شریعتی، یک اندیشه پویا

شریعتی، یک اندیشه پویا
شریعتی، یک اندیشه پویا




دکتر شریعتی در یک نگاه

  • شاید در تاریخ معاصر جهان اسلام هیچ شخصیت علمی نتوان یافت که در فرصت اندکی که به­ دست آورد، فضای فرهنگ دینی را بالاخص در میان قشر تحصیلکرده مدرسه­ای و دانشگاهی و نیز روحانیون روشن بین مانند دکتر شریعتی تحت تأثیر قرار داده باشد. دلیل روشن آن اینکه زمانی که تیراژ کتاب­ها اکثراً بین دو هزار تا سه هزار بود، برخی نوشته­های او تا تیراژ دویست هزار دست به دست می­شد. دوم اینکه شریعتی شاید تنها شخصیتی فکری و دینی بود که مخاطب او خود به سویش می­رفت و برای خواندن آثارش منتظر تایید شخصیتی دیگر نمی­ماند. همچنین با آنکه شیعه بود، بسیاری از آثار او به سرعت در کل جهان اسلام ترجمه و با اقبال فروان مواجه می­شد و خود عاملی برای وحدت نخبگان جهان اسلام شده بود. یکی از علل گیرایی سخنان دکتر شریعتی این بود که شجاعانه در مقابل برخی برداشت­های متحجرانه از دین می­ایستاد. به همین جهت تمام متحجرین را علیه خود می­شوراند. از سوی دیگر گروه­های روشنفکری غیر مذهبی و نیز گروهک­های ضد مذهبی که رویکرد سیل­ وار نسل جدید توسط آثار شریعتی به دین مشاهده می­کردند، در تهمت زدن به شریعتی با متحجرین همسو شدند و البته هر کدام به سبک خود.
آنچه درباره دکتر باید همیشه منصفانه داوری بشود نقش مؤثر او در بازگشت نسل جوان به خویشتن و اسلام بود و اینکه این نسل بار دیگر هویت خود را باز یابد.

شخصیت سیاسی، مذهبی دکتر شریعتی

  • دکتر شریعتی یک قریحه سرشار، یک ذهن تیز و اندیشه پویایی بود که درباره انسان بیش از هر چیز دیگر اندیشیده بود و این اندیشه را در رابطه با اسلام و ادیان ابراهیمی و در رابطه با آنچه فلاسفه، جامعه‌شناسان، انسان‌شناسان و متفکرین دیگر آورده‌اند و گفته‌اند دنبال کرده بود و به نتایج مورد علاقه خود رسیده بود. دکتر شریعتی خودش تجلی یک پویش و یک حرکت بود، یک حرکت تند و تیز، یک حرکت پر نشیب و فراز، یک حرکت تحول‌دار و این تحول و نشیب و فراز در سخنانش، در نوشته‌هایش و در کتابهایش به خوبی احساس می‌شود. در عین حال یک قریحه سرشار و یک ذوق بدیع بود و نوشته‌های دکتر، کلماتش، جملاتش، طریق نگارش و کیفیت برخورد با مسائل و با جامعه خود از ابداع فراوان برخوردار بود. تازه‌آفرینی و نوآفرینی یکی از ویژگی‌های برجسته دکتر شریعتی بود. از آنجا که دکتر شریعتی یک پویش و حرکت بود طبیعی است که در اندیشه‌ها و کارهایش موارد متعددی هم وجود داشت که از دیدگاه صاحب‌نظران اسلامی مردود بود و یا حتی پایه‌های اصیلی نداشت، به همین دلیل هم در خیلی از موارد حساسیت‌هایی هم در مورد گفته‌ها و نوشته‌هایش ایجاد شد. نه از جانب کسانی که نگرش سطحی از اسلام دارند بلکه از نظر صاحب‌نظران ژرف‌نگر اسلامی. ولی آنچه درباره دکتر باید همیشه منصفانه داوری بشود نقش مؤثر او در بازگشت نسل جوان به خویشتن و اسلام بود و اینکه این نسل بار دیگر هویت خود را باز یابد. آن هم در اسلام. کارهای دکترشریعتی، یعنی بازگشت نسل جوان به خویشتن اسلامی خویش بسیار مؤثر بود. بسیاری از گروه‌ها و قشرها از مجرای گفته‌ها و نوشته‌ها و دیدگاه‌های او موفق شدند که خویشتن اسلامی خویش را بازیابند.

ریشه تفکرات و موضع­گیری دکتر شریعتی در مورد فلسفه اسلامی

دکتر شریعتی با آثار فلاسفه اسلامی از قبیل ابن سینا، ابن رشد، ملاصدرا، خواجه نصیر، میرداماد و نظایر اینها یک آشنایی سیستماتیک نداشت، یعنی ایشان این کتاب‌ها را به صورت درس نخوانده بود و حتی به صورت پیوسته هم مطالعه نکرده بود که حالا مثلاً چون آثار ملاصدرا را یا آثار بوعلی یا لااقل اشارات و شفای بوعلی را، اسفار ملاصدرا را یا نظرات میرداماد را یا حتی آثار ارسطو را که قبل از اسلام است یا آثار افلاطون را به صورت کسانی که در فلسفه مطالعه می‌کنند مطالعه نکرده بود، ولی از طریق نوشته‌های دیگر با اندیشه‌های این متفکران بزرگ اسلامی آشنا شده بود. در مطالعات جدیدش هم در مطالعه پیرامون آثار دانشمندان غرب با آثار آنها و افکار آنها آشنایی خوبی به دست آورده بود و در آن زمینه مطالعات ایشان مستقیم‌تر بود، یعنی بی‌واسطه‌تر بود. با قرآن و نهج البلاغه و با آثار اسلامی باز یک مقدار آشنایی مستقیم و یک مقدار از طریق کتاب‌های دیگر، و از این مجموعه در آن ذهن پر شعله خودش توانسته بود یک گداخته جدیدی به وجود بیاورد که دارای گرما و جاذبه و اثر خاصی بود. بعد هم کوشیده بود یک مقدار بافت‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه اسلامی ایران را بشناسد و همچنین یک مقداری در مورد کل جامعه بشری بیاندیشد و باز از مجرای شعر و ادب با اندیشه‌های فلاسفه و عرفای اسلامی آشنایی خوبی به هم بزند و به هر حال از این طریق بتواند به تاریخ و به انسان در طول تاریخ و پهنه جغرافیا یک نگرش گسترده داشته باشد. این گستردگی در نگرش در آثار دکتر شریعتی مشهود است

تاثیر دکتر شریعتی در انقلاب اسلامی

  • دکتر شریعتی در توسعه و تقویت شور انقلابی جامعه به خصوص نسل جوان تأثیر فراوان داشت و توانست قلب ، احساس و ذهن جوانان را برای درک پیام‌های امام آماده‌تر و به فهم و پذیرش این پیامهای انقلابی نزدیک‌تر کند. توانست پیوند میان نسل جوان و روحانیت متعهد و مسئول را در یک راستای انقلابی، برای نسل جوان قابل فهم‌تر کند و به هر حال کار دکتر شریعتی به خصوص از سال‌های ۵۰-۴۹ تا ۵۷ چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران برای جوان‌های ما اثر مثبت فراوان داشت.

دکتر شریعتی و گروه­های منحرف

  • دکتر شریعتی یک پویش ، یک حرکت و یک دگرگونی بود و در این دگرگونی‌ها هر انسانی این طور است دکتر شریعتی در این زمینه استثناء نیست. در دگرگونی‌ها، انسان مواضعش تغییر می‌کند. برخی از مواضعش مورد پسند بعضی از گروه‌ها می‌افتد، در صورتی که برخی دیگر از مواضعش ضد آن گروه‌ها است. این گروه‌ها می‌روند بعضی از مواضعی که مورد پسند خودشان است می‌گیرند و آن مواضعی که بر ضد موضع‌گیری‌های خودشان است نادیده می‌گیرند. گروه‌های خودمحور عموماً این طور هستند، که از هر شخصیت، از هر جریان، از هر چهره، از هر صاحب‌نظر، آن را که بر سود خودشان است بر آن تکیه می‌کنند و آن را که بر زیان خود می‌بینند دور می‌اندازند و نادیده می‌گیرند. دکتر هیچ‌وقت معتقد نبوده که هر چه گفته صحیح است. خودش گفته است مگر می‌شود یک آدمی هوشیار باشد، آگاه و اندیشمند باشد و بگوید هر چه من می‌گویم درست است. در کتاب یاد و یادآوران و در خیلی کتاب‌های دیگر صریحاً می‌گوید که من سال گذشته در عرفان درباره زیارت وارث یا زیارت عاشورایی که مردم آنجا می‌خواندند نظرم چی بود و حالا امسال نظرم چیست و این دو نظر ۱۸۰ درجه با هم فرق دارد و او این دگرگونی پیش‌رونده را برای خود کمال می‌دانست که آنچه سال گذشته می‌اندیشیده است امسال برای خودش قابل قبول نیست. اما این گروه‌ها می‌آیند مثلاً آنچه که سال گذشته برای او قابل قبول بوده و امسال رد می‌نماید، روی اندیشه سال گذشته آن تکیه می‌کنند بی‌آنکه به ردّ امسال آن اشاره‌ای بکنند.

نقاط مثبت و منفی حرکت دکتر شریعتی

  • دکتر شریعتی در برخی از برداشت‌هایش در زمینه آیات و روایات شیوه‌ای را دنبال می‌کرد که ما آن را شیوه اصحاب رأی می‌گویند، یعنی شیوه کسانی که می‌کوشند تا یک عبارت را با اندیشه دلخواه خودشان مطابق کنند. این شیوه را به طور کلی شیوه صحیحی نمی‌باشد. انسانی که می‌خواهد به سراغ اسلام‌شناسی برود، می‌تواند با آشنایی به اندیشه‌های گوناگون سراغ فهم قرآن برود، اما وقتی سراغ فهم قرآن رفت ببیند قرآن کدام اندیشه را تأیید می‌کند، بعد بگوید که اندیشه قرآنی اینست، ولو این اندیشه برای خودش از نظر استدلال و عقل قابل پذیرش نباشد. انسانی که می‌خواهد اسلام‌شناسی کند باید بدون پیش‌داوری به سراغ اسلام برود. این درباره همه مکتب‌ها صادق است و در اسلام که یک مکتب وحی است دقیق‌تر است. شهید بهشتی در مصاحبه ای به مناسبت درگذشت دکتر شریعتی در مورد این نکته میفرمایند: « در دیدارهای مأنوس‌کننده‌ای که با مرحوم دکتر شریعتی گهگاه داشتیم این نکات را با صراحت و صداقت و برادرانه با ایشان در میان می‌گذاشتم. در ایشان هم من هیچ‌گونه مقاومتی در این زمینه ندیدم. به عکس آنچه که خیلی‌ها درباره دکتر می‌گویند که دکتر یکدنده بود و روی آراء خودش پافشاری می‌کرد من همچنین چیزی ندیدم. به خصوص یکی دو بار یادم است مفصل صحبت کردیم و یک‌بار تنها بودیم ۲-۳ ساعت صحبت کردیم و ایشان پذیرا بودند. برادر عزیزمان آقای خامنه‌ای در یک مورد دیگر نقل کردند که با دکتر بحث کردیم درباره یک موضوعی که ایشان پذیرا بود. بنابراین یک انسان جستجوگر، یک انسان کاوشگر، یک انسان پوینده، واقعاً باید آماده پذیرش آن چیزی باشد که به پویش سالم او کمک کند. بنابراین این ضعف در کارهای دکتر بود، اما چنان نبود که ایشان در برابر تذکرات و یادآوری‌ها و بحث‌های بی‌غرضِ خالصِ روشنگری که می‌توانست به برطرف کردن این نقص کمک بکند مقاومت لجوجانه داشته باشد. من دکتر را هرگز این جور ندیدم، حتی یک‌بار هم این جور نیافتم.» بنابراین کسانی که آثار دکترشریعتی را مطالعه می‌کنند لازم است که به این نکته توجه داشته باشند، در موارد متعدد دکترشریعتی روی ذوق و قریحه خودش یک برداشت از آیات و روایات داشته و این روشی که دکترشریعتی داشت روشی بوده که آسیب و زیان نیز به همراه داشته است. صحیح اینست که وقتی انسان به سمت این می­رود که قرآن چه می‌گوید دقت کند و ببیند عبارت قرآن چه می‌گوید، صرف نظر از اینکه این برداشت از آن با برداشت دلخواه خودش یکی باشد، موافق باشد یا موافق نباشد. جنبه‌های کار مثبت دکترشریعتی خیلی زیاد است و درخششی بود در تاریخ انقلاب اسلامی.

جامعه مخاطبین دکتر شریعتی

  • دکترشریعتی مستقیماً روی تحصیل‌کرده‌ها اثر می‌گذاشت، مستقیم روی توده مردم اثر نمی‌گذاشت. اگر حاضران سخنرانی‌هایش را در سراسر تاریخ سخنرانی‌هایش در نظر بگیرید می‌بینید که دکترشریعتی در مجامع توده‌ای سخنرانی نداشت. حاضران در جلسات او تحصیل‌کرده‌‌‌‌‌‌‌ها بودند یا دانشجویان و طلّاب و قشرهای نخبگانی بودند. دکتر شریعتی در توده کارگری یا روستایی سخنرانی نکرده است ، ولی تحصیل‌کرده‌ها و طلّاب، جنبه‌های مثبتِ سازنده پویش دکترشریعتی را به توده‌ها کم و بیش منتقل می کردند.

شیوه برخوردبا نظرات دکتر شریعتی

  • مسأله‌ای مطرح است و آن اینست که در جامعه ما به جای استفاده بسیار مثبت از چهره‌ و سرمایه‌هایی مثل دکترشریعتی، برویم سراغ اَنگ‌زدن‌هایی که به این استفاده مثبت ضرر می‌رساند. از دکتر شریعتی و از بسیاری از سرمایه‌های فکری و علمی دیگر می‌توان استفاده مثبت و سازنده کرد و این نکته‌های ابهام را مانع استفاده سازنده قرار نداد. مطالعه‌گرانِ آثارِ دکترشریعتی باید توجه داشته باشند که دکتر یک «شدنِ» تند و تیز بود و خود دکتر شریعتی در دو تا از سخنرانی‌ها و نوشته‌هایش این مسأله را درباره عده‌ای از متفکران غیر اسلامی می‌گوید. می‌گوید وقتی می‌خواهید بگویید مارکس چه می‌گفت، باید بگویید مارکسِ چه زمانی، مارکسِ زمان نوشتن مانیفیست، مارکسِ زمان حضورش در انگلستان و تکمیل کتاب سرمایه، مارکسِ سنین ۲۰ سالگی، ۲۵ سالگی، ۴۰ سالگی، ۶۰ سالگی، کدام یکی از این زمان‌ها. بنابراین خود او هم روی این تکیه داشت که مارکس یک کسی است که وقتی می‌خواهند بگویند چه می‌گفت باید بگویند در چه وقتی چه می‌گفت، و روی دیگران نیز به همین ترتیب. این قضیه را در بعضی از فقها نیز می‌بینیم. مرحوم علامه حلی، مرحوم شیخ طوسی، از فقهای برجسته‌ای هستند که وقتی گفته می‌شود فتوا و نظر علامه حلی، باید گفت در چه سالی، در چه کتابی. چه بسا علامه حلی و یا شیخ طوسی در آثار ۵۰ سالگی خود نظر و فتوای خودش را که در ۳۰ سالگی داده بوده رد می‌کند و نفی می‌نماید. ذهن‌های تیز و تند که یک پویشِ با شتاب هستند این چنین­اند. بنابراین مطالعه‌گران آثار دکتر شریعتی باید بدانند که چه بسا خود دکترشریعتی برداشتی که از اسلام در سن ۳۰ سالگی داشته است در سن ۴۰ سالگی، ۴۵ سالگی رد کرده، نفی کرده و بی‌ارزش دانسته. پس نباید از این موضوع غافل باشیم.

روش مطالعه آثار دکتر شریعتی

  • مطالعه‌گران ما لازم است قبلاً با یک مجموعه فشرده تنقیح شده که انطباقش با تعالیم اسلامی روشن باشد آشنا بشوند، بخوانند، یک برداشت جمعی از اسلام داشته باشند و بعد بروند سراغ نوشته‌های پر از نشیب و فراز دکتر شریعتی وگرنه ذهنیت‌شان گم می‌شود و دیگر نمی‌توانند به آسانی‌ به یک برداشت شکل یافته از اسلام برسند.

منبع :

پرتال امام خمینی www.imam-khomeini.ir

مصاحبه شهید بهشتی با نشریه امید انقلاب 30 خرداد 1360 به نقل از سایت مرکز پژوهش­های سیاسی