مدرس و مبتکر مهندسی فکر و ذهن هوشمند، نویسنده بیش از 30 عنوان کتاب در زمینه رشد فردی، رشد ذهنی و مهندسی فکر، مربی و کوچ ذهن هوشمند و اجرای دورههای ذهن هوشمند به سه زبان
چطور مغزمون رو به انجام کارهای سخت عادت بدیم؟
برای جواب به این سؤال دو راه داریم.
راه حل قدیمی با نگاه تجربه محور
و راه حل جدید با نگاه ذهن هوشمند
در نگاه قدیمی، شما همیشه با مغزتون در کلنجار خواهید بود. چونکه به هیچ وجه دوست نداره که مطابق خواسته و میل شما تغییر کنه. از طرفی دیگه، شما هم خودتون خیلی دوست ندارید که با مغزتون بجنگید چون خستگی خیلی زیادی برای شما به وجود میاره.
در نگاه قدیمی، راه حل اینه که شما تلاش کنید و تلاش کنید. و از همه بدتر، احساسیه که نسبت به انجام اون کار سخت هیچ وقت تغییر نمیکنه. شاید در نهایت موفق به انجام اون کار بشید، ولی نتیجه و خروجی نهایی حوصله شما و مغزتون رو سر میبره.
شما میدونید که انجام کارهای سخت به نفع شماست ولی با این حال ترجیح میدید که این کار رو انجام ندید و به فعالیتهای زودگذر و بدون بازده بپردازید.
این کار مغز شماست. چون برای مغز شما آینده هیچ اهمیتی نداره. در الگوی ذهن هوشمند، اسمش رو گذاشتیم شخصیت مکانیکی که خیلی دید جالبی به شما برای شناخت و درک خودتون میده
ولی مغز شما در مقابل، برای کارهایی که دوست داره، شما رو تشویق میکنه و این کار رو با فعل و انفعالات شیمیایی برای شما انجام میده. شما هم احساس خوبی بهتون دست میده و تحریک میشید که به اون کار بپردازید.
جالب اینه که بعضی از این هرمونها خودشون اعتیاد تولید میکنن. یعنی بعد از مدتی، شما به اون هرمون معتاد هستید. این هرمون دوپامین هست. البته این اعتیاد مخصوص انسان مکانیکیه و برای انسان هوشمند این اعتیاد در لحظه از بین میره.
راه کار اصلی متخصصین در روش قدیمی اینه که از فعالیتهایی که برای شما بیفایده است و دوپامین تولید میکنه دوری کنید مثل چک نکردن تلفن برای زمان طولانی. و بعد از انجام طولانی مدت این کار، عادت جدید برای شما شکل میگیره!
یا البته شکل نمیگیره ... خیلی تضمینی نداره
راه حل هوشمندانه چیه؟
وقتی شما با نگاه هوشمندانه و تمرکز بر ذهن هوشمند بخواهید مسائل رو حل کنید، وضعیت به کلی متفاوته.
در نگاه هوشمند، تغییر با تفکر اتفاق میافته. تفکر دقیق، عمیق و هدفمند. در حالی که در نگاه مکانیکی، تغییر با انجام تکنیکهای ناقص و کم بازده اتفاق میافته. خیلیها هم اصلا موفق به این کار نمیشن. یا وسط راه ولش میکنن یا بعد از مدتی دوباره به عادت قبلی بر میگردن.
مشکل آدما چیه که نمیتونن با تفکر، تغییر ایجاد بکنن؟ بعدش میگن نمیشه!
شما وقتی ندونید که چطور باید فکر کنید، با چه هدفی باید فکر کنید و چه نکاتی رو باید رعایت کنید، طبیعیه که فکر خواهید کرد، ولی تفکر شما نتیجه بخش نیست.
ولی وقتی که بتونید هدفمند و نتیجه بخش فکر کنید، در لحظه تفکر انجام میشه و به نتیجه میرسه و قدرت تفکر عمیق اونقدر بالاست که به سرعت، مغز شما با شما همراه میشه.
این تجربه و رفتار من بعد از یادگیری روشها و مسیرهای تفکر و هوشمندیه. که البته به شکل کامل در دورهها و کتابهای ذهن هوشمند آموزش داده میشه.
در این روش، تغییرات ضروری، در لحظه برای شما به وجود میاد و اصلا شما تمرکزتون دیگه روی مسائل جزئی و بیاهمیت نیست. چون طرز فکر شما تغییر کرده.
همین نکته هم خودش خیلی مهمه که با در روش قدیمی، تفکر شما عملا درگیر مسائل جزئیه و تفکر مکانیکی بر شما حاکمه. بدون اینکه متوجه باشید، شما رو خسته میکنه و تمرکز شما رو از بین میبره. برای همینه که اغلب نتیجه نمیگیرید.
نکاتی که گفته شد، نکات دم دستی و پیش پا افتاده این داستانه. ولی وقتی با کل قضیه از نزدیک و به شکل عملی آشنا بشید، کلا وضعیت و ذهنیت شما تغییر خواهد کرد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربه خانم شهرکی در دوره کوچینگ زندگی و رشد هوشمند مجموعه ذهن هوشمند
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربه آقای فراغت در دوره کوچینگ زندگی و رشد هوشمند مجموعه ذهن هوشمند
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربه آقای نیکبخت در دوره کوچینگ زندگی و رشد هوشمند مجموعه ذهن هوشمند