خواب زندگی

گاهی، وقتی حالم خوش نیست، از خواب که بیدار می‌شوم، زمان را گم می‌کنم، یادم می‌رود که کی خوابم برده و الان چه ساعتی است...

کاش یکبار که بیدار می‌شوم، احساس کنم که تازه متولد شده‌ام، کاش واقعا دوباره متولد شوم.

‏شاید مرگ، اینگونه برخاستن از خواب زندگی باشد، گیج‌وگول، بی‌آنکه یادت باشد کی هستی و کِی و کجا خوابیده‌ای.