در حال یادگیری دانشها یا در حال جمعآوری کتابها؟
ارتش گوسفندهایی که ارتش شیرها رو شکست میدن؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
قبل از شروع، یه نقشه برای پیدا کردنِ کلِ مقالههای من در ویرگول، به صورت دستهبندی شده.
انتشارات اسلام رو میشناسیم؟: برای شناختنِ اسلام.
انتشارات قلمبهستیز: مقاله های اصلی و جدیِ خودم توی این انتشارات هستن و شاید ۹۰٪ از کسایی که لطف میکنن و مطالب من رو میخوانن، مطالب این انتشارات رو دیدن و من رو با این انتشارات میشناسن.
انتشارات جنگل: اینجا هم مطالب خود هست، منتها بیشتر مطالبی که زیاد جدی نیستن و بیشتر شاید در دستهء «شخصی» یا «دلنوشته» یا غیره، قرار بگیره.
انتشارات آشغالدانیِ ذهن: صرفاً راجب معرفی کتابها و کلاً هر صحبتی که مربوط به کتابها باشه.
انتشارات ۵خطی: این هم مطالب خودم هست و ایده ای هست برای اینکه بتانم مطالب کوتاهتر رو اینجا در قالب ۵ پاراگراف کوتاه منتشر کنم.
انتشارات فلسفهلوژی: شناخت، نقد و بررسی فلسفه و سایر موارد مربوطه.
انتشارات صوفیلوژی: نقد و شناخت تصوف و عرفان و انحرافاتی که دارن.
انتشارات یهودولوژی: این ها اکثراً مقالات خودِ من نیستن و بیشتر بازنشرِ مقالاتِ اندیشکدهء مطالعات یهود هستن و هدفش هم شناخت و آگاهی راجب یهود و صهیونیسم و موارد مربوط به اینها هست.
انتشارات بهاییلوژی: این ها هم غالباً مطالب خودم نیستن و بازنشر از منابع دیگه هستن و هدفش هم نقد و شناخت و آگاهی راجب بهاییت و انحرافات اونها هست.
و اما این مقاله
عکس زیر رو ببینید:
معنی فارسیش میشه این:
شیری که بالای درخت اینجور نشسته، یا عاشق شده، یا از ترس رفته اون بالا و یا شاید هم فلسفه خوانده دیوانه شده رفته اون بالا دنبالِ «معنا» میگرده.
اگه انگلیسی بلد باشید، الان میگید «اینکه ترجمهء این نیست». ولی شما نمیفهمید. فقط کسایی میتانن «این معنی رو از اون معنی» تشخیص بدن که به درجات بالایی از سیر و سلوک رسیده باشن.
خب، شوخی بود :) معنی فارسیش میشه این:
ارتش گوسفندهایی که به وسیلهء یه شیر رهبری میشن، میتانه ارتش شیرهایی که به وسیله یه گوسفند هدایت میشن رو شکست بده.
خب، این از ارتش گوسفندها:
این هم «ارتش» شیرها:
پاره شدن میدانی یعنی چه؟
پاره شدن یعنی وقتی که حتی اگه به وسیله شیر هم مدیریت بشی، بازم اگه خودت «گوسفند» باشی، هزار نفر هم باشی فایده ای نداره. جوری پارهت میکنه این شیر که اصلاً یادت بره آخرین بار کِی «بَ بَ» کردی. همه دوستانت هم چون مثل خودت گوسفند هستن، یا تا الان پاره شدن یا اینکه دارن مثل بُز فرار میکنن بالای کوه.
کی گفته که ارتش گوسفندها میتانن جلوی شیرها وایسن؟ شیر چون «شیر» هست، leader هم اگه بد باشه، بازم حداقل میتانه یه تنه چندین تا گوسفند رو پاره پاره کنه.
خب الان یه سری میگن:
نه آقاااااا، این منظورش اینههههههه کههههههه . . .
بله. خودمم منظورش رو میفهمم.
ولی خودِ این حرفی که اینجا زده شده، از اساس اشتباهه. حالا اینکه منظورِ واقعیِ واقعیِ واقعیش (!) چیه و آیا اون منظورِ واقعیِ واقعیِ واقعیش درسته یا نه، میشه موضوعِ یه بحثِ دیگه.
ولی چیزی که مشخصه، اینه که تا وقتی حریفِ شیر، گوسفند باشه، اینکه leader کیه و تعداد چند نفره، فرق چندانی نداره.
نظر شما چیه؟ گوسفندها شانسی دارن؟
البته یادم رفت بپرسم که چطور میشه که چند تا شیر اجازه بدن توسط یه گوسفند مدیریت بشن؟
یا یه سوال اینکه چطور میشه که یه شیر مدیریت چند تا گوسفند رو قبول کنه؟ هر چند که این یکم قابل تحملتر هست!
اگه خواستید میتانید به کانال تلگرام من هم سر بزنید (کانال برای سرگرمی و فان و هدر دادنِ وقت، نیست). برای ارتباط با من هم میتانید از این ID تلگرامی استفاده کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اتفاقاً همه باید دکتر و داروساز و دندانپزشک بشن
مطلبی دیگر از این انتشارات
راهنمای ویرگول نویسی: چطور پست های درجه یک بنویسیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
پُختَرها و دِسَرها: وقتی که از خواب شیرین ناگه پریدم