دوستدار ادبیات، ریاضیات و البته ICT/ اگر وقت کنم، سازنده virgool.io/@radiopolicy
چند معادله، چند مجهول
چند وقت پیش، اتفاقی افتاد که باعث شد بفهمم که...
نه؛ بگذار کمی محتاطتر شروع کنم:
چند وقت پیش، اتفاقی افتاد که باعث شد به این فکر بیفتم که ذهن آدمها مثل یک دستگاه معادلاتی «چندمعادله، چند مجهول» است؛ منظورم این است که از دید مثلاً منِ ناظر بیرونی، منِ مخاطب، ذهن یک نفر دیگر که با او در تعامل یا گفتگو هستم، یا حتی ذهن یک نفر دیگر که دارم رفتار و گفتارش را مشاهده [و تحلیل] میکنم، شبیه «چندمعادله، چندمجهول» است.
[در پاراگراف بالا، به جای «ذهن» شاید بهتر باشد بگذارم «ساختار ذهنی» یا «نگرش» یا...]
حالا چرا این مثال و این تشبیه را به کار میبرم؟ به نظرم، هر آدمی، یک مجموعه شاخصها برای خودش دارد که در مواجهه با یک مسأله و مثلاً برای گرفتن یک تصمیم، یا بروز یک رفتار، آن شاخصها را در کنار هم میگذارد؛ به هر کدام، یک ضریب یا وزن میدهد، و در نهایت، حاصل ضرب و جمع شاخصها در این وزنها، او را به نتیجه میرساند که چه تصمیمی باید بگیرد یا چه رفتاری بروز دهد.
حالا، در برابر او، منِ مخاطب و منِ مشاهدهگر ایستادهام و دارم تصمیمات یا رفتارهای او را مشاهده میکنم؛ یعنی دارم نتیجه جمع و ضربهای ذهنی او را میبینم.
ممکن است برای من، فقط این نتیجه مهم باشد؛ اما ممکن است به هر دلیلی، بخواهم بر اساس نتایج، یعنی بر اساس مشاهداتم از تصمیمها و رفتارهای آن فرد، شاخصهای ذهنی او را هم بشناسم [نمیدانم؛ این کار شاید معادل «قضاوت کردن» باشد] در اینصورت، رسیدن به شاخصها، که برای من ناشاخته و «مجهول» هستند، یعنی حل کردن یک دستگاه معادلاتی «چندمعادله، چند مجهول» [البته ممکن است برخی شاخصها از قبل برایم «معلوم» باشند؛ مثلاً بر اساس شناختی که از شخصیت آن فرد دارم]
حالا نکته چیست؟ نکته این است که منِ ناظر [ ِ قضاوتگر]، تقریباً محال است یا خیلی سخت است که بتوانم این دستگاه معادلات را به درستی حل کنم؛ یعنی محال است که بتوانم بر اساس مشاهداتم از تصمیمات و رفتارهای یک فرد، به شاخصهای ذهنی و شخصیتی او، با همان کیفیت و کمیتی که دارند، پی ببرم.
چرا؟ چون اولاً آن شخص همه تصمیات و رفتارهای منتج از شاخصهای ذهنی و شخصیتی خود را بروز نمیدهد و نمایان نمیکند؛ یعنی طرف دوم معادلات، عمدتاً برای من کامل نمیشود.
ثانیاً، آنچه من از تصمیمات و رفتارهای او میفهمم و درک میکنم، الزاماً عین واقعیت نیست؛ من رفتارهای او را دارم با فیلترهای ذهنی خودم مشاهده و درک میکنم.
ثالثاً، ممکن است من [به اشتباه] شاخص یا شاخصهایی را بر اساس مشاهداتم از رفتارهای قبلی فرد، یا بر اساس پیشفرضهای ذهنی خودم، «معلوم» فرض کنم و یا وزن کمتر یا بیشتری به آن شاخصها بدهم، و این باعث شود که مجموعه جوابها (شاخصها) را به اشتباه محاسبه کنم [قضاوت نادرستی در مورد دلایل رفتار فرد وانگیزههایش انجام دهم]
شاید بتوان مورد چهارم یا پنجمی هم به اینها اضافه کرد...
مطلبی دیگر از این انتشارات
روزنامه سعیدیه - ۳ مهر ۱۴۰۰
مطلبی دیگر از این انتشارات
فهمیدن همان نفهمیدن است
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا مینویسم؟