آشنایی با آدم ها و کودکان بسیار حساس- اینجا با هم یاد می گیریم که قدر خودمان را بدانیم و از خودمان محافظت کنیم
کودکان بسیار حساس را درک کنیم
نویسنده: کاترین ویلسون
مترجم: سهیلا یعقوبی
آنچه در این مقاله می خوانید:
- پنج خصوصیت کودکان بسیار حساس
- سه صفت بارز کودکان بسیار حساس
- پیش نیازهای بزرگ کردن کودکان بسیار حساس
اگر می خواهید بدانید بزرگ کردن بچه ای که هیچ کس درکش نمی کند چه حسی دارد، با والدین یک کودک بسیار حساس حرف بزنید.
ذاتِ عموماً خوب و مهربان این بچه ها باعث می شود که شما خیلی زود از آن ها خوشتان بیاید و بخواهید با آن ها ارتباط برقرار کنید. هر کسی که مدتی شاهد همدلی غیرمعمول این بچه ها نسبت به دیگران بوده است شیفتۀشان می شود. اگر ناراحت باشید آن ها حس می کنند؛ دلواپسی صادقانۀشان واقعاً تاثیرگذار و تحسین برانگیز است. همچنین، سخت است که تحت تأثیر حسِ شهودی قوی، سؤالات تفکربرانگیز و خلاقیّت این بچه ها قرار نگیرید- این ها همه نشان دهندۀ ذهنی است که به دنبال تفکر و تأمل عمیق است.
اما همین که نیمه شب می شود، انگار چیزی منفجرشان می کند؛ آن جِلوۀ پختگی و تسلط برخود، یک دفعه از میان می رود و یک قشقرق اساسی جایش را می گیرد. تماشاچی ها در حالی که گیج و سردرگم شده اند یکی پس از دیگری از صحنه دور می شوند.
هر چیزی می تواند جرقۀ این آشوب را بزند: مثلاً تکه ماسه ای که لای انگشتش گیر کرده و انگار زیادی زبر است؛ صدای خوشحالی و هیاهوی جمعیت که گویا زیادی ترسناک است؛ شوخی ها و سربه سرگذاشتن هایی که گویا خیلی ناراحت کننده است؛ یا اصرار بابابزرگ برای طناب بازی که به نظر خیلی خطرناک می رسد.
والدین این بچه ها به نگاه های متعجب بستگان، دوستان و حتی افراد کاملاً غریبه عادت دارند. نگاهی که انگار دارد به آن ها می گوید: «واقعاً سَرِ همچین چیزی ناراحت شده؟ چشه؟ مشکلش چیه؟» بعضی افراد پا را از این هم فراتر می گذارند و با ایما و اشاره، والدین را به خاطر لوس کردن فرزندشان سرزنش می کنند.
انتقادها به خودی خود اهمیتی ندارد. آنچه والدین را آزار می دهد این است که همۀ این انتقادها نشان می دهند که آدم های خیلی کمی کودک بسیار حساسشان را درک می کنند.
پنج خصوصیت کودکان بسیار حساس
بسیار حساس بودن (که حساسیت پردازش حسی نیز نامیده می شود) بیش از 60 سال در کودکان و بزرگسالان مورد مطالعه قرار گرفته است. بسیار حساس بودن اختلال نیست، بلکه فقط یک نوع خلق و خو است- خلق و خویی که در 20 درصد جمعیت، مشترک است و خودش را در مردان و زنان به طور مساوی نشان می دهد.
کتاب کودک بسیار حساس از کتاب های روشنگر و بی طرفانۀ اِلین آرون، روانشناس و پژوهشگر، مدتهاست که یک منبع اصلی برای والدین است. همان طور که الین آرون توضیح می دهد شناخت این پنج خصوصیت برای درک کودکان بسیارحساس، کلیدی است:
1- کودکان بسیار حساس نسبت به کودکان دیگر اطلاعات حسیِ بیشتری را از محیطشان جذب می کنند. کودکان بسیار حساس صداهای ضعیف را می شنوند، بوهای ملیح را شناسایی می کنند و متوجه جزئیاتی در نقاشی ها و معماری ها می شوند که کودکان دیگر هیچ توجهی به آن ندارند. آن ها شاید بعضی غذاها را زیادی پرادویه بدانند یا تحمل پوشیدن بعضی لباس ها را نداشته باشند.
2- آن ها اطلاعات را به شکل تمام و کمال پردازش می کنند. خلاقیّت و بینش آن ها از این زندگیِ درونیِ غنی و تفکر عمیق نشأت می گیرد.
3- آن ها همدلی شدیدی نسبت به دیگران دارند. بچه های بسیار حساس در هیجانات اطرافیانشان شریک می شوند و همۀ بالا و پایین ها را با دیگران تجربه می کنند.
4- آن ها به راحتی کلافه و بیش برانگیخته می شوند. در مقایسه با کودکان دیگر، بچه های حساس زودتر خسته می شوند و نیاز به استراحت و زمان آرامش بیشتری دارند.
5- آن ها مستعدّ قشقرق ها و آشفتگی های روانی ناگهانی هستند که اغلب اوقات به خاطر اضافه بار اطلاعاتی یا اضافه بار هیجانی به وجود می آیند. موقعیت هایی که قرار است برای یک کودک مایۀ مسرت باشد- مثل رفتن به زمینِ بازی، جشن تولد، یا گذراندن یک روز در شهربازی- ممکن است به سرعت برای بچه های حساس مایۀ مصیبت شود.
در مجموع، بچه های بسیار حساس بیشتر درک می کنند، بیشتر فکر می کنند و بیشتر احساس می کنند. در نتیجه زودتر به لب مرز می رسند.
آرون می گوید: «وقتی بچه های حساس در هر موقعیتی این قدر حس و احساس می کنند چطور اذیت نشوند و عذاب نکشند؟!» با این حال، با توجه به این واقعیت که HSCها (یا همان کودکان بسیار حساس) در اقلیّتند، واکنش ها و شیوه ی برخوردشان اغلب اوقات به نظر دیگران عجیب می رسد.
سه صفت بارز کودکان بسیار حساس
حتی وقتی کودکان بسیار حساس آرام و خوشحالند همچنان در جمع به چشم می آیند، آن هم فقط به این دلیل که در جمع مشارکت نمی کنند. آن ها از حاشیه اوضاع را زیر نظر می گیرند، مایل به صحبت کردن در کلاس نیستند و از فشار ورزش های گروهی دوری می کنند.
در کل، این بچه ها آن قدرها در هوس تجربه های جدید نیستند: آن ها دوست دارند اوضاع، قابل پیش بینی باشد. به همین دلیل است که پیشاپیش در مورد خوابیدن در خانۀ دیگران، تعطیلاتِ دور از خانواده، شروع سال تحصیلی جدید، اردوهای مدرسه و مهمانی های سال نو نگرانند. هر کدام از این اتفاقات ممکن است برای آن ها باعث سردرد، دل درد، کابوس یا مشکل خورد وخوراک یا مشکل خواب شود.
تعجب آور نیست که کودکان بسیار حساس اغلب اوقات برچسب «خجالتی»، «مضطرب» یا «دیرجوش» می خورند. با این حال، این برچسب ها آنچه در درون آن ها می گذرد را به شکلی واقع بینانه و منصفانه نشان نمی دهند.
کودکان بسیار حساس را با این سه صفت بهتر می توان توصیف کرد: داشتن حس قوی احتیاط، آگاهی از پیامدها و بسیار با وجدان بودن. (می توانید این سه صفت را با کلمۀ اختصاری 3C به خاطر بسپارید که معادل سه کلمۀ انگلیسی است که با حرف C آغاز می شود: Caution، Consequence و Conscientiousness)
1-حس احتیاط قوی
آرون می گوید «یکی از مدل های علمی برای توضیح حساس بودن این است که آدم های حساس "سیستم بازداری رفتاریِ" خیلی فعالی دارند ... من ترجیح می دهم این سیستم مغزی را "سیستم توقف به منظور بررسی" بنامم زیرا واقعاً همین کار را می کند یعنی برای بررسی بیشتر اوضاع، به بدن دستور توقف می دهد. این سیستم بدین منظور طراحی شده است که موقعیتی که در آن هستید را زیر نظر بگیرد و ببیند که آیا موقعیت حاضر با هیچ یک از موقعیت های قبلی که در حافظۀتان ذخیره شده، مشابه است یا خیر.»
آرون ادامه می دهد: «هنگام مواجهه با یک تجربه ی ناآشنا، کودکان بسیار حساس می خواهند اوضاع را بررسی کنند. اگر مجبورشان کنیم که جلو بروند شاید اعتراض کنند، از آن تجربه لذت نبرند یا کلاً از خیر تجربۀ ظاهراً لذتبخش بگذرند.»
علاوه بر آن، یادتان باشد که هر تجربه ی جدید به معنای موج مهیبی از تجارب حسی ناآشنا است. همان طور که آرون می گوید «اکثر HSCها در ظاهر انگار به لحاظ سازگاری ضعیف هستند، اما در واقعیت، ما بیش از حد از آنها توقع داریم که خودشان را وفق دهند. آنها به خاطر همۀ محرک های جدیدی که باید بی وقفه و بدون استراحت پردازش کنند، از پا درآمده اند یا می ترسند که از پا دربیایند.»
2-آگاهی شدید از عواقب احتمالی
کودکان بسیار حساس به خاطر مهارت های شناختی پیشرفتۀشان، می توانند اثر کاملِ نتایج احتمالی کارها را تصور کنند و خُوب معلوم است که می خواهند میزان ریسک و احتمال خطر را کاهش دهند. مثلاً اخبار آتش سوزی و دزدی باعث می شود دربارۀ سیستم های امنیتی خانۀ خودشان نگران شوند. آرون می گوید «یکی از بزرگترین چالش های یک آدم حساس این است که با آگاهی کاملی که از احتمال وقوع اتفاقات ناخوشایند زندگی دارد، همچنان شجاعانه زندگی کند.» HSCها به اندازۀ دیگران نمی توانند احتمال وقوع اتفاقات ناخوشایند را انکار کنند.
3- وظیفه شناسی دردسرساز
شاید بشود گفت کودکان بسیار حساس، بیش از حد وظیفه شناس و با وجدان هستند. آن ها می خواهند کار درست را انجام بدهند؛ آن ها نسبت به اکثر مردم لغزش ها و اشتباهات شخصی شان را جدی تر می گیرند. آگاهی شدید به اشتباهات، آن ها را خودآگاه و مستعدّ احساس شرم و خجالت می کند. برایشان سخت است که از احساس خجالت زده شدن به خاطر انجام کار اشتباه جلوی جمع بگذرند. آن ها با خودشان فکر نمی کنند این اشتباه نشان می دهد که من فقط یک انسانم، بلکه فکر می کنند این نشان می دهد که من بی کفایتم. سخنرانی در جمع، ممکن است وجودشان را از وحشتِ کامل پر کند، در حدی که شاید کمتر از توانایی واقعیشان ظاهر شوند.
پیش نیازهای بزرگ کردن کودکان بسیار حساس
کودکان بسیار حساس در خطر درونی کردن یک حس شرم مزمن و شدیداً آسیب زا هستند- حسی که انگار از خواهر و برادرها و همسالان معاشرتی شان چیزی کم دارند. والدین و سایر بزرگسالان مهم زندگی شان باید تمام سعی شان را بکنند تا از ریشه کردن این حس شرمِ بیجا و بیهوده جلوگیری کنند.
اگر شما یک کودک بسیار حساس دارید، نکاتی که در ادامه می آید احتمالاً فقط نقش یادآور را برای شما دارد. در عین حال، این نکات شاید برای سایر افراد مهم زندگی فرزندتان نیز مفید باشد.
برای فرزندتان ارزش قائل شوید
تجربۀ یک کودک بسیار حساس از دنیا شاید با تجربۀ شما متفاوت باشد اما همچنان واقعی است. او با قشقرق ها یا عصبانیت هایش اَدا در نمی آورد تا توجه تان را جلب کند یا بازی تان دهد. کودک شما نمی تواند خودش را سازگار کند که مثل شما باشد (البته اگر شما خودتان بسیار حساس نیستید.) هر چه زودتر بتوانید کودکتان را بپذیرید خوشحال تر خواهید بود. آرون می گوید: «یک بخش کلیدی در پذیرش فرزندتان این است که روی همۀ آن چیزهایی تمرکز کنید که شما در مورد یک خلق وخوی بسیار حساس دوست دارید.»
فرزندتان را تأیید و تصدیق کنید
همه ی کودکان بسیار حساس بالاخره متوجه می شوند که با بچه های دیگر متفاوتند. کودک شما باید بداند که شما برایش ارزش قائلید و او موجود عجیب و غریبی نیست. به او یاد آوری کنید که خیلی از آدم ها شبیه او هستند.
وقتی آن ها با ضعف ها یا شکست هایشان روبرو می شوند، نیاز دارند که شما به شک و تردیدهایی که نسبت به خودشان پیدا کرده اند با یک دیدگاه متعادل جواب دهید. آرون می گوید: «مطرح کردن یک موفقیت در مقابل یک شکست، به منظور سیمکشی مغز کودکتان برای حرمت نفس، بسیار مهم است.» احساس ناکامی شان را به خاطر این که توپ از دستشان لیز خورده بپذیرید اما بازی خوب هفتۀ پیششان را هم به آن ها یادآوری کنید. یا اگر ورزش واقعاً نقطۀ ضعفشان محسوب می شود، نقاط قوت فوق العادۀشان در زمینه های دیگر را خاطر نشان کنید.
از فرزندتان محافظت کنید
برای ایجاد اعتمادبنفس در یک موقعیت جدید، کودک بسیار حساس شما باید قدم های کوچکتری از بچه های دیگر بردارد، البته آن هم با قوت قلب دادن ها و تشویق های فراوان از سوی شما. از آنجایی که بخش زیادی از اعتمادبه نفس فرزند شما بر اساس تجارب مشابه مثبتِ گذشته ساخته می شود، خیلی مهم است که فرزندتان را مجبور نکنید تا از آنچه با آن احساس راحتی می کند فراتر برود. هول دادن و تحت فشار گذاشتنِ این بچه ها برای این که ترسشان بریزد، به شکل افتضاحی نتیجۀ عکس می دهد. علاوه بر آن، هرجور شده به دیگران هم اجازه ندهید فرزندتان را برای انجام کاری تحت فشار بگذارند که او آمادگی اش را ندارد.
بپذیرید که برای کودکان حساس سرعت آهسته تر یعنی خودِ آرامش
بچه های بسیار حساس در روتین مشخص و محیط قابل پیش بینی شکوفا می شوند و در برنامۀ روزانۀشان بیشتر از بچه های "معمولی" نیاز به استراحت دارند. هر تجربۀ هیجان انگیزی باید با با یک "گوشۀ عزلتِ" آرام و آسوده متعادل شود، جایی که به آن ها اجازه می دهد به لحاظ هیجانی خودشان را جمع و جور کنند. مثلاً بعد از این که با کودکتان بیرون رفتید و به امورات منزل رسیدگی کردید، به خانه بروید و زمانی را به داستان خواندن یا حمام رفتن اختصاص دهید. یا مثلاً شاید یک کودک پیش دبستانی نیاز داشته باشد بعد از مدرسه، مدتی در اتاقش مطالعه کند.
برای جلوگیری از درهم شکستگی و کلافگی در میانۀ تجاربِ بدون وقفه، برای "کناره گیری ها و نفس تازه کردن های لحظه ای" برنامه ریزی داشته باشید. برای مثال در وسط فیلم در سالن سینما، یک آیپد با موسیقی آرامش بخش می تواند برای یک بچۀ کوچک فرصتی را برای کناره گیری فراهم کند. یا مثلاً در مهمانی های شبانه به بچه های بزرگتر اجازه دهید تا در اتاقشان نفسی تازه کنند.
صبر را در خودتان پرورش دهید
وقتی با بچه های حساس طرفید، یک سر زدن ساده به مغازۀ اسباب بازی فروشی برای انتخاب یک سرگرمی ممکن است زمان زیادی ببرد. این بچه ها دوست دارند در مورد تصمیم هایشان خوب فکر کنند و همۀ گزینه ها را با دقت در نظر بگیرند. با وجود بی حوصلگی تان در شرایطی از این قبیل، باید در شیوه ی ابراز بی حوصلگی تان دقت کنید. وقتی لازم است دست به انضباط و اصلاح فرزندتان بزنید، همیشه به یاد داشته باشید که حتی یک گفتگوی سفت و جدی ممکن است این بچه ها را بشکند و باعث احساس ناکامی یا شرم شدیدی در آن ها شود.
این بچه ها معمولاً منتقدان سرسخت خودشان هستند؛ وقتی اشتباه می کنند برای محکوم کردن و سرزنش کردن خودشان به عنوان فردی «بد» یا «بدردنخور» فرصت را از دست نمی دهند. به همین دلیل آرون می گوید: «یک فکر خوب این است که اصلاح و انضباط را با یادآوری این نکته به پایان برسانید که همۀ آدم ها اشتباه می کنند.»
مطمئناً شما گاهی احساس ناامیدی و درماندگی می کنید که زندگی تان با تمام آنچه فرزندتان نمی تواند یا نمی خواهد انجام دهد محدود شده است. آرون می گوید: «خودتان را به خاطر همۀ "کارهای باحال و جالبی" که فرزندتان از دست می دهد نگران نکنید». فرزند شما قرار نیست عین کودکیِ شما را زندگی کند. او در مورد این که چه چیزی باحال و جالب محسوب می شود نظرات خودش را دارد.
پس دیدگاه مثبتتان را حفظ کنید، به فرزندتان افتخار کنید و آیندۀ بسیار خوبی را برای فرزندتان تصور کنید (آینده ای که واقعاً چیزی با آن فاصله ندارید)؛ از این طریق به فرزندتان هم کمک می کنید تا دیدگاه مثبتش را حفظ کند.
منبع:
Understanding highly sensitive children - Focus on the Family
برای اطلاعات بیشتر در مورد کودکان بسیار حساس، مطالب گل ارکیده را دنبال کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بسیار حساس بودن و درون گرایی (۳)
مطلبی دیگر از این انتشارات
پناهگاه عزیز ما، دومین سالروز تولدت مبارک!
مطلبی دیگر از این انتشارات
۶ راه برای مدیریت احساسات شدید در آدمهای بسیار حساس