هفت قانون برای حفاظت از انرژی آدم های بسیار حساس
ترجمه، بیتا حبیببیگی
در دنیای من از هر کسی استقبال میشود، اما چند قانون وجود دارد، چون من تصمیم دارم که دیگر به دلیل بسیار حساس بودن نه مورد سواستفاده قرار بگیرم و نه شرمنده باشم. من یک آدم بسیار حساس هستم و اگر بخواهم رو راست باشم، بسیار حساس بودن اصلا کار آسانی نیست و بعضی اوقات در این دنیا جا شدن برای خودم هم ممکن نیست. برای مکالمههای سطحی کم حوصلهام و در مقابل قوانین خودسرانه، محیط های پرهیاهو و بینظم و نفرت یا نامهربانی عمدی صبر کمی دارم. میتوانم حس کنم که در رابطهای هستم و یا رابطهای وجود ندارد. به مکالمههای عمیق و ریشهدار علاقهمند هستم. علاقه ای به گوش دادن به آنچه شما فکر می کنید می خواهم بشنوم ندارم.
هرچند، هیچ وقت نتوانستهام آنچه برایم مهم است را بیان کنم.
من با این باور بزرگ شده ام که آدم حساس و
زودرنجی هستم و حصار ضخیمی در مقابل عواطف و احساسات دور خودم کشیدهام.
احساسات، در دنیای من توانسته و همچنان می تواند علیه من استفاده شود.
متاسفانه سد کردن احساس غم و عصبانیت تجربه احساسات مثبت را هم محدود میکند. در این نقطه از زندگی اصلا آدم خوشحالی نبودم. اینکه سعی کنم خودم را ثابت کنم خسته کننده بود. نمیتوانستم نه بگویم چون میخواستم تایید شوم و در نهایت از درخواستهایی که اجازه داده بودم دیگران از من داشته باشند دلخور میشدم.
کشفی که زندگیام را تغییر داد.
بعدها در زندگی، فهمیدم که بسیار حساس هستم و این همه چیز را تغییر داد. به بیان ساده تر، هر شخصی یک بخش حساس دارد اما تقریباً از هر پنج نفر یک نفر حساسیت بیشتری دارد یا همان طور که محققان می گویند بسیار حساس است (Highly Sensitive Person, HSP) افراد بسیار حساس اطلاعات اطراف را عمیقاً بررسی و پردازش میکنند. که مفهومش این است که آنها با استعداد هستند اما همچنین به این معنا است که این خصوصیت از آنها انرژی ذهنی زیادی میگیرد و این برانگیختگی باعث تخلیه کامل آنها میشود.
این نشانه ها برایتان آشناست؟ کنجکاو هستید که آیا ممکن است شما هم بسیار حساس باشید؟ ۲۱ نشانه آدم بسیار حساس را مطالعه کنید!
امروز، من در مسیر داشتن زندگی صحیح و درست تلاش میکنم و این مسیر با مراقبت از خود شروع میشود.
علیرغم تمام عکسهای اینستاگرام در توصیه به مهرورزی به خود و خود دوستی این عبارات برای من کاملا جدید بود. من تازه یاد گرفتهام که مراقبت از خود تنها استراحت کردن در وان آبگرم نیست، بلکه مرزگذاری درست است.
همه میتوانند به دنیای من وارد بشوند اما چند قانون وجود دارد. من انتخاب کرده ام که دیگر مورد سو استفاده قرار نگیرم، مقصر قلمداد نشوم و یا به خاطر راهی که در جهت زندگی سالم انتخاب کردهام تحقیر نشوم.
جالب اینجاست که حالا روابط بهتری دارم و یک حس قوی تعلق داشتن!
این هم هفت قاعدهای که من دنبال میکنم، امیدوارم به کار شما هم بیاید:
هفت قانون برای افراد حساس
اگر آدم خوبی نیستید، اینجا جای شما نیست، وارد زندگی من نشوید.
برای آدمهای بسیار حساس، دیگران درخشانترین چیز در گیرنده ذهنی آنها هستند و این بخاطر سیستم عصبی و مغزی آنها است. بنابراین وقتی کسی کنایه آمیز و مجهول صحبت میکند من متوجه میشوم، ممکن است به روی خودم نیاورم اما شما بهتر است باور کنید که من کاملاً موضوع را گرفتهام.
همینطور، وقتی مکالمه به سمت پشت سرگویی پیش میرود، جو به راحتی منفی می شود و حضور داشتن در این شرایط حال من را بد میکند.
این هم قابل قبول نیست که مرا کوچک کنید یا بخاطر اینکه چیزی که شما می پسندید را دوست ندارم قضاوتم کنید. مطمئناً اگر رودررو بشویم با شما با احترام برخورد خواهم کرد، اما پذیرای شما در منزلم نخواهم بود و در مراسمهای شما شرکت نمیکنم. انرژی که از منفی بودن ساطع میشود برای آدمهای بسیار حساس مثل سم است و این برای حس و حال و حتی جسم من بسیار خطرناک است. پس من به هر قیمتی از این افراد دوری میکنم.
آدمهای پرتوقع، نه لطفا!
آدمهای بسیار حساس ذاتاً دهنده و بخشنده هستند. ما در هر زمان ممکن میخواهیم با دیگران همدلی و از آنها مراقبت کمک کنیم. اما همیشه افرادی هستند که از سخاوتمندی ما سوء استفاده میکنند. به گفته آدام گرانیت، روانشناس این افراد گیرنده نامیده میشود و آنها تنها میخواهند تا مادامی که میشود از دیگران بگیرند، گذراندن وقت زیاد با آنها باعث خستگی میشود و از نظر جسمی ما را بیمار میکند.
با این نوع افراد حتما برخورد داشتهاید، همیشه یک چیزی میخواهند، مدام در حال شکایتند و یا همیشه نقش قربانی را بازی می کنند یا اوضاعشان همیشه از شما بدتر است: «وای اگر فک می کنی این بده باید بشنوی چه بلایی سر من اومده!». این آدمها اگر بهشان اجازه بدهی شیره وجودتان را میمکند و انرژی روحی و جسمیتان را تحلیل میبرند . اگر بتوانند از شما میخواهند بچههایشان را به کلاس فوتبال ببرید و برایشان شام هم بپزید در حالیکه خودشان در حال گشت و گذار هستند.
اینکه سرتان خیلی شلوغ است را به رخ من نکشید.
ما در فرهنگی زندگی میکنیم که مشغول بودن قابل ستایش و تمجید است. اگر دائماً در حال دویدن نباشید، کاری انجام ندهید و تولید کننده نباشید ممکن است حتی تنبل نامیده شوید. هرچند این موضوع صحیح نیست بخصوص در مورد آدمهای بسیار حساس که زمان خاموشی بیشتری برای شارژ دوباره نیاز دارند.
اگر شما دائماً در حال دویدن هستید، نمیتوانید به چیزی متعهد باشید، زمانی برای کمک کردن به یک دوست ندارید و مرتب استرس دارید، زمان آن فرارسیده است که زندگیتان دوباره ارزیابی کنید و از خود بپرسید آیا این همان زندگی است که میخواهید؟ همان مسیری است که میخواهید بروید؟ یا احساس میکنید مثل یک فرفره در حال چرخیدن دور خود هستید. آیا کارهایی انجام می دهید که از آن لذت میبرید؟ حتی گاهی اوقات؟
پیشتر گمان میکردم که شایستگی خود را با تمام قرارهایم، بازیهای فوتبال، باشگاه ها و جلسات و غیره ثابت کنم. این روزها اما سرم به طرز دلچسبی شلوغ نیست. وقتم را به نوشیدن یک فنجان چای و بازی کردن با کودکانم سپری میکنم. دوست دارید قرار بگذاریم و چای بنوشیم؟ من قطعاً وقت دارم. به عنوان یک آدم بسیار حساس من به یک مکالمه پرمحتوا و عمیق همراه با نوشیدنی گرم بسیار علاقهمند هستم.
و بله مطمئنا میلیونها کار برای انجام دادم دارم آنهای برای من اولویت دارد که در چشم انداز زندگیم موثر و مهم هستند. بعضی روزها شلوغند و چارهای هم نیست. من نمیگویم که از کار استعفا بدهید و یا برای کودکانتان آشپزی نکنید، قطعاً بعضی از کارها جزو کارهای روزانه و ضروری هستند. ولی اولویت بندی داشته باشید. شایستگی شما به میزان بهره وری شما بستگی ندارد، بنابراین اجازه ندهید که دیگران خلاف این را به شما بقبولانند.
نه! یک پاسخ کامل است!
شما برای نه گفتن نیاز به توضیح دادن ندارید، اکثر مردم دلیلش را نخواهند پرسید. اگر مستقیماً نه گفتن برای شما سخت است میتوانید برای خود وقت بخرید، مثلاً: یک خانمی از شما میپرسد «آیا میتوانید سه سری کاپ کیک برای فروش درست کنید؟»
شما می توانید اینگونه پاسخ دهید: «خیلی دوست دارم که کمک کنم و اجازه دارم اول برنامه هایم را چک کنم و به شما خبر بدهم؟»
اینگونه برای فکر کردن زمان خواهید داشت. اگر دوست داشتید که انجام میدهید، اما اگر تمایلی به انجام آن کار نداشتید این روش به شما زمان لازم برای پیدا کردن یک راه حل مناسب را میدهد.
اگر شخصی جواب نه را قبول نمیکند، ممکن زمان آن فرا رسیده که با هم صحبت کنید و مرزها را مشخص کنید. من فکر میکنم این موضوع بیشتر در بین افراد خانواده اتفاق میافتد، اگر شما موفق به مشخص کردن مرزها بین خودتان و دیگران نباشید، باور کنید که با حس خشم زندگی خواهید کرد. من میدانم، برای اینکه در این شرایط بودهام.
مکالمه صادقانه مخصوصا برای آدمهای بسیار حساس بسیار دشوار خواهد بود، زیرا کشمکش و درگیری میتواند منجر به برانگیختگی و کلافگی ما شود، اما یک رابطه همراه با خشم در دراز مدت می تواند از یک مکالمه صادقانه دشوارتر است.
«بیش از حد» حس کردن، کاملا قابل قبول و پذیرفته است!
به خصوص در حال حاضر، دنیا میتواند پر از احساس غم، شکستن و تنهایی باشد و هیچ کس عمیقتر از آدم های بسیار حساس نمیتواند این را درک کند. اما به عنوان یک آدم بسیار حساس ممکن است احساسات خود را به طور کامل بروز ندهیم چون نمی خواهیم که دیگران فکر کنند ما بیش از حد احساساتی هستیم و این خطرناک است.
قطعاً برای هر چیز زمان و مکانی وجود دارد، مهم است که برای پردازش احساساتمان فضا ایجاد کنیم!
اگر مطمئن نیستید که چگونه این کار را انجام دهید، با نوشتن حستان شروع کنید، چیزی که میتواند برای آدمهای بسیار حساس، به خصوص در زمانهای بحرانی خیلی موثر باشد.
به من اعتماد کنید، احساساتی که تصدیق نمیشوند، ناپدید نخواهند شد. آنها در گوشهای خاموش خواهند ماند و از راههای دیگری که اغلباً مخرب و منفی هستند وارد خواهند شد.
آیا تا بحال شده که با همسرتان با سردی و ناراحتی برخورد کنید، و فکر کنید که چرا این رفتار را انجام داده اید و از کجا سرچشمه گرفته است؟ شاید به این دلیل باشد هفته گذشته او فراموش کرده نان بخرد و شما هنوز از این ماجرا ناراحت هستید.
نوشتن میتواند به شما کمک کند تا احساسات خود را از ناراحتی از همسرتان گرفته تا اضطراب در مورد دنیای بزرگتر پردازش کنید.
هر روز کمی مطالعه
مطمئنم که من تنها آدم بسیار حساس نیستم که با کتاب خواندن سیراب می شود. من همانطور که به غذا نیاز دارم به کتاب هم نیاز دارم، سالهای زیادی بود که من زمانی برای مطالعه در نظر نمی گرفتم.
فکر کردم این خودخواهانه است، اما مطالعه نوعی زمان خاموشی است که باعث آرامش و یادگیری میشود.
مطالعه امری برد برد است و چیزی بهتر از این وجود ندارد وقتی با کلمات کس دیگری که دههها یا حتی قرنها قبل زیسته ارتباط برقرار میکنیم و این به ما یادآوری می کند که تنها نیستیم.
همه چیز مربوط به من نیست.
آدم بسیار حساس عزیز که روحیه بسیار لطیفی داری، تو متفاوت هستی، تو همه چیز را به گونه ای دیگر پردازش میکنی و بسیار عمیق تر از دیگران، متوجه چیزهایی خواهی شد که به تو ارتباط پیدا نمیکند.
آرزو داشتم که خیلی پیش از این کسی این اطلاعات را به من داده بود، من قبلاً همه چیز را شخصی میدیدم و به خودم میگرفتم تا اینکه به این نتیجه رسیدم که حال و هوای دیگران و رفتار آنها به ندرت به من مربوط میشود.
هم اکنون می توانم برای همه چیز را در ذهن خود یک دورنما پیدا کنم و رهایش کنم. مثلاً میگویم او جواب پیغام مرا نداده چون گرفتار بوده است، نه اینکه از من عصبانی است.
از طرف دیگر، گمان میکردم دیگران همیشه متوجه سیگنالهای رفتاری من میشوند، اما اینطور نبوده است و هیچ وقت آنقدر که فکر میکردم واضح نبوده ام. به اندازهای که لازم بوده نیازهایم را به روشنی بیان نمیکردم.
یادگیری بیان کردن نحوه نیازهایم نقطه عطفی برایم بود. این را آموختم که دیگران قرار نیست به روشی که من دوستشان دارم من را دوست داشته باشند و این بدان معنی نیست که آنها مرا کمتر دوست دارند.
اینکه آدم بسیار حساس مراقب خودش باشد خودخواهانه نیست و برنامه ریزی برای زمان خاموشی هم خودخواهانه نیست.
وقتی قواعدی دارید که از انرژیتان مخافظت میکنند در بهترین حالت خود برای کسانی هستید که به شما احتیاج دارند به کسی تبدیل میشوید که سخاوتمندانه و بدون احساس رنجش قادر به کمک به افرادی هستید که به شما احتیاج دارند.
روشهایی را پیدا کنید که به درد شما بخورد و کمکتان کند که به زندگی مورد نظرتان نزدیک شوید.
اگر افراد و موقعیتهایی باعث ناراحتی شما میشوند، به این حس درونی خود اعتماد کنید. حس درونیتان کمکتان میکند زندگی را که می خواهید بسازید.
درباره پناهگاه
خصوصیاتی را که در این مقاله خواندید در خودتان یا کسی که میشناسید دیدهاید، خوب است راجع آدمهای بسیار حساس (HSP) بیشتر بدانید.
تمام تلاش ما در پناهگاه آدمهای بسیار حساس این است که درباره خصوصیات و تواناییهای فوقالعاده این افراد اطلاع رسانی کنیم!
انتشارات پناهگاه ما اطلاعات ارزشمندی درباره آدمهای بسیار حساس پیدا خواهید کرد. پادکست پناهگاه را هم می توانید اینجا گوش کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آدم های بسیار حساس عزیز که دوران کودکی سختی داشتید : امیدتان را از دست ندهید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور به یک آدم بسیار حساس عشق بورزیم؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کاش زودتر میدونستم که ..