جادوبی، یک سامانه داشبوردساز تحت وب است. جادوبی به کاربران خود این امکان را میدهد تا به سادگی بتوانند گزارشهای موردنیاز خود را بسازند و آنها را در کنار یکدیگر نمایش دهند.
سئو یا رسانه های اجتماعی؟ مسئله این است
اگر شما یک کسب و کار آنلاین داشته باشید حتما با رسانه های اجتماعی (مثل تلگرام) و موتورهای جستجو (مثل گوگل) سر و کار داشتهاید. قطعا به این فکر کردید که بیشتر روی کدام وقت بگذارید. کدام بهتر است؟ کدام برای شما موثرتر است؟ تا وقتی که تفاوت این دو را به خوبی درک نکنید، به پاسخ این سوالات دست پیدا نخواهید کرد.
ما به شما در درک این تفاوتها کمک خواهیم کرد. در این مقاله ۸ تفاوت اساسی بازاریابی در رسانههای اجتماعی و موتورهای جستجو را برای شما شرح خواهیم داد.
۱- قصد و نیت مخاطبانتان
شما برای چه کاری از رسانه های اجتماعی استفاده می کنید؟ چرا موتورهای جستجوگری مانند گوگل، مرجع اغلب مردم برای بدست آوردن اطلاعات مفید است؟
بیشتر کسانی که از رسانه های اجتماعی استفاده میکنند، به صورت جدی به محتواها نگاه نمیکنند و در لحظه ممکن است از محتوایی خوششان بیاید و آن را دنبال کنند. پس نباید انتظار داشته باشید که آنها عکسالعملی را نشان دهند. مخاطبان رسانه های اجتماعی قصد ضعیفی برای پیدا کردن شما دارند ولی بعد از پیدا کردن شما به صورت جدی روی مخاطبان بالقوه شما تاثیرگذار خواهند بود.
اما مخاطبانی که از طریق سئو با شما آشنا میشوند قطعا خیلی جستجو کردهاند تا شما را پیدا کنند، لذا قاعدتا احتمال خرید آنها از شما بالاتر خواهد بود. با این حال از آن ها توقع اشتراک و تعامل با خودتان را نداشته باشید. برای آنها هدفشان مهمتر از تعاملشان با شما خواهد بود.
۲- چه محتوایی را کجا تولید کنیم؟
در رسانه های اجتماعی احساسات حرف اول را میزند. هیجان، خشم، اضطراب، شادی و غم همگی برای بیشتر دیده شدن در خدمت شما هستند. پستهای هیجانی ،بازخوردهای هیجانی را در پی خواهند داشت و شما از نرخ تعامل مخاطبانتان خوشحال خواهید شد.
اما در سئو وضع به گونه ای دیگر است. محتوای دانشی حرف اول را میزند. محتواهایی که به چراها و چگونهها پاسخ علمی و کامل بدهد به سرعت در بازاریابی موتورهای جستجو موثر واقع خواهد شد. پس خوراک مناسب به مخاطبانتان بدهید.
۳- محتواها در چه فرمتی باشند؟
این سوال خیلی اهمیت دارد: چه قالب هایی را برای این دو کانالهای بازاریابی استفاده کنیم؟ ویدئو، متن، تصاویر. کدامیک در کجا موثرتر واقع خواهد شد؟
شما با چه فرمتی از محتوا بیشتر ارتباط برقرار می کنید؟ پاسخ اغلب ما، ویدئو و تصاویر خواهند بود. چون این قالبها بسیار بیشتر از متنها، احساسات ما را درگیر میکنند. اگر یادتان باشد گفتیم که احساسات در رسانه های اجتماعی حرف اول را میزند پس درنگ نکنید، هر چه می توانید از ویدئو و تصاویر در این شبکهها استفاده کنید و مخاطبانتان را وادار به عکسالعملهای هیجانی کنید.
در طرف مقابل، مخاطبی که از موتورهای جستجو به وب سایت شما میآید، دوست دارد با متنی پر و پیمان رو به رو شود. هر چه متن بیشتر باشد، مخاطب احساس رضایت بیشتری نسبت محتوای شما خواهد داشت. البته این به معنی گزافه گویی نیست، سعی کنید با مطالب علمی و تحقیق شده و به دور از گزافه گویی به پرسش مخاطب خود پاسخ دهید.
۴- سرعت کدامیک بیشتر است؟
آدم های صبوری هستید و یا دوست دارید سریع نتایج کارهایتان را ببینید؟
رشد و پیشرفت در رسانه های اجتماعی به سرعت اتفاق میافتد و شما میتوانید فورا نتایج کارهایتان را ببینید. کمتر از چند دقیقه نتایج پیش روی شما خواهند بود اما سئو اینگونه نیست. سئو، زمان بر و حوصله سربر خواهد بود. شاید برای اینکه در کلمهای کلیدی در صفحه اول گوگل بیایید ۳ الی ۶ ماه منتظر بمانید. البته اگر کلمه کلیدی شما پرکاربرد نباشد وگرنه می توانید علی الحساب روی یک سال فکر کنید.
۵- کدامیک محدودیت دارند؟
بهتر بگویم کدامیک در ترافیک ورودی به وب سایت محدودیت دارند؟
میزان ترافیکی که شما میتوانید از رسانه های اجتماعی دریافت کنید عملا هیچ محدودیتی ندارد. تعداد زیادی از افراد ممکن است محتوا شما را به اشتراک بگذارند و یا ممکن است محتوا شما مانند یک ویروس سریعا منتشر شود و باعث شود ترافیک ورودی شما بدون محدودیت افزایش پیدا کند.
در سئو اما اینگونه نیست. ترافیک ورودی شما هیچگاه بیش از تعداد افرادی که هر روز یک عبارت کلیدی مرتبط با وب سایت شما را جستجو می کنند، نخواهد شد. پس یک محدودیتی برای میزان کاربران ورودی شما از طریق سئو وجود دارد در حالی که در رسانه های اجتماعی این محدودیت وجود نخواهد داشت.
۶- طول عمر موفقیت کدامیک بیشتر است؟
موفقیت شما در هر کدام از این بازاریابیها چه میزان طول خواهد کشید؟
مقایسه طول عمر موفقیت یک پست یا یک مقاله در رسانه های اجتماعی و سئو مانند مقایسه یک مسابقه دوی صد متر و دوی ماراتن است. در رسانه های اجتماعی،بیشترین دید و ترافیک پست ارسالی شما در عرض چند دقیقه صورت میگیرد و بعد از آن،پست شما به سرعت تحت شعاع دیگر پستهای ارسالی قرار خواهد گرفت. پس نیاز به تلاش مستمر و مداوم در این رسانهها دارید.
اما در سئو قصه برخلاف رسانه های اجتماعی است. بعد از اینکه صفحه وبسایت شما توسط گوگل رتبهبندی شد، دیگر خیالتان راحت است. بسته به نوع کلید واژه، ممکن است برای ماهها در صفحه اول گوگل جا خوش کنید و از ترافیک ورودی به وب سایت تان لذت ببرید.
۷- کدامیک قابل اندازه گیری هستند؟
هر دو کانال بازاریابی با گوگل آنالیتیکس قابل اندازهگیری هستند ولی گوگل آنالیتیکس آمار دقیقی در ارتباط با رسانههای اجتماعی شما نمیدهد. میزان سنجش مشارکت در رسانه های اجتماعی بسیار آسان است ولی اندازهگیری ترافیک ورودی که از رسانه های اجتماعی به وبسایت شما آمدهاند بسیار سخت است. با این حال میتوانید به صورت تقریبی از آمارهای گوگل آنالیتیکس استفاده کنید فقط دقت کنید که تضمینی برای دقیق بودن این آمار وجود ندارد.
در سئو اما داستان دقیقا برعکس است. هر قدر که میزان اندازهگیری ترافیک ورودی ساده است به همان اندازه، اندازهگیری نرخ تعامل سخت و دشوار است. شما به راحتی می توانید از طریق گوگل آنالیتیکس و کنسول گوگل، میزان ترافیک ورودی را به تفکیک کلیدواژهها و کلیکها مشاهده کنید ولی نمیتوانید معیارهای رفتاری را در هر کلمه کلیدی مشاهده کنید.
۸- وابستگی متقابل
محتوا با رتبه بندی بالا، بازدیدکنندگانی را جذب میکند که ممکن است درباره محتوا نظر بدهند و یا آن را به اشتراک بگذارند. پیدا کردن رسانه های اجتماعی وبسایتها از طریق جستجو در موتورهای جستجو، تعاملات اجتماعی را در طولانی مدت افزایش خواهد داد که این به رونق رسانه های اجتماعی شما در طولانی مدت کمک خواهد کرد. از طرف دیگر، موتورهای جستجو میدانند که پیوندها، اشاره ها و رتبهبندیها نتیجه روابط ایجاد شده هستند و این جز نتیجه فعالیت شما در رسانه های اجتماعی نیست.
با این تفاوتها، هر دو بازاریابی هدفی واحد را دنبال میکنند و آن چیزی نیست جز کشاندن مخاطب به وبسایت شما. پس تا زمانی مخاطب روی محتوای شما کلیک نکند، تمام این کارها بی ارزش خواهد بود. با تمام این اوصاف به نظر شما ما چه چیزی را از قلم انداخته ایم و باید به متن اضافه کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
استارت آپ شما با بارپرستی موفق نخواهد شد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا ما با خوردن سیب به سرمان جاذبه را کشف نمی کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
اگر 50 میلیون نفر یه چیز احمقانه رو بگن!!!، اون چیز همچنان احمقانه است".