قوم یهود: آزمایشگاهی برای روان‌درمانان

بسم الله الرحمن الرحیم.

سلام.

این مقاله در اصل توسط دکتر محمدمهدی خدیوی زند (پدر روانکاوی ایران) نوشته شده، که با تلخیص، توسط اندیشکده مطالعات یهود و در این لینک، منتشر شده.

آنچه که قوم یهود امروز در جهان می‌کند و به آن‌ شهرت دارد، نمودی از‌ ساخت‌ درونی‌ و انعکاس باورها، تضادها و تعارضات اوست. انسجام‌ و تداوم قوم یهود یکی از‌ دشوارترین‌ پدیده‌های روان‌شناسی فردی-جمعی را تحقّق بخشیده‌ است. خواننده‌ای‌ که‌ تورات را پس از مدتی شکیبایی به زمین می‌گذارد و آنچه را که خوانده‌ است مورد‌ پرسش‌ و تجدیدنظر قرار می‌دهد، بی‌اختیار جامعه‌ای را در نظر می‌آورد که‌ امروز به‌نام‌ بنی‌اسرائیل‌ و یهود‌ در کناره‌ی شرقی سواحل مدیترانه در تلاطم و اضطراب است.

آیا جامعه‌ی اسرائیل دنیای کینه‌جوئی، لجاجت، حیله‌گری‌، تکبر‌، غرور و نژادپرستی انسان‌ یهودی است که برونی شده است؟
آیا این آزمایشگاهی نیست که برای اولین‌بار انسان‌ می‌تواند‌ خرسند باشد که تمام‌ زوایای درون یک انسان، (انسان یهودی) برونی شده‌ است‌ و برای ارزیابی و تحقیق آماده است؟
آیا می‌توان گفت‌ که‌ روح‌ یهودی و جامعه‌ی یهودی در سلامت و بیماری، یکسانی‌ دارند،‌ و هر دو انعکاسی از دنیای پُر توهّم و پُر تضاد تورات است؟ دنیایی که از شهوت، جنگ، خشم‌، عشق‌، حیله، تردید، شکایت، شکنجه، فریاد‌، نفرین‌، تجاوز، انتقام‌، برتری‌‌خواهی‌ و خودکامگی لبریز است؟
آیا مقدّر این بوده‌ است‌ که دنیای تصورات و خیالات تورات در دنیای درون انسان یهودی و این هردو‌ در‌ ساخت جامعه اسرائیل تحقّق یابد و برای‌ نظریه‌سازان و محقّقان روان‌درمانی‌ امکانات‌ و تسهیلات گران‌باری را باقی گذارد؟

این‌که تا‌ چه‌ اندازه یافته‌های‌ این آزمایشگاه می‌تواند مورد استفاده و استناد باشد، پرسشی است که در‌ نفی‌ و یا قبول آن باید تأمل‌ کرد‌. در حال‌ حاضر قضاوت‌ها و پرسش‌هایی‌ را‌ برای دست‌یابی به نظریه‌ای‌ وسیع‌تر‌ پیشنهاد می‌کنیم:

آیا تورات دنیای متعارض و پُر تضادی است که به‌نحوی نمادین مبیّن ‌”بخش‌ ناآگاه‌‌” دنیای درون مردان و زنان اسرائیلی است؟
آیا‌ روابط‌ درون‌گروهی‌ و برون‌‌گروهی‌ جامعه یهود واقعیت گویایی‌ از تنش‌ها، تضادها، اضطراب‌ها و پرخاشگری‌هایی است که سازنده‌ی ساخت‌های هیجانی و عاطفی افراد یهودی است؟
آیا حصار و چهره‌ی‌ ترسناکی‌ که جامعه یهودی در اسرائیل کنونی‌ و در‌ جوامع‌ دیگر‌ برای‌ خود ساخته است،‌ نمونه‌ی‌ بارزی از همانندی این قوم با تصویر «یهوه»‌ (خدای یهود) ترسناکی نیست که‌ در تورات ترسیم شده است‌؟
آیا‌ رفتار‌ خودآزاری و دگرآزاری را یهودیان با تقلید ناآگاهانه‌ از‌ خُلق‌ و خوی‌ «یهوه‌» نشان‌‌ می‌دهند؟

یَهُوَه و خدایان یهود

ویل دورانت ضمن بحث مبسوطی درباره‌ی خدایان و صفات و خُلق و خوی آنان، به‌ویژه‌ یهوه می‌نویسد (۱):

یهودیان در آغاز پیدایش خود بر صحنه‌ی تاریخ، بَدَویان بیابان‌گردی بودند‌ که از اجنّه هوا می‌ترسیدند و سنگ و چهارپا و ارواح غارها و تپه‌ها را می‌پرستیدند. هرگز از پرستش گاو و گوسفند و برّه غافل نماندند و حضرت موسی چنان‌که می‌دانیم نتوانست عادت‌ گوسفند طلائی پرستیدن‌ را‌ به تمامی از میان قوم خود ریشه‌کن کند، زیرا عبادت و تقدیس‌ مصریان نسبت به گاو نر هنوز از یادها نرفته بود و مدت‌های دراز این جانور نیرومند علف‌خوار رمز یهوه‌ به‌شمار‌ می‌رفت.

مار در نظر یهودیان مانند بسیاری از ملّت‌های دیگر جانور مقدسی نبود و آن را رمز نری و باروری می‌دانستند و نیز این حیوان نماینده‌ی حکمت‌ و زیرکی‌ و جاودانگی‌ به‌شمار می‌رفت. بعضی از‌ عبرانیان‌ بعل را به‌صورت سنگی مخروطی مجسّم می‌ساختند و آن‌را تقدیس می‌کردند و به تصور ایشان اصل نری در تولید مثل به‌شمار می‌رفت و عنوان شوهر زمین و باورکننده آن را داشت.

سِحر نیز در آداب پرستش قدیم وجود داشت. مردم موسی و هارون را جادوگر و مروّج سِحر می‌دانستند. هنوز هم یهودیان به پیش‌گویی‌ آینده‌ با کمک نرد (۲) می‌پردازند تا به مشیّت خدایان پی ببرند، اما کاهنان یهود تنها به نیروی سِحر، نیروی قربانی و نماز و صدقه ایمان داشتند.

به‌نظر می‌رسد که یهودیانِ فاتح یکی از‌ خدایان‌‌ کنعانی به‌نام‌ یاهو (۳) را انتخاب کرده و از آن خدایی سخت و جنگاور و گردن‌فراز مطابق تصوّر خود ساختند و محدودیت‌هایی برای‌ آن قائل شدند که آدمی دوست‌دار آن است. مثلاً آن خدا از‌ مردم‌‌ نمی‌خواهد‌ که معتقد به همه‌چیز دانستن او باشند. شاهد بر این مدعا آن است که وی از یهودیان‌ خواست ‌‌که‌ بر خانه‌های خود خون گوسفندان قربانی بپاشند، تا چون خدا بخواهد مردم مصر را‌ هلاک‌ کند،‌ آنان را بشناسد و نادانسته هلاکشان نسازد!! دیگر آن‌که این خدا معصوم از خطا نیست و بدترین‌ خطایی که از وی سرزده آفرینش آدم و رضایت دادن به پادشاهی شائول‌ (۴) بوده‌ است که از آن‌ پشیمان‌ شده و در آن زمانی این پشیمانی به وی دست داد که فرصت‌ گذشته بود!

گاه‌گاهی علامت حرص، شرّ، خشم، عطش خون، هوس و کج‌خلقی در این خدا مشاهده می‌شود: از مکر و حیله‌ای که‌ یعقوب برای انتقام گرفتن از لابان به‌کار برد خرسند است!
ضمیر و وجدان وی قابلیت انعطاف دارد: «رأفت می‌کنم بر هرکه رئوف هستم و رحمت خواهم کرد بر هرکه رحیم هستم». پُرگو است‌ و سخنرانی‌ دراز را دوست دارد، با شرم است و به مردم اجازه نمی‌دهد که جز پشت جای دیگری ‌از بدن او را نظاره کنند! هرگز خدایی تا این درجه به‌صورت آدمی دیده‌ نشده‌!

نویسندگان اسفار پنج‌گانه یهوه‌ را‌ همچون خدایی جنگ‌جو تصویر می‌کنند که پیوسته‌ بندگان را به کشورگشایی و پیروزی می‌خواند و با همان دلیری و نیروی که خدایان کتاب «ایلیاد‌» جنگ‌ می‌کردند، به‌خاطر ملّت یهود به جنگ می‌پرداخت. موسی در این‌باره می‌گوید‌ که:

«خدای مرد جنگی است‌»

و داوود همین مضمون را به‌این صورت می‌آورد که:

«دست‌های مرا به‌ جنگ تعلیم‌ می‌دهد‌»

و یهوه‌ چنین وعده می‌دهد:

«هر قومی را که بدیشان برسی متحیّر خواهم‌‌ ساخت‌ و جمیع دشمنانت را پیش تو روگردان خواهم ساخت‌»

و می‌گوید که:

همه‌ی زمین‌هایی‌ که یهودیان گشوده‌اند از‌ آنِ‌ من‌ است.

وی با صلح و صفای بی‌معنی سر و کار ندارد و معتقد است‌ که‌ حتی‌ ارض موعود جز با شمشیر به‌دست نخواهد آمد و جز با شمشیر باقی نخواهد ماند‌. یهوه‌ مانند‌ سربازی به خود می‌بالد و با ولع فراوان خواستار حمد و ستایش است، اصرار دارد که با‌ غرق‌ کردن مصریان قدرت خود را نمایش دهد: «مصریان خواهند دانست که من‌ یهوه‌ هستم‌ وقتی‌ که از فرعون و ارابه‌هایش و سوارانش جلال یافته باشم‌».

برای آن‌که ملّتش‌ پیروز شود اقسام‌ وحشی‌گری‌ را مرتکب می‌شود و یا به ارتکاب آن‌ها فرمان می‌دهد و این‌ وحشی‌گری‌ها همان اندازه‌ که‌ در نظر‌ ما نفرت‌انگیز است با اخلاق و روحیه‌ی قوم یهود سازگاری داشته است. امروز نیز نمونه‌هایی از‌ آن‌ را در روحیه‌ی جمعی یهودیان اسرائیل می‌بینیم.‌

و چون قوم اسرائیل با دختران‌ موآب‌ زنا‌ کردند، خداوند به موسی گفت که تمامی رؤسای قوم‌ را گرفته ایشان را برای خداوند‌ پیش‌ آفتاب‌ به دار بکش تا شدّت خشم خداوند از اسرائیل‌ برگردد.

رحمت و مغفرت خود‌ را‌ شامل کسانی قرار می‌دهد که او را دوست دارند و فرمانش‌ را می‌پذیرند، ولی مانند نطفه‌ی بیماری‌های‌ ارثی‌ کار می‌کند: «من که یهوه خدای تو می‌باشم، خدای غیور هستم که‌ انتقام‌ گناه پدران را از پسران تا پشت‌ سوم‌ و چهارم‌ از آنان که دشمن‌ دارم می‌گیرم‌».

به‌ اندازه‌ای‌ سخت‌انتقام است که می‌خواهد همه‌ی قوم یهود را به کیفر آن‌که‌ گوساله‌ زرین‌ را پرستیده‌اند هلاک کند و موسی‌ ناچار‌ از آن‌ می‌شود‌ که‌ از وی مسألت کند تا بتواند‌ جلوی‌ خود را بگیرد و از این کار منصرف شود. موسی به یهوه می‌گوید‌:

«از‌ شدّت‌ خشم خود برگرد و از قصد‌ بدی به قوم خویش‌ رجوع‌ فرما، پس خداوند از آن‌ بدی‌ که گفته‌ بود، که به قوم خود برساند، رجوع فرمود».

یهوه آهنگ آن‌ می‌کند‌ که کوچک و بزرگ یهود را‌ برای‌ نافرمانی‌ از میان بردارد،‌ ولی‌ موسی‌ رحمت وی را‌ به یادش‌ می‌آورد و به او می‌گوید:

«که نیک بیندیشد که مردم پس از این کار درباره‌ وی‌ چه خواهند گفت‌».

یهوه از ملّت‌ خود‌ آزمایش‌های بسیار‌ سخت‌ می‌خواهد‌. در این‌ دین سخت‌ و تاریک، آداب و شعائر باشکوه و تشریفات مسرّت‌بخشی که در میان‌ پرستندگان خدایان مصری و بابلی رواج داشت‌ دیده‌ نمی‌شد. پرستش‌ این خدای ترسناک تا قرن‌های متمادی بیش از آن‌که بر پایه‌ی مهر و محبت باشد، مبتنی بر ترس بود.

تورات اسرائیلیان را چنان معرفی می‌کند که یهوه تمام جهان‌ و موجودات را تحت سلطه‌‌ی آنها قرار داده و برای آنان آفریده است.

در سراسر تورات خدای کینه‌توز، تسلّط طلب و حسود در برابر انسان بلاتکلیف قرار دارد! انسانی که نمی‌داند بالاخره کیست؟‌ خدا‌ است‌ چون از درخت معرفت خورده است و خدا او‌ را‌ شبیه خود ساخته است، یا خدا نیست چون از درخت حیات منع شده و مردنی است؟!

پس‌ از آن همه رنج‌ بالاخره‌ به‌ کجا می‌رود؟! آیا بهشت و دوزخ او در همین جهان است؟! در سراسر تورات‌ گفت‌وگویی صریح از قیامت و رستاخیز نیست، اگر مجازات و پاداشی است در روز و در مکانی نامشخص است که توهّم‌ این‌ دنیا‌ و یا در جای دیگری را در آدمی برمی‌انگیزد. نمونه‌ای از این تصویرسازی‌ را‌ در آخرین صفحات عهد عتیق‌ می‌بینیم‌: (۵)

«“یهوه ‌ ‌صبایوت”‌ می‌گوید: به‌سوی من بازگشت نمائید و من به‌سوی‌ شما‌ بازگشت‌ خواهم‌ کرد، اما شما می‌گوئید به چه چیز بازگشت نمائیم، آیا انسان‌ خدا‌ را‌ گول زند اما شما مرا گول‌ زده‌اید و می‌گوئید درچه چیز تو را گول زده‌ایم‌. درعشرها‌ و هدایا‌ شما سخت ملعون شده‌اید، زیرا که شما یعنی تمامی این امت را گول زده‌اید‌ تمامی‌ عشرها را به مخزن‌های من بیاورید تا درخانه من خوراک باشد و یهوه صبایوت می‌گوید مرا به این‌طور‌ امتحان‌ نمائید‌ که آیا روزن‌های آسمان را برای شما نخواهم گشاد و چنان برکتی بر شما نخواهم ریخت که‌ گنجایش‌‌ آن نخواهد بود… آن‌گاه ترسندگان خداوند با یکدیگر مکالمه کردند و خداوند گوش‌ گرفته‌‌ ایشان‌ را استماع نمود و کتاب یادگاری به جهت ترسندگان خداوند و به جهت آنانی که اسم‌ او‌ را‌ عزیز‌ داشتند مکتوب شد و یهوه صبایوت می‌گوید که ایشان در آن روزی که من‌ تعیین‌‌ نموده‌ام، ملک خاص من خواهند بود و بر ایشان ترحم خواهم نمود، چنان‌که کسی بر پسرش‌ که او‌ را‌ خدمت می‌کند ترحم می‌نماید و شما برگشته در میان عادلان و شریران و در میان‌ کسانی‌ که‌ خدا را خدمت می‌نمایند و کسانی‌که او را‌ خدمت‌ نمی‌نمایند،‌ تشخیص خواهید نمود.»
«باب چهارم: زیرا اینک‌ آن روزی‌ که مثل تنور مشتعل می‌باشد خواهد آمد و جمیع متکبران و جمیع بدکاران آگاه خواهند‌ بود‌ و یهوه صبایوت می‌گوید آن روزی‌ که‌ می‌آید ایشان‌ را‌ چنان‌‌ خواهد سوزانید که نه ریشه و نه‌ شاخه‌ برای ایشان باقی خواهد گذاشت، اما برای شما که از اسم من‌ می‌ترسید‌، آفتاب عد الت طلوع خواهد کرد‌ بر بال‌های وی شفا خواهد‌ بود‌ و شما بیرون‌ آمده مانند گوساله‌های‌ پرواری‌ جست‌وخیز خواهید کرد و یهوه صبایوت می‌گوید شریران را پایمال خواهید نمود، زیرا در آن‌ روزی‌ که من تعیین نموده‌ام ایشان‌ زیر‌ کف‌ پاهای شما خاکستر‌ خواهند‌ بود. تو راه بنده‌ من‌ موسی را که آن را با فرایض و احکام به جهت تمامی‌ اسرائیل امر فرمودم‌ بیاد آورید‌. اینک من او را قبل از‌ رسیدن‌ روز اعظم‌ و مهیب‌ خداوند‌ نزد شما خواهم فرستاد‌ و او دل پدران را به‌سوی پسران و دل پسران را به‌سوی پدران خواهد برگردانید، مبادا بیایم‌ و زمین‌ را به لعنت بزنم‌.» (۶)

بیماری یا‌ سلامت

تصوری‌ که‌ هر‌ یهودی از پیدایش‌ خدا‌ و پایان سرنوشت خود پیدا می‌کند، در مقایسه با دنیای مشابه آن در مصریان و ایرانیان بیشتر به‌ کابوسی‌ می‌ماند‌ که کشش‌های متضادی در آن‌ زورآزمایی می‌کند و آدم‌ یهودی‌ در‌ تضادها‌ سرگردان‌ است‌:

عزیز کرده‌ی خداست اما هیچ قدرتی‌ ندارد و کاری جز آنچه از او خواسته نباید انجام دهد. نوجوانی است که در برابر پدر و مادری‌ بهانه‌گیر، سلطه‌طلب، در‌ حسرت آزادی و استقلال می‌میرد و هرگز نمی‌فهمد که سرانجام‌ چگونه است و کجاست؟!! بالاتر از همه یهوه حیله می‌کند و آنچه وعده می‌دهد برای تحقّق در این جهان‌ یا‌ اتفاق نمی‌افتد و یا برخلاف وعده‌های اوست! خدای سنگین دل و بی‌رحم او از این‌که فرزندان خود را بازیچه ساخته هیچ نگران نیست!

برای رهایی از این عذاب است که قوم‌ یهود‌ به‌ یک مکانیسم دفاعی خطرناکی پناه می‌برد: همانندی با متجاوز! (۷) او می‌کُشد، من هم‌ می‌کُشم، او جز با کُشتن و مجازات کردن نمی‌تواند خدا بماند، من‌ نیز‌ چنین‌ام! در قرن بیستم‌ قوم‌ یهود‌ که خود مورد تجاوز نازی‌ها قرار گرفته‌اند، بسیاری از همان شیوه‌های پرخاشگرانه، شکنجه‌ها، حیله‌ها، تحقیرها و برتری‌خواهی را در برابر اعراب فلسطین نشان می‌دهند.‌ چنان است‌‌ که گویی بیش از‌ هر‌ قوم دیگری آمادگی درونی برای بروز این مکانیسم‌های بیمارگونه روانی‌ را دارد.

نازی‌ها برای یهودیان توهّمی از خدای سخت و زورگو بودند و امروز آنان برای‌ فلسطینیان این نقش را بازی می‌کنند‌! اینها‌ فرزندان همان خدا هستند. در رفتار با فلسطینیان‌ تورات به‌وضوح خصومت دیرین و جدال‌های قومی بنی‌اسرائیل را با آنها نشان می‌دهد. سرگذشت شائول و داوود انباشته از این ماجراهاست‌. (۸)

بلاتکلیفی و شک‌ از‌ آنجاست که‌ یهودی می‌داند از کجاست و برای چه آمده، اما نمی‌داند به کجا خواهد رفت و برای چه می‌رود؟ به همان اندازه‌ که نقطه‌ی پیدایش رنگین و روشن است،‌ نقطه‌ی پایانی تاریک و نامعلوم است‌. این‌ ابهام‌ و بلاتکلیفی دلهره‌انگیز در نهایت، پرخاشگری، انکار، ناباوری، فرصت‌طلبی، بی‌ارزشی و پوچی را باعث می‌شود. در کتاب ایوب‌ نمونه‌هایی‌‌ ‌‌از‌ این حالات را مشاهده می‌کنیم:

ایوب با آن‌که بر تمام مصیبت‌ها شکیبایی می‌ورزید و آن‌ها را‌ به‌خاطر‌ یهوه‌ تحمل می‌کرد، اما همواره در این کشمکش و تعارض بود که چرا خدا چنین می‌کند؟! چرا خدا خوبان‌ و نیکان را رنج می‌دهد، ولی بدکاران را در ناز و نعمت نگاه می‌دارد؟ چرا انسان‌ نباید از علل بی‌نوایی‌ و درماندگی‌ خود باخبر باشد؟

خواننده‌ای که داستان حزن‌انگیز ایوب را دنبال می‌کند، پیوسته در شگفت است که چگونه‌ خدای یهودیان در پشت صحنه‌ها همه‌جا حاضر است، با شیطان رویارو می‌شود، و برای آزمایش قدرت در برابر رقیب لجوج و کینه‌توز‌ خود‌، ایوب بنده‌ی خوب و فرمان‌بردار خویش را تسلیم او می‌نماید، تا به سخت‌ترین عقوبت‌ها دچار سازد. خدا با کمال خونسردی ناظر بلاهایی می‌شود که از نابکارترین دشمنانش بر وفادارترین دوستانش روا می‌شود‌!

آیا‌ این‌ نظاره‌گری خونسردانه و آمیخته با لذّتی غرورآمیز بر صحنه‌های درد و رنج را قوم یهود به‌ تقلید از یهوه آموخته است؟
آیا روحیه‌ی آمیخته به خودآزاری و دگرآزاری را بنی‌اسرائیل ناآگاهانه‌ از یهوه به ارث‌ برده‌ است؟
آیا خُلق و خوی یهوه زیربنای ناخودآگاه تظاهرات فردی و جمعیِ یهودیان است؟
آیا باید باور کرد که کار روان‌درمانی هر فرد یهودی را باید با آگاهی‌ عمیق از خُلق و خوی انبیاء و خدای تورات‌ شروع‌ کرد؟
آیا این‌ها‌ زیربنای اوهام، رؤیاها، تعارضات و انحرافات‌ آنها‌ نیستند؟

با تکیه‌ به این واقعیت‌ها است که سرنوشت این قوم را آزمایشگاهی واقعی برای تحقّق فرضیاتی می‌دانیم که ما در آغاز و در جریان این‌ بحث‌ مطرح‌‌ کردیم. داده‌های این آزمایشگاه بر اصولی صحّه می‌گذارد که‌ می‌تواند‌ به‌صورت طرح کلّی در شناخت و تحلیل پدیده‌های بیمار و یا سالم، روابط متقابل فرد با جامعه به‌کار گرفته شود و اثرات‌ نمادین‌ آغاز‌ و پایان آفرینش و باورهای انسان را به آفریدگار خود نشان دهد‌.

نتایج همانندیِ یهودی و جامعه یهود با یهوه، عوارضی در ساخت روانی افراد و سازمان‌ کلّی جامعه‌ی اسرائیلی‌ به‌وجود‌ آورده‌ است که هریک از آنها می‌تواند به‌عنوان یک عامل تعیین‌‌کننده‌ی‌ بیماری‌های‌ روانی و یا جهت‌دهنده به شیوه‌های درمانی باشد. ذیلاً به یک مورد اشاره‌ می‌کنیم:

روان‌نژندی در نژادپرستی

مفاهیم ملت برگزیده، فرزند خدا، فرستاده یهوه‌، اختیاردار‌ تمام‌ موجودات و… توهّماتی‌ است که سراسر وجود یک اسرائیلی عامی تا روشنفکرترین آنها را در بر گرفته‌ است‌‌. (۹)

اسرائیل شاهاک (۱۰) باعنوان «نژادپرستی دولت اسرائیل» مجموعه‌ای را‌ فراهم‌ ساخته که در آن‌ رفتار نژادپرستانه با کارها و صفات زیر توصیف می‌شود:

سرکوبی‌، تنبیه کردن‌ بدون دلیل، گناهکار دانستن، ویران کردن، شکنجه دادن، مشاجره و جدال‌های عقیدتی، تروریسم، زورگویی، تصاحب‌ و تملک‌ اموال‌ دیگران، بیگاری کشیدن‌ از دیگران، امتیازات تربیتی و اجتماعی به خود و فرزندان خود‌ دادن‌، بمباران، اعدام، اسارت و زندان و… گرچه این رفتارهای روان‌نژندگونه را در نژادپرستان آفریقای‌جنوبی هم می‌بینیم، تفاوت‌‌ این است‌ که در اسرائیل انگیزه و توجیه مذهبی دارد و آنچه را به‌نام نژادپرستی‌ صیهونیسم‌‌ می‌شناسیم، واقعیت بیمارگونه‌ی این پدیده است.

حُسن ختام

در آغازِ این بحث جامعه‌ی یهود را آزمایشگاهی معرفی کردیم که ‌‌در‌ آن رفتارهای جمعی‌ انعکاسی از ساخت درونی و شخصیت افراد است و شخصیت یهودی نیز‌ ساخته‌ و پرداخته‌ی‌‌ نمادها و ارزش‌های یهود و انبیاء تورات است. جامعه‌ی یهودی برای نمایش تأثیر و تأثر و روابط متقابل جامعه‌ و فرد،‌ نمونه‌ای از یک آزمایشگاه‌ است‌ که تاریخ در اختیار ما گذاشته است.

پدیده‌ی یهود و یهودیت در وضعیتی برای ما باقی مانده است که همانند یک آزمایشگاه، عوامل دخالت‌کننده‌ در شرایط آزمایش، ثابت و کنترل‌شده بوده است. اصرار یهودیان‌ در حفظ آداب، سخن، نژاد، خانواده، اعیاد، باور به تورات و… آنها را برای پژوهشگران‌ به‌صورت آزمایشگاهی ایده‌آل درآورده است.

آزمایشگاهی که روان‌شناسان و روان‌درمانان می‌توانند تحقّق بسیاری از‌ فرضیّات‌ خود را درباره‌ی رفتارهای سالم و ناسالم، ضعیف و افراطی و… ببینند و با توجه به تأثیر و تأثر فرد، جامعه و تورات، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.

««« پایان »»»

اگه خواستید میتانید به کانال تلگرام من هم سر بزنید (کانال بیشتر مطالبش مذهبی و دینی و مباحث عقلی هست). برای ارتباط با من هم میتانید از این ID تلگرامی استفاده کنید.

موفق باشید،

یا علی.


پی‌نوشت‌ها:

روان‌درمانان ، روان‌درمانان ، روان‌درمانان
(۱) تاریخ تمدن، ویل‌ دورانت‌، ترجمه احمدآرام، انتشارات‌ اقبال، 1337، ج1‌، ص460
(۲) Urin
(۳) در میان آثار باستانی که در کنعان یافت‌ شده‌ پاره‌های‌ سفالی از دوره مفرغ (3000‌ ق.م) وجود‌ دارد‌ که بر آنها نام خدای کنعانی «یاه» یا «یاهو» نقش شده است.
(۴) شائول پادشاهی بود که دچار بیماری روانی شد و در دوران‌ سلطنت‌ خود‌ به انواع اعمال نادرست‌ سرشار از کینه‌جوئی، لجاجت‌ و خودکامگی‌ دست زد.
(۵) عهد عتیق، کتاب ملاکی‌ نبی، باب سوم و چهارم
(۶) عهد عتیق، کتاب ایوب
(۷) Identification a l”agresseur
(۸) پس‌ از آن‌که ماجرای فلسطینیان و اسرائیل را در تورات می‌خوانیم، گویی آن ماجراها امروز نیز در اسرائیل تکرار می‌گردد.
(۹) در میان روشنفکران یهودی‌نژاد، ژان پل سارتر را به‌یاد داریم. وی با آن‌که فریاد اعتراض‌ نسبت‌ به اعمال‌‌ یهودیان برداشت، ولی چندی بعد به اصل خود رجعت کرد و بر اعمال اسرائیلیان صحّه‌ گذاشت‌. نمونه‌های او آن‌قدر زیاد است که آدمی را بر این باور می‌دارد که این‌گونه‌ تظاهرات‌ در‌ یک‌ اسرائیلی، بازتاب روان‌نژندی جمعی است.
(۱۰) نژادپرستی دولت اسرائیل؛ اسرائیل شاهاک، ترجمه امان‌الله ترجمان، چاپ 1375، انتشارات توس.