دلیل اینکه آدم‌های بسیار حساس، از تولد رهبر هستند

برای شنیدن فایل صوتی مقاله اینجا کلیک کنید

سال‌های سال، من در مقابل تصدیق اینکه یک آدم‌بسیارحساس هستم مقاومت کردم. - کسی که عمیق احساس می‌کند و حس‌ها مثل سر و صدا و بو را خیلی متفاوت تجربه می‌کند

حساسیت بالا را از همه جهت، اشتباه تفسیر می‌کردم. چطور یک آدم‌بسیارحساس باشم در حالی که مستقل، زیرک، پشتیبانی‌کننده و بله، قوی هستم؟

همین‌جا صبر کن. اینها صد البته برخی از بهترین ویژگی های آدم‌های بسیار حساس است. ما می‌توانیم برای آدم‌هایی که برایمان مهم است تا آخر پیش برویم، ما به طور بسیار باور نکردنی درباره آنچیزی که برای دیگران در حال رخ دادن است آگاه هستیم همانطوری که برای خودمان همینطور است. ما هنگامی که چیزی درست پیش نمی‌رود سریع متوجه می‌شویم و پاسخ می‌دهیم - تمام بخاطر اینکه مغز عجیبی برای آگاهی، فهمیدن و یکدلی داریم.

وقتی به سابقه خودم در مسیر حرفه ای سازمانی‌ام نگاه می‌کنم، ۱۶ سال مدیریت و رهبری می‌کردم، حالا می‌توانم ببینم بر اساس همین ویژگی‌ها بود که انگیزه می‌دادم، الهام بخشی می‌کردم و تیم‌هایم را مدیریت می‌کردم. اگر چیزی را که اکنون می‌دانم همان وقت می‌دانستم احتمالا درباره مهارت‌های ویژه‌ام بیشتر قصدمند می‌بودم و بنابراین یک رهبر بهتر می‌شدم. و اینکه شاید از بعضی دره‌های آدم‌های بسیار حساس اجتناب می‌کردم که گرفتارم کرد و دو بار تا فرسودگی‌شغلی جدی پیش برد.

زمانه رهبران حساس

ما اخیرا در یک شیوع بیماری مسری(کرونا) و یک خیزش حقوق‌بشر(کشته شدن سیاه پوست آمریکایی و قیام فعالان حقوق بشر بر ضد تبعیض نژادی) هستیم، اما حتی پیش از این ویروس و اعتراضات دنیای شرکت‌ها بالاخره شروع کرد به درک کردن اهمیت ویژگی‌های مسلم رهبری که آدم‌های بسیار‌ حساس به صورت طبیعی دارند.

پنج مهارت کلیدی در راس جعبه ابزار اَبَر نیروهای آدم‌بسیار حساس وجود دارد و من به عنوان یک آدم بسیار حساس و یک رهبر سازمانی، احساس کردم در جایگاه منحصر به فردی قرار گرفتم تا به مشتری‌هایم کمک کنم تا بهتر درکشان کنند.

هنگامی که این ویژگی‌ها را همانطور که هستند دریافتم، هم آن وجه خوبشان هم وجه تاریک‌شان، شروع کردم به مدیران مشتاق کمک کنم تا این مشخصات خودشان را آشکار کنند، چه اینکه واقعا یک آدم بسیار حساس هستند یا نه. هر کدام از این خصائص یک قسمت حیاتی از توانایی رهبری است.

۵ اَبَر نیروی آدم‌های بسیار حساس برای رهبری کردن

۱. هشیاری

هشیاری فطری آدم‌بسیارحساس روی همه چیزهای در جریان دور و اطراف، شالوده مهارتی است که شاید از آن آگاه هم نباشید، اما رهبران سطح بالا و مدیران اجرایی برای موفقیت، یک التزام در نظر می‌گیرند: تفکر استراتژیک

توانایی دیدن و ادراک آن چیزی که در حال رخ دادن است و پس از آن برونیابی آن داده ها در قالب گزینه‌ها و عواقب محتمل، به این معنی است که آدم‌های بسیار حساس می‌توانند انتخاب ها را مرتب کنند، واکنش های آدم‌های مختلف به یک وضعیت را درک کنند و برنامه ها را ارزیابی کنند. این برای تفکر استراتژیک درازمدت مورد نیاز محیط کاری شرکتی، ضروری است و یک مهارت است که بیشتر آدم‌هایی که به جایگاه مدیریتی و رهبری می‌رسند برای بدست آوردن آن تقلا می‌کنند.

البته این هشیاری می‌تواند به احتیاط بیش از حد، اضطراب و دست‌پاچگی لیز بخورد. اینطور وقت‌‌ها سعی کن از مشاهداتت کمی دور شوی. تشخیص بده که تمام آن چیزی که در جریان است بر عهده و مسئولیت تو نیست که کنترل یا مدیریت شود. برای تنفس و غیر فشرده کردن اطلاعات دریافت‌شده زمان اختصاص بده! حتی اگر چند لحظه برای قدم زدن و تنفس هوای تازه باشد.

۲. یکدلی

همانطوری که معلوم کردم، یکدلی توانایی ساده فهمیدن زاویه دید دیگران است. یکدلی به معنی موافق بودن نیست بلکه به معنی این است که شما درک می‌کنی.

به نظر می‌رسد مغز آدم‌بسیارحساس در مقایسه با مغز آدم‌های غیر بسیارحساس به معنی واقعی کلمه با "نورون‌های آیینه‌ای" سیم‌کشی شده است که من به آنها می‌گویم "نورون‌های همدلی"

وقتی شما به عنوان رهبر، یک نفر را در عمیق‌ترین سطح ادراک دریافت می‌کنید و واقعا نقطه نظر او را می‌بینید، شما یک مجموعه اطلاعات غنی در دسترس دارید. شما می‌توانید از آن اطلاعات برای ارائه درخواست خود استفاده کنید، رفتارشان را مربی‌گری کنید و عموما برای انجام بهترین عملکرد الهام ببخشید. - از تمام راه‌هایی که احتمالا گیرنده باشند.

البته تله‌ی یکدلی این است که این فهم عمیق را تا اعماق دور پیش ببرید. در خطوط قبل این نکته را گفتم که یکدلی تنها فهمیدن است. یکدلی به معنی موافقت نیست و حقیقتا نوک زدن به بارسنگین کس دیگری نیست. به خودتان اجازه ندهید که از نظر عاطفی مکیده شوید و وقتی کسی عملکرد مناسبی ندارد، خیلی "دلپذیر" باشید. گاهی اوقات رهبر باید سفت باشد و در نهایت، کارمندان به مدیری که به آدم‌ها اجازه عبور از حدود خودشان را نمی‌دهد احترام می‌گذارند و حتی قدردانی می‌کنند.

۳. انصاف

آن شعور یکدلی به سومین ویژگی یعنی انصاف منجر می‌شود که درباره رفتار یکسان با همه نیست(رفتار یکسان با همه می‌شود تساوی، و نه انصاف)

همه‌ی افراد تیم شما نیازی نیست مربی داشته باشند، اصلاح شوند و یکسان پاداش بگیرند. لذت یک نفر برای تحسین شدن همزمان دستپاچگی و شرمندگی عضو دیگری در تیم را بهمراه دارد. پذیرفته شدن انتقاد‌های سخت یک نفر می‌تواند افتادن کس دیگری در خجالت کشیدن باشد.

هشیاری آدم‌بسیارحساس از آدم‌ها، آن شعور یکدلی که بطور فطری دارند، کمک می‌کند یک شعور غریزیی از آنچیزی که منصانه است تسهیل شود: راهی که هر کسی درون تیم در موقعیت های مختلف بهترین پاسخ را می‌دهد.

ممکن است بنظر برسد هیچ تله ای در این مورد وجود ندارد ولی البته که اینجا هم تله ای در کار است! و آن تمایل آدم‌های بسیار حساس برای خارج کردن خودشان از معاله انصاف است. آنها به راحتی به یک آدم خیلی‌مراقب تبدیل می‌شوند که به قیمت خودش از همه مواظبت می‌کند. این یک راه کوتاه برای دست‌پاچه‌شدن، فرسودگی‌شغلی و خستگی‌مفرط است. اگر به دلیل توجه به نیازهای دیگران احساس بی‌میلی می‌کنید، چه سر کار چه در خانه، این یک علامت قطعی است که باید یک قدم عقب بروید و از خودتان بپرسید چه نیازی دارید. و بعد آن نیاز را برای خودتان برآورده کنید.

از محتوایی که دارید می‌خوانید خوشتان می‌آید؟ در انتشارات پناهگاه آدم‌های بسیار حساس مشترک شوید. هفته‌ای یک مقاله هر سه شنبه. از اینجا مشترک شوید.

۴. ارتباطات

توانایی ارتباط‌برقرار کردن خوب برای رهبری کردن خوب ضروری‌است. چون آدم‌های بسیار حساس آگاهی، یکدلی و شعور انصاف دارند، ارتباطات یک اَبَرنیروی واقعی آنهاست.

ظرافت‌های انتخاب کلمات، ساختار جمله و طنین صدا به صورت طبیعی در دستان آدم‌های بسیار حساس هست که از این ابزارها برای انگیزه دادن، مربی‌گری، الهام بخشی، پاداش و رهبری کردن تیم استفاده می‌کنند.

آن روی ورق چیست؟ بیش از حد فکر کردن، مخصوصا در شرایطی که می‌تواند منجر به کشمکش شود. مثل بازخورد اصلاح کننده دادن، مذاکره کردن یا مدیریت کردن اختلاف نظر. بیزاری نیرومند آدم‌بسیارحساس از رویارویی و کشمکش می‌تواند به محبوس شدن در "بیش از حد فکر کردن" به گزینه‌های منجر شود به جای روبرو شدن با موقعیت و حل و فصل آن.

۵. تیم‌سازی

رهبران بسیار حساس اَبَرتوانایی‌های فطری خود را برای ساختن یک تیم باعملکردبالا به کار می‌گمارند. چگونه؟ آدم‌بسیارحساس با کمک اعتمادسازی رهبری می‌کند، نه کنترل‌گری. ابرتوانایی‌هایی که در این مقاله برشمردم به کسی اضافه می‌شود که وفاداری را الهام می‌بخشد و تیمش می‌خواهد تا پایان راه پیش رود.

اینها به این دلیل است که آدم‌بسیارحساس می‌فهمد هر شخص برای رشد حرفه ای چه نیازهایی دارد و از این نمی‌ترسد به ایده‌های متفاوت گوش کند. در نتیجه تیم می‌داند که رهبرشان بدنبال بهترین منافع آنهاست و در عوض آنها راغب هستند مواظب رهبر و بقیه اعضای تیم باشند.

توانایی یک رهبر بسیار حساس برای مدیریت اعضای تیم به عنوان اشخاصی که هستند، کمک می‌کند تیم هر شخص را همانطور که هست به خوبی ببیند که این حالت، ارتباطات تیم و همکاری را بهبود می‌بخشد و هنگامی که بینش استراتژیک رهبر با تیم در میان گذاشته می‌شود، تمرکز و مفهوم هدف را ایجاد می‌کند.

فقط مطمئن باشید، در زمان هایی که به تیمتان معطوف می‌شوید، یادتان هست شما رهبر آنها هستید. تمام اعتبار را واگذار نکنید و تمام تجلیل را به تیم بدهید. شاید احساس ناخوشایندی از پذیرفتن تبریکات برای کارایی تیمتان پیدا کنید ولی زمانی که رهبران خیلی دور و در پشت صحنه بمانند فرصت رشد حرفه‌ای و شغلی خودشان را از دست ‌می‌دهند.

حساس بودن یک معنی تماما جدید از ایده رهبری‌کردن به همراه آورده است. و شما می‌توانید این پنج ویژگی را برای خودتان کاوش کنید. کشف کنید این ویژگی‌های فطری چگونه به شما کمک خواهند کرد با تیمتان ارتباط برقرار کنید و به رهبر بهتری تبدیل شوید.

درباره ویژگی‌‌های رهبری کنجکاو هستید؟ سلسله ویدیوهای "Leadership A to Z" من در یوتوب شامل خلاصه های ویژگی‌های رهبری بر اساس تمام حروف الفباست. هر حرف یک ویژگی! حتی X!


اصل این مقاله در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ در سایت highly sensitive refuge ارائه شده. ترجمه شده توسط مجتبی با اجازه مستقیم نویسنده

درباره نویسنده : GRACE JUDSON
درباره نویسنده : GRACE JUDSON

او یک کرم رهبری کردن است . ماموریت او این است که به مدیرها و رهبران تازه وارد کمک کند مهارت‌های رهبری قرص و محکمی که برای موفقیت نیاز دارند بسازند. رویای او دنیایی است که آدم‌ها بیدار می‌شوند و برای سرکار رفتن مشتاق هستند چون کارهای آنها معنی‌دار، جذاب، چالش برانگیز و حتی سرگرم‌کننده است. سوال بزرگ او این است: "چه می‌شود اگر کار کردن باحال‌تر شود؟". نه اینکه فقط قابل زندگی کردن باشد، نه فقط تحمل پذیر باشد، بلکه خوش بگذرد. کار نباید ما را بمکد. زندگی شرکتی نباید مثل مسابقه موش‌ها باشد. او یک آدم بسیار حساس و یک شخصیت INFJ دارد. عاشق این است که وقتی درباره رهبری کردن، روانشناسی و نورولوژی و... کتاب می‌خواند بافتنی می‌بافد. وبسایت او منابع اضافه برای مدیران ارائه می‌کند. - به تازگی از دنیای درونگرایی خودش بیرون آمده تا در یوتوب محتوا منتشر کند

تصاویر ایمیل اجازه نویسنده برای ترجمه شدن به فارسی
تصاویر ایمیل اجازه نویسنده برای ترجمه شدن به فارسی