- خواندن برخی از این مقالات و مستندات، در عین سادگی برای مدتی ذهن را درگیر می‌کند.

یکی از این متون را یووال نوح هراری به عنوان یک استاد دانشگاه در رشته تاریخ در 20مارس 2020 در نشریه فایننشال تایمز به رشته تحریر درآورده است. این نوشته -که در ادامه ترجمه آن تقدیم خوانندگان شده است- حس و حال این تحلیلگر تاریخ را نسبت به جهان پس از کرونا نشان می‌دهد و حاوی نکات باریک‌تر از مویی برای فعالان سیاسی، اقتصادی و روابط بین الملل است. او تدوین برنامه اقدام یا نقشه راهی جهانی برای گذر از این بحران را ضروری می‌داند. برنامه ای که از قضا حاوی سرفصل ها و توصیه هایی چالشی است. به اشتراک­‌گذاری اطلاعات معتبر از یافته های مرتبط با ویروس و روش های مقابله و درمان آن میان کشورها، هماهنگی جهانی برای تولید و توزیع تجهیزات ضروری پزشکی نظیر کیت­های تشخیصی یا دستگاه ­های کمک تنفسی، اعزام پزشکان، پرستاران و متخصصین به کشورهای بیشتر درگیر برای کمک و تجمیع دانش و تجربه و نیز تنظیم پروتکلی جهانی برای پیش غربالگری مسافران در کشورهای مبدأ برای مهار دشواری های سفر، بخش هایی از برنامه اقدام پیشنهادی است.

اشاراتی ظریف و گذرا در بخش هایی از این نوشته به نقش فناوری و اهمیت مدیریت و توسعه فناوری در کنترل پیامدهای دوران کرونا و پسا کرونا، دستمایه گفتگویی اولیه میان مترجمین و طرح این ایده شد که شاید نشر مطالبی از این دست و تبادل نظر در خصوص ابعاد مثبت و منفی تحلیل ها و نکات مطرح شده در آن میان صاحب‌­نظران عرصه مدیریت، سیاستگذاری و حکمرانی بتواند زمینه­‌های درک مشترک را تقویت کرده و امکان شکل­ گیری سیاست­ های مناسب را در مهار یک بحران همه­ گیر، استثنائی و بی­ سابقه –که در آن همه کشورها تقریبا از یک میزان سر در گمی رنج می­‌برند- تسهیل نماید. از این رو برگردان فارسی متن صرف نظر از اعتبار و وزن دیدگاه ­ها و صرفا با هدف توجه به دغدغه­ هایی ذهن برانگیز، با خوانندگان علاقمند به اشتراک گذاشته می­‌شود.

برگردان متن اصلی:

بشر در حال حاضر با یک بحران جهانی روبروست. شاید بزرگترین بحران نسل ما. تصمیماتی که مردم و دولت‌ها ظرف چند هفته آینده می‌گیرند احتمالا آینده دنیا را برای سال‌­ها شکل خواهند داد. این تصمیمات نه تنها نظام سلامت ما، بلکه اقتصاد، سیاست و فرهنگ آینده جهان را شکل خواهند داد. باید سریع و قاطعانه عمل کنیم. هم‌چنین باید متوجه آثار بلند مدت اقدامات خود باشیم. وقتی که بین گزینه‌های مختلف انتخاب می‌کنیم، نه تنها باید به خودمان جواب بدهیم که چگونه قرار است بر تهدیدهای فوری غلبه کنیم بلکه باید بدانیم که با گذشت این طوفان‌ها در چه دنیایی زندگی خواهیم کرد. بله؛ طوفان تمام می شود و بشر زنده می‌ماند. بیشتر ما زنده خواهیم ماند، اما در یک دنیای متفاوت زندگی خواهیم کرد.

بسیاری از اقدامات اضطراری کوتاه‌مدت تبدیل به اجزاء ثابت زندگی ما خواهند شد. این طبیعت اضطرارهاست، آنها هستند که تاریخ را به پیش می‌رانند. تصمیماتی که در زمان­های عادی سال­‌ها مشورت جمعی را می‌طلبند، تنها ظرف چند ساعت به تصویب می‌رسند. فناوری‌های نابالغ و حتی خطرناک برای ارائه خدمات زیر بار می­‌روند، چرا که ریسک و خطر انجام ندادن کارها بسیار بزرگتر است. تمامی کشورها همانند خوکچه‌های آزمایشگاهی در تجربه‌های بزرگ مقیاس اجتماعی به کار گرفته می­ شوند. چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی هرکسی در خانه‌اش کارکند و فقط از راه دور ارتباط برقرار کند؟ چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی همه دانشگاه‌ها و مدارس فقط کلاس‌های آنلاین داشته باشند. در حالت عادی دولت‌ها، کسب و کارها و اعضای هیأت علمی موافق تجربه‌هایی از این دست نیستند. اما الآن به هیچ وجه زمان عادی نیست.

در این زمان بحران با دو انتخاب مهم و خاص روبرو هستیم. نخست انتخاب بین «نظارت تمامیت خواهانه» یا «ارتقاء توانمندی شهروندان» و دوم انتخاب بین «انزوای ملی­ گرایانه» یا «همبستگی جهانی» است.

نظارت زیر پوستی

به منظور متوقف کردن اپیدمی، همه جوامع باید دستورالعمل‌های خاصی را رعایت کنند. دو راه اصلی برای رسیدن به این هدف وجود دارد. راه اول اینکه دولت‌ها مردم را رصد کنند و کسانی را که قوانین را زیر پا می‌گذارند مجازات کنند. امروز برای اولین بار در تاریخ بشر، فناوری این امکان را برای اینکه بتوان هرکسی را بیست و چهار ساعته تحت نظر داشت، فراهم آورده است. پنجاه سال پیش کا.گ.ب (KGB) نتوانست 240 میلیون شهروند شوروی را برای بیست و چهار ساعت در یک روز زیر نظر داشته باشد. حتی نمی‌توانست امیدوار باشد که بتواند همه اطلاعات گردآوری شده را به صورت مؤثر پردازش کند. کا.گ.ب بر عامل­‌ها و تحلیلگران انسانی برای این کار تکیه داشت و بدیهی بود که نتواند یک عامل انسانی را مأمور زیرنظر داشتن و تحلیل رفتار همه شهروندان نماید. اما امروزه دولت‌ها می‌توانند با استفاده از سنسورهای چندمنظوره و الگوریتم‌ها و روش‌های قدرتمند به جای عوامل انسانی هرگونه لغزش و حرکت انسانی را اندازه بگیرند.

در حقیقت برخی از کشورها و دولت­ها استفاده از ابزارهای جدید نظارتی برای مقابله با ویروس کرونا را آغاز کرده­اند. قابل توجه‌ترین نمونه چین است. با رصد بسیار نزدیک گوشی‌های هوشمند مردم، استفاده از صدها میلیون دوربین تشخیص چهره و اجبار و الزام مردم به بررسی و گزارش دمای بدن و وضعیت سلامتی‌ خود، مسئولین چینی می‌توانند نه تنها به سرعت افراد مشکوک به ویروس کرونا را تشخیص دهند بلکه می‌توانند هرگونه حرکت و جابجایی آنها را نیز ردیابی کنند و همین طور تشخیص دهند که هر فرد مبتلا با چه کسان دیگری در ارتباط بوده است. طیفی از اپلیکیشن‌های موبایلی به شهروندان درباره نزدیکی آنها به افراد مبتلا هشدار می‌دهد.

این نوع فناوری فقط محدود به شرق آسیا نیست. نخست وزیر اسرائیل، نتانیاهو، اخیرا به مسئولین دستگاه امنیت ملی اسرائیل اجازه داده است تا نسبت به به کارگیری آن دسته از فناوری­های نظارتی که در حالت عادی برای مبارزه با تروریست‌ها مورد استفاده قرار می‌­گیرند، برای شناسایی و پایش بیماران کرونایی اقدام نماید. حتی با وجود امتناع کمیته مربوطه در پارلمان از تأیید این تصمیم، نتانیاهو با فرمان «اعلام وضعیت اضطراری» این حکم را اجرایی کرده است.

ممکن است استدلال کنید که این چیز جدیدی نیست. در سال‌های اخیر دولت‌ها و بنگاه‌های زیادی از فناوری‌های تخصصی برای ردیابی و پایش مردم استفاده کرده‌اند. اما اگر دقت نکنیم این اپیدمی ممکن است با این اوصاف شرایط جدیدی را برای نظارت بوجود بیاورد. نه تنها برای اینکه ممکن است استقرار ابزارهای نظارت مستقیم را در کشورهایی که تا چندی پیش آنها را پس می‌زدند عادی­سازی کند، بلکه علاوه بر آن یک دوره گذار خیلی مهم و دراماتیک از نظارت سطحی به نظارت زیر پوستی را رسمیت بخشد. تاکنون وقتی انگشت دست‌ شما لینکی را روی صفحه گوشی هوشمندتان لمس می‌کرد، دولت می‌خواست بداند که دقیقا چه چیزی را کلیک کرده­اید. اما با حضور ویروس کرونا سطح علاقمندی‌ها تغییر کرده است. حالا دولت‌ها می‌خواهند بدانند که دمای بدن شما و فشار خون‌تان چقدر است.

پودینگ اضطراری

یکی از مشکلات ما در درک این موضوع که در مقوله نظارت در کجا ایستاده­ایم آن است که هیچ کدام از ما نمی‌داند که دقیقا چگونه تحت نظارت قرار دارد و آنچه که ممکن است در سال‌های آینده رخ دهد، چیست. فناوری‌های نظارت با سرعتی فوق‌العاده توسعه داده می‌شوند و چیزی که 10 سال پیش یک خبر علمی تخیلی بود امروز یک خبر قدیمی است. به عنوان یک آزمایش ذهنی، دولتی فرضی را در نظر بگیرید که خواهان این باشد که هر شهروند یک دستبند بایومتریک داشته باشد که دمای بدن و ضربان قلب او را به صورت 24 ساعته گزارش کند. نتایج این داده‌ها ذخیره شده و با الگوریتم‌های دولت تحلیل و بررسی می­‌شوند. این الگوریتم‌ها نشان خواهند داد که شما بیمار هستید قبل از اینکه خودتان از آن خبر داشته باشید و هم‌چنین خواهند دانست که شما کجا بوده­اید و با چه کسانی ملاقات داشته­اید. زنجیره­های عفونت به شدت کوتاه شده و حتی به کلی قطع خواهند شد. چنین سیستمی احتمالا ظرف چندروز همه‌گیری بیماری را متوقف می‌کند. فوق‌العاده به نظر می‌رسد، این طور نیست؟

روی دیگر سکه البته این است که به یک سیستم مخوف جدید نظارتی، مشروعیت بخشیده می‌شود. برای مثال اگر شما بدانید که من برروی لینک فاکس نیوز (Fox News) کلیک می‌کنم و سی.ان.ان (CNN) را انتخاب نمی‌کنم، درباره دیدگاه‌های سیاسی من یا حتی شخصیت من اطلاعاتی به دست می‌­آورید. اما اگر شما بتوانید رصد کنید که چه اتفاقی برای دمای بدن، فشار خون و تعداد ضربان قلب من وقتی که در حال تماشای کلیپ ویدئویی هستم رخ می‌دهد، می‌توانید بفهمید که چه چیزی باعث خنده من می شود، چه چیزی اشک مرا در می‌آورد و چه چیزی واقعا مرا عصبانی می‌کند.

مهم است به یاد داشته باشید که عصبانیت، شادی و دوست داشتن پدیده‌هایی بیولوژیک هستند، درست شبیه تب و سرفه. همان فناوری که سرفه را تشخیص می‌دهد می‌تواند خنده را هم تشخیص دهد. اگر بنگاه‌ها و دولت شروع به جمع کردن و ذخیره کردن این قبیل داده‌های بیومتریک ما به صورت انبوه کنند، می‌توانند به مراتب ما را بهتر از خودمان بشناسند و آن موقع است که نه تنها می‌توانند احساسات ما را پیش‌بینی کنند بلکه می‌توانند با دستکاری این احساسات هر آنچه را که می‌خواهند به ما بفروشند، خواه آن چیز یک کالا باشد یا یک سیاست­مدار. نظارت بیومتریک باعث می‌شود تاکتیک­‌های هک کردن داده آنالیتیکای کمبریج به چیزی بازمانده از عصر حجر شبیه شود. کره شمالی را در سال 2030 تصور کنید، وقتی که هر شهروند کره‌ای مجبور است که یک دستبند بیومتریک را 24 ساعته به دست داشته باشد. اگر زمانی که دارید به صحبت‌های رهبر کبیر گوش می­‌کنید، دست‌بندتان علائم عصبانیت را نشان دهد، کار شما تمام است.

البته ممکن است شما این مورد نظارت بیومتریک را به‌عنوان یک اقدام موقت که در شرایط اضطراری انجام می‌شود مطرح کنید. به این ترتیب پس از پایان یافتن شرایط اضطراری، خود به خود از میان خواهد رفت. اما اقدامات موقت، عادت ناخوشایندی دارند و آن استمرار بخشیدن به شرایط اضطراری است، به ویژه آنکه همواره یک موقعیت اضطراری وجود دارد که در افق به کمین نشسته است. برای مثال اسرائیل، در خلال جنگ استقلال خود در سال 1948 حالت فوق ­العاده­ ای را اعلام کرد که به موجب آن دامنه‌­ای از تدابیر موقت از سانسور مطبوعات و مصادره زمین­‌ها گرفته تا حتی مقررات ویژه‌­ای برای تهیه دسرها (شما را دست نمی‌­اندازم) را در بر می‌گرفت. جنگ استقلال مدت­‌هاست که با پیروزی به پایان رسیده است، اما اسرائیل هرگز پایان وضعیت فوق­‌العاده را اعلام نکرده است و بسیاری از تدابیر موقت از سال 1948 همچنان به قوت خود باقی است (فرمان دسر اضطراری البته در نهایت رأفت در سال 2011 لغو گردیده است).

حتی وقتی که تعداد مبتلایان عفونی ویروس کرونا به صفر برسد، بعضی از دولت ­های تشنه اطلاعات ادعا خواهند کرد که همچنان به نگهداری سیستم‌های بیومتریک نیاز دارند چرا که نگران موج دوم شیوع ویروس کرونا هستند، یا زنجیره جدیدی از ابولا در آفریقای مرکزی در حال پیشرفت است و یا … می­‌دانید که چه می­‌گویم. نبرد بزرگی در سال‌های اخیر بر سر حریم شخصی ما در جریان است. بحران ویروس کرونا می‌تواند نقطه اوج این نبرد باشد. چرا که هرگاه مردم مجبور به انتخاب بین حریم شخصی و سلامت خود باشند، معمولا سلامت را انتخاب خواهند کرد.

پلیس صابون

در واقع ریشه اصلی مشکل اینجاست که از مردم خواسته شود بین حریم خصوصی و سلامت یکی را انتخاب کنند، چرا که این یک انتخاب نادرست است. ما می‌توانیم و باید از هر دو اینها، حریم شخصی و سلامتی به طور هم­زمان لذت ببریم. انتخاب ما می­‌تواند حفظ سلامتی­‌مان و هم­زمان توقف اپیدمی ویروس کرونا باشد اما نه به وسیله نهادینه ­سازی سیستم نظارت تمامیت خواهانه بلکه از طریق توانمندسازی شهروندان. در هفته‌های اخیر برخی از موفق ­ترین تلاش‌ها برای مهار ویروس کرونا توسط کشورهای کره جنوبی، تایوان و سنگاپور صورت گرفت. این کشورها در عین حال که از برخی از اپلیکیشن‌ها نیز برای پایش استفاده کردند، اما بسیار فراتر از آن بر انجام تست‌های گسترده، گزارش‌های صادقانه و تشریک مساعی داوطلبانه مردم آگاه خود تکیه داشته­‌اند.

پایش متمرکز و مجازات‌های سخت تنها راه‌های وادار کردن مردم به پذیرش دستورالعمل‌های نافع نیستند. وقتی حقایق علمی با مردم در میان گذاشته شود و زمانی که مردم به مقامات دولتی در زمینه بیان این حقایق اعتماد داشته باشند، شهروندان قادر خواهند بود که کارهای درست را حتی بدون نیاز به نظارت یک برادر بزرگتر انجام بدهند. یک جمعیت آگاه و با انگیزه معمولا بسیار قدرتمندتر و مؤثرتر از یک جمعیت غافل و تحت نظارت پلیس است.

برای مثال به شستشوی دست­ها با صابون توجه کنید. این یکی از بزرگترین پیشرفت‌های بهداشتی بشر بوده است. این عمل ساده جان میلیون‌ها نفر را در سال نجات می­ دهد. در حالی‌که ما امروزه آن را بدیهی می‌دانیم، اما تنها در قرن 19 میلادی بود که دانشمندان اهمیت شستن دست‌ها با صابون را کشف کردند. قبل از آن حتی پزشکان و پرستاران بدون شستشوی دست‌های خود از یک عمل جراحی به عمل جراحی دیگر می­‌رفتند. امروزه میلیاردها نفر روزانه دست‌هایشان را می‌شویند نه به این دلیل که از پلیس صابون می‌ترسند بلکه به این دلیل که حقایق را درک کرده‌اند. من دستانم را با صابون می‌شویم زیرا در مورد ویروس‌ها و باکتری‌ها شنیده‌ام و می­‌دانم که این موجودات کوچک باعث بیماری می‌شوند و اینکه صابون می‌تواند آنها را از بین ببرد.

اما دستیابی به چنین سطحی از سازگاری و همکاری، نیازمند اعتماد است. مردم نیاز دارند که به علم، به مسئولین دولتی و به رسانه‌ها اعتماد کنند. طی چند سال گذشته، سیاستمداران غیر مسئول، عامدانه اعتماد به علم، مقامات دولتی و رسانه را تضعیف کرده­اند. حالا همین سیاستمداران غیرمسئول ممکن است وسوسه شوند که گام­های بزرگتری در مسیر اقتدارگرایی بردارند. فقط با این استدلال که نمی‌توان به مردم اعتماد کرد که حتما کار درست را انجام دهند.

به طور معمول اعتمادی که در پس سال‌ها از بین رفته است یک شبه برنمی‌گردد. اما الان زمان عادی نیست. در لحظات بحرانی ذهن­ها نیز می­توانند به سرعت تغییر کنند. می‌توانید سال‌ها با خواهران و برادران خود بحث‌های تلخی داشته باشید اما وقتی حالتی اضطراری رخ می‌دهد، ناگهان یک مخزن پنهان اعتماد و نوع دوستی را کشف می‌کنید و برای کمک به یکدیگر می­‌شتابید. به جای ساختن یک سیستم نظارت، هنوز هم برای بازسازی اعتماد مردم به علم، مسئولین و رسانه‌ها دیر نشده است. قطعا باید از فناوری‌های جدید هم استفاده کنیم اما این فناوری‌ها باید شهروندان را توانمند کنند. من هم کاملا طرفدار پایش و اندازه‌گیری دمای بدن و فشار خون هستم اما از این داده‌ها نباید برای ایجاد یک دولت قدرتمندتر استفاده شود بلکه داده‌ها باید این امکان را به من بدهند که انتخاب‌های شخصی آگاهانه بیشتری داشته باشم و همچنین دولت را نسبت به تصمیماتی که اخذ می­‌کند پاسخگوتر کند.

اگر من بتوانم 24 ساعته وضعیت پزشکی خودم را رصد کنم نه تنها خواهم دانست که آیا عامل خطری برای سلامتی دیگران هستم یا نه بلکه یاد می‌گیرم که کدام رفتار به حفظ سلامتی من کمک می‌کند و اگر بتوانم به آمارهای معتبر در مورد ویروس کرونا دسترسی داشته و آنها را تحلیل کنم، می‌توانم قضاوت کنم که آیا دولت حقیقت را به من می‌گوید یا نه و اینکه آیا سیاست‌های صحیحی را برای مقابله با بیماری همه‌گیر اتخاذ کرده است. هرگاه در مورد نظارت صحبت می‌شود به یاد داشته باشید که همان فناوری نظارت که توسط دولت برای نظارت بر افراد استفاده می‌شود، می‌­تواند از سوی افراد نیز برای نظارت بر عملکرد دولت مورد استفاده قرار گیرد.

از این رو اپیدمی ویروس کرونا یک آزمون مهم شهروندی است. در روزهای پیش رو هریک از ما باید از میان اعتماد به داده‌های علمی و کارشناسان سلامت در مقابل نظریه‌های بی اساس توطئه و سیاستمداران خودخواه یکی را انتخاب کنیم. اگر نتوانیم انتخاب صحیحی داشته باشیم، ممکن است خودمان را در وضعیتی بیابیم که با ارزش­ترین آزادی‌هایمان را با امضاء خود از دست داده­ایم با این فکر که این تنها راه حفظ سلامتی­‌مان بوده است.

ما به یک برنامه جهانی نیاز داریم

دومین انتخاب مهم پیش روی ما انتخاب میان انزوای ناسیونالیستی و همبستگی جهانی است. هم خود اپیدمی و هم بحران‌های اقتصادی ناشی از آن مسائلی جهانی هستند. حل مؤثر این مسائل صرفا از طریق یک همکاری جهانی امکان­پذیر است.

قبل از هرچیز برای شکست ویروس باید اطلاعات مرتبط در سطح جهان به اشتراک گذاشته شود. این مزیت بزرگ انسان‌ها نسبت به ویروس ­ها است. ویروس کرونا در چین نمی­‌تواند با ویروس کرونا در آمریکا درباره نحوه آلوده کردن انسان­ها تبادل نظر کند. اما چین می‌تواند درس‌های بسیاری را درباره ویروس کرونا و چگونگی برخورد با آن به آمریکا آموزش دهد. آنچه یک پزشک ایتالیایی صبح زود در میلان کشف می‌کند ، ممکن است بعدازظهر همان روز جان بسیاری را در تهران نجات دهد. وقتی دولت انگلستان بین چندین سیاست تردید می‌کند، می‌تواند از کره‌ای‌هایی که یک ماه قبل با یک معضل مشابه روبرو بودند، مشاوره دریافت کند. اما این اتفاق، نیازمند روحیه همکاری جهانی و اعتماد است.

کشورها باید برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات به صورت آزاد اشتیاق داشته باشند و فروتنانه در جستجوی مشاوره باشند و باید بتوانند به داده‌ها و رهیافت­هایی که دریافت می‌کنند اعتماد کنند. هم‌چنین نیاز به عزمی جهانی برای تولید و توزیع تجهیزات پزشکی داریم که مهمترین آنها کیت ­های تشخیصی و دستگاه‌های تنفسی است. به جای اینکه هرکشوری سعی در انجام این کار بصورت محلی داشته باشد و تجهیزات دیگری را که می‌تواند در اختیار داشته باشد احتکار کند، یک تلاش جهانی هماهنگ می‌تواند سرعت تولید را افزایش دهد و این اطمینان را ایجاد کند که تجهیزات، با صرفه‌تر تولید و منصفانه‌تر توزیع شوند. درست همان طور که کشورها در طی جنگ صنایع کلیدی را ملی می‌کنند، مقابله علیه ویروس کرونا ممکن است ما را ملزم به انسانی کردن خطوط مهم تولیدی کند. کشورهای ثروتمند با موارد کم مبتلا به کرونا باید تجهیزات گران‌بها را به کشورهای فقیرتر با مبتلایان بیشتر ارسال کنند، با این اعتماد که چنانچه متعاقبا نیازمند کمک شوند، سایر کشورها نیز به آنها کمک خواهند کرد.

ممکن است عزم جهانی مشابهی را برای جامعه پرسنل پزشکی در نظر بگیریم. کشورهایی که در حال حاضر کمتر تحت تاثیر قرار گرفته ­اند می‌توانند کادر پزشکی خود را به مناطقی که بیشتر درگیر هستند اعزام کنند، هم برای کمک به آنها در این زمانه نیاز و هم برای به دست آوردن تجارب با ارزش. اگر در ادامه، کانون تمرکز اپیدمی تغییر نماید، کمک ­ها می‌تواند در جهت مخالف جریان یابد.

همکاری جهانی در جبهه اقتصادی نیز به طور اساسی مورد نیاز است. با توجه به ماهیت جهانی اقتصاد و زنجیره‌های عرضه، اگر هر دولتی با بی‌اعتنایی کامل به دیگران کارهای خود را انجام دهد، نتیجه هرج و مرج و یک بحران عمیق‌تر خواهد بود. ما نیاز به یک برنامه اقدام جهانی و با سرعت عمل بالا داریم.

الزام دیگری که داریم رسیدن به یک توافق جهانی در رابطه با سفر است. تعلیق تمامی سفرهای بین‌المللی برای ماه‌ها می‌تواند دشواری‌های بزرگی را به همراه داشته و مانعی بر سر راه نبرد علیه کرونا باشد. کشورها باید همکاری کنند تا حداقل تعدادی از مسافران اصلی بتوانند از مرزها عبور کنند: دانشمندان، پزشکان، خبرنگاران، سیاستمداران و مدیران کسب و کارها. این امر می‌تواند در چارچوب توافقی جهانی بر سر پیش ­غربال‌گری مسافران در کشورهای خودشان انجام شود. اگر بدانید که فقط مسافرانی مجاز به سوارشدن به هواپیما بوده‌اند که با دقت غربال‌گری شده‌اند، آسودگی خاطر بیشتری برای پذیرش آنها در کشور خود خواهید داشت.

متاسفانه در حال حاضر کشورها به سختی هر کدام از این کارها را انجام می‌دهند. فلج جمعی جامعه جهانی را درگیر کرده است. به نظر می‌رسد بزرگتری وجود ندارد. انتظار می‌رفت هفته‌ها پیش جلسه اضطراری رهبران جهانی برای تهیه یک برنامه اقدام مشترک تشکیل شود. رهبران گروه 7 بالاخره یک جلسه ویدئو کنفرانس را در این هفته تنظیم کردند که آن هم نتیجه‌ای به همراه نداشته است.

در بحران‌های جهانی گذشته مثل بحران مالی 2008و یا اپیدمی ابولا در 2014، ایالات متحده نقش رهبری جهانی را برعهده گرفت اما در حال حاضر دولت فعلی ایالات متحده از رهبری جهان استعفا داده است. روشن است که به عظمت آمریکا بیشتر از آینده بشریت اهمیت می‌دهند.

این دولت حتی نزدیکترین متحدین خود را رها کرده است. وقتی همه سفرها از اتحادیه اروپا را ممنوع کرد، حتی زحمت یک اعلان قبلی به اتحادیه اروپا را در این مورد به خود نداد چه رسد به اینکه با این اتحادیه در مورد این اقدام شدید مشورت کند.

این کشور حتی با پیشنهاد مبلغ یک میلیارد دلار به یک شرکت داروسازی آلمانی برای خرید امتیاز انحصاری تولید واکسن کوید 19 باعث یک رسوایی شده است[1]. حالا حتی اگر خط مشی دولت فعلی آمریکا تغییر کند و در نهایت به یک برنامه اقدام جهانی هم برسد، کمتر کسی حاضر است به پیروی از رهبری تن بدهد که هرگز مسئولیتی نمی­پذیرد، هرگز به اشتباهاتش اقرار نمی­کند و به طور دائم همه اعتبار و منافع را برای خود می­ خواهد در حالی که دیگران را سرزنش می­‌کند.

اگر جای خالی ایالات متحده توسط سایر کشورها پر نشود، نه تنها جلوگیری از اپیدمی کنونی بسیار دشوار خواهد بود بلکه میراث آن سال­‌ها گریبان‌گیر روابط بین‌المللی خواهد بود. با این وجود هر بحرانی یک فرصت نیز است. باید امیدوار باشیم که اپیدمی فعلی به بشر در پی بردن به خطر عدم اتحاد جهانی کمک کند.

بشریت باید انتخاب کند: آیا مسیر عدم اتحاد و گسست را خواهد پیمود یا راه انسجام و همبستگی جهانی را طی خواهد کرد. اگر مسیر ناسازگاری و گسست انتخاب شود، نه تنها بحران طولانی‌تر خواهد شد بلکه احتمالا فجایع بدتری را نیز در آینده به دنبال خواهد داشت. اگر همبستگی را انتخاب کنیم نه تنها در مقابله با کرونا بلکه در برابر همه اپیدمی‌ها و بحران‌های آینده که ممکن است بشر را در قرن 21 تهدید کند پیروز خواهیم بود.

[1]– در لحظه تکمیل این ترجمه، خبرهایی نیز مبنی بر خرید محموله­ هایی از ماسک و تجهیزات پزشکی مربوط به کشورهای فرانسه، آلمان و کانادا به روش­هایی غیر متعارف از سوی آمریکایی­ها در خبرگذاری­ها مخابره گردید. (مترجمین)

?عکسضمیمهشدهعیناازسایتفایننشالتایمزاضافهشدهاست.اینعکستوسطوب‌کممشرفبرخیابانهایبرهوتشدهایتالیا،توسطگرازیانوپانفیلی(GrazianoPanfili)کهدرقرنطینهبهسرمی‌برد،گرفتهشدهاست.