انسان یک گونه نقاد ، هنرمند و هوشمند است ! به همین خاطر است که پرسشگری میکند!
آزادی ورژن اوریجینال ؟
مقدمه
در طول تاریخ بشر همواره به دنبال به دست آوردن آزادی ! و همینطور کاهش محدودیت ها بوده است و کافیست هر بار با یک پرسش به فرهنگ و عقاید خود چکشی بزند تا محدودیت های جدید را بشکند و قوانین غیر طبیعی را خورد کند و به آزادی برسد ! اما به راستی کدام نوع از آزادی بهترین نوع آزادیست ؟ بشر به دنبال کدام یک از آن هاست؟ و حقیقت آزادی چیست؟
انواع آزادی
به دنبال 20 سال اخیر انواع آزادی ها اعم از آزادی های جنسی و جنسیتی و همینطور مدنی در تمام دنیا اعمال شده اند که معلوم است آزادی بیان ، پوشش ، عقیده و ... از انواع به شدت معروف آن ها هستند اما گاهی برایم سوال پیش می آید ... که آیا کافیست؟ آیا این آزادی ها همان آزادی حقیقی است؟ فکر میکنم جوابی برای آزادی حقیقی پیدا کرده ام ! هر چند نمیتوانم درستیش را ثابت کنم پس ترجیح میدهم به دنبال مثال نقض برای جواب خود بگردم تا بتوانم از درون آن جواب بهتری پیدا کنم هر چند امیدوارم چیزی پیدا نکنم تا همین جواب کافی باشد و جامع!
احساسات همیشه در ما وجود داشته اند و هیچگاه صفر نشده اند!
آزادی ، غم ، شادی ، عشق همه این ها در درون ما وجود دارند هیچ کس از اول زندگی ناراحت یا حتی شاد نیست ! ما در مراحلی از زندگیمان احساسات درونمان را به شکل های مختلفی بروز میدهیم میتوانم بگویم هیچ کدامشان مقدارشان صفر نیست ! چرا که انسان در حالت عادی خنثی از احساسات است ! بگذارید اینجوری بگویم که اگر غم احساس منفی باشد شادی مثبت است و برای خنثی نگه داشتن احساسات یک انسان باید مقدارشان به یک اندازه مساوی باشد و از آنجایی که احساسات درون ما وجود دارند و فقط در مواقع مختلف کم و زیاد شدنشان باعث میشود که بروزشان بدهیم عدد 0 نمیگیرند مثلا 50% میگیرند تا این دو با هم جمع جبری کنیم و صفر شوند!
آزادی نتیجه!
بگذریم ... نکته اصلی اینجاست که احساسات همیشه در ما وجود داشته اند و احساس آزادی نیز یک احساس آزادی نتیجه هست نه آزادی بیان یا عقیده یا پوشش ! برای مثال ما انسان ها در دنیا میتوانیم هر کاری را بکنیم در واقع ما آزادیم تا حتی هر موجودی را بکشیم اما در نتیجه چ میشود آیا آزادیم؟ نه! قضیه این روز های ما نیز همینطور هست ! بشر آزادی نتیجه میخواهد ! (نه در بحث مثال!) در بحث چیز هایی مانند انتخاب سبک زندگی ! برای مثال پسری میتواند از یک مغازه لباسی به شدت جلف و رنگ رنگی بخرد ... پس تا الان آزادی انتخاب پوشش را دارد و حتی زمان پوشیدن آن هم کسی نمیگوید نپوشش (فعل امری در زمان حال) اما زمانی که در جامعه حاضر میشود نتیجه برعکس میشود دیگر آزادی نتیجه ندارد یعنی ممکن است کسی به او گیر بدهد ! یا حتی خطرات جانی برایش داشته باشد! آزادی نتیجه میتواند در هر امری باشد البته مگر این که مثل مثال اولم نباشد مثلا آزادی انتخاب همسر در اینجا یک زن و یک مرد با هم ازدواج میکنند .. در سر سفره عقد زن آزادی دارد شکه بگوید نه یا بلی اما بعد از آن این آزادی از او سلب میگردد که نتیجه ازدواج را بر اساس خوب بودن یا بد بودنش قضاوت کند ! به عبارتی آزادی نتیجه به نوعی مسئولیت پذیری ذاتی انسان است که قوانین انسانی گاه این مسئولیت پذیری را زیر سوال میبرد ! میتوانم تا فردا از آزادی نتیجه صحبت کنم برای مثال تصور کنید که من سبک زندگی ای را انتخاب میکنم که باب میل افراد جامعه نیست ! در لحظه انتخاب این سبک زندگی به خصوص خدا یا فردی یا هیچ عامل خارجیه طبیعی ای از من و اختیارم سوال نمیکند و حتی امر نمیکند که این سبک را انتخاب نکن پس من آزادی انتخاب سبک زندگی خود را با دانستن همه بدی ها و خوبی هایش دارم اما بعد از آن ممکن است توسط مردمی که باب میلشان نیست تهدید به قتل بشوم یا در خیابان با حرف های رکیک صدایم بزنند ! مثال آخر میزنم ! فردی تصورش بر این است که آزادی بیان دارد و میتواند حرف بزند و ممکن است همین اتفاق هم بیوفتد و در صفحه شخصی اش صحبت کند اما پس از آن چه؟ آیا کسی به او گیر نمیدهد؟ به جانش سوئ قصد نمیشود؟ احتمالش 50 % هست و در جاهایی با افراد متعصب حتی بیشتر از 50% پس چیزی که انسان میخواهد آزادی نتیجه است ! نه آزادی بیان ! و تا زمانی که تعصب نمیرد و پرسشگری زنده ! آزادی نتیجه به عمل نخواهد نشست آزادی نتیجه مهم ترین رکن در آزادی است این که اگر شما کاری را انجام میدهید که از نظر فیزیکی و روحی به کسی آسیب نمیرساند حتی اگر برای خودتان بد باشد بهتر است فقط در حد یک پیشنهاد یا نصیحت با شما صحبت بشود و اگر قبول نکردید بگذارند تا حس آزادی در قبول کردن مسئولیت کار های خودتان از جمله شکست ها و برد ها رو به گردن بگیرید ! و آزادی نتیجه رو برایتان به همراه داشته باشد !
بیشتر بخوانید :
1- تابلو جهل مقدس
2- انسان طبیعی (تاثیر تعصب بر تاریخ انسان و انسانیت)
3- به این ویس یه نقد کنید (گویندگی)
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان انسان طبیعی! بخش 0
مطلبی دیگر از این انتشارات
شاید تابلوی ما کشیده شد در رنسانس؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان انسان طبیعی بخش یک (همه ما هنرمندیم!)