طراح و توسعه دهندهی دیوونهبازی
کتاب خلق محتوا، خلق مشتری
وقتی داشتم این کتاب رو میخوندم احساس کردم باید خیلی قدیمی باشه چون خیلی از حرفهایی که در کتاب زده شده بود امروز به نظرم به یک سری مسائل بدیهی تبدیل شدند. بخش عمدهی کتاب دربارهی شرکتها، آژانسهای بازاریابی و حتی افرادی است که از طریق تولید محتوا موفق شدن خودشون رو رشد بدهند. جالب اینجاست که خیلی از مثالها شاید برای شما خندهدار بیاد، چون این کتاب در سال ۲۰۰۹ نوشته شده و نمیدونم در دنیا به روز شده یا نه ولی در ایران که مثالها خیلی قدیمی بود. نویسندهی این کتاب بعدا کتابی با عنوان «قدرت محتوا» منتشر کرده که به نظرم خیلی به روزتر از این است و نکات بسیار مفیدی دربارهی استفاده از محتوا نوشته، هر چند از محتوای این کتاب هم زیاد استفاده کرده، توصیه میکنم اگر به محتوا علاقهمند هستید اون کتابش رو حتما بخونید.بریم ببینیم نویسندهی این کتاب کیه؟
دربارهی نویسنده:
جو پولیتزی، نویسنده، پادکستر، سخنران بازاریابی و کارآفرین است. او بنیانگذار استارتآپهای متعددی از جمله سایت آموزش تولید محتوا، thetilt.com، رویداد کارآفرینی محتوا نمایشگاه اقتصاد خلاق (CEX) است و نویسنده پرفروش هفت کتاب از جمله کارخانه محتوا و قدرت محتوا و ... که توسط مجله Fortune به عنوان "کتاب تجاری که باید بخوانید" نامگذاری شد. جو بیشتر به خاطر کارش در بازاریابی محتوا شناخته میشود که اولین بار در سال 2001 از این اصطلاح استفاده کرد. سپس موسسه بازاریابی محتوا و رویداد جهانی بازاریابی محتوا را راهاندازی کرد. او در سال 2014 "جایزه یک عمر دستاورد" را از شورای محتوا دریافت کرد. یک رمان معمایی به نام "اراده برای مردن" نوشت که برنده جایزه شد. او دو پادکست هفتگی دارد، پادکست انگیزشی کارخانه محتوا و اخبار محتوایی و تحلیلی نمایش بازاریابی قدیمی با رابرت رز. بنیاد او،(اثر پرتقال) The Orange Effect، خدمات گفتاردرمانی و فناوری را به بیش از 200 کودک در 34 ایالت ارائه میدهد. جو و خانوادهاش در کلیولند، اوهایو زندگی میکنند.
وب سایت نویسنده:
شش دلیل برای حرکت کسبوکارها به سمت بازاریابی محتوایی
۱- تغییر نگرش خریداران
نمیدونم شما مجلههای پیکبرتر رو دیده بودید یا نه، یک مجلهی کاملا زرد و بیمحتوا بود که سرشار از تبلیغهای مختلف بود از کاشت مو بگیر تا تبلیغ ماشین، نویسنده میخواد بگه دوران این سبک تبلیغات گذشته و نگرش خریداران به واسطهی وجود اینترنت و موتورهای جستوجو به کلی تغییر کرده.
۲- برای دستیابی به مشتریانتان نمیتوانید به منابع سنتی تکیه کنید
یک زمانی وقتی از مدرسه تعطیل میشدم، قبل از رفتن به خونه میرفتم کنار کیوسکهای مطبوعاتی چند دقیقهای میایستادم و تیتر روزنامهها و مجلات رو میخوندم و گاهی هم پیش میومد عکس روی جلد یک نشریه جذبم میکرد و میخریدمش. ولی امروز دیگه خبری از اون نشریات نیست، یادم نیست آخرین بار کی جلوی یک کیوسک مطبوعاتی توقف کردم، آهان، یادم افتاد، هفتهی پیش بود، رفته بودم دکتر و دیدم اونجا یک سماور برقی داره و هوا هم سرده، رفتم یک چایی خریدم و نشستم توی ماشین.
۳- کاهش بودجهی شرکتهای رسانهای
با توجه به اینکه مردم دیگه کمتر پول بابت محتوای چاپی به خصوص روزنامه و مجله میدهند، این شرکتها مجبور شدند کلی تعطیل نیرو داشته باشند، از ویراستار و عکاس گرفته تا خبرنگار. البته این اتفاق بدی نیست، به نظرم یک فرصت خیلی خوب برای شرکتها به وجود آورد که از این نیروها استفاده کنند و قسمت محتوایی خودشون رو حرفهای و با کیفیت بسازند.
۴- فروش به مشتریان دشوارتر میشود
هر چی جلوتر میریم آدمها مطلعتر از قبل میشوند و به نظرم حتی باهوشتر، این موضوع باعث میشه فروش بهشون خیلی سخت بشه. چون دیگه نمیشه چهار تا عکس خوشگل بهشون نشون داد و اونها رو ترغیب به خرید کرد. من خودم آخرین باری که میخواستم مداد نوکی بخرم دو ساعت داشتم توی اینترنت دربارهی مداد نوکی و برندهای مطرح تولید کنندهاش مطلب میخوندم.
۵- به دلیل اینکه فناوری ارزان و استفاده از آن آسان است
در یک کتاب میخوندم اوایل که اینترنت اومده بود طراحی یک سایت تا نیم میلیون دلار هزینه داشته، بعد حدودا پنج، شش سال بعدش این عدد میرسه به سیزده هزار دلار و به نظرم امروز میشه با چند دلار که اونم هزینهی خرید دامین و هاست میشه با یک وردپرس یک سایت آورد بالا. اینترنت خیلی ارزونتر از گذشته است، سرعتش خیلی قابل قبولتر از گذشته است، یادمه بیست سال پیش ما برای دیدن یک عکس بیکیفیت کلی علاف میشدیم تا عکس لود بشه. یادش به خیر.
۶- محتوایی با کیفیت، از یک کسبوکار
محتوای عالی زیر بنای بازاریابی محتوایی عالی است. اگر دقت کنید حتی در ایران هم خیلی از شرکتهای بزرگ بخش بلاگ و حتی مجلهی اختصاصی دارند و اگر واقعا خوب کار کنند، شما میتونید معتاد محتواشون بشید. من خیلیها رو دیدم که با ذوق دربارهی محتوای مجلهی یک برند حرف میزنند.
در آخر
به نظرم کل حرف نویسنده این است که سرمایهگذاری روی محتوا خیلی ارزونتر از تبلیغات بیاثر مثل تبلیغات کلیکی و نشریات چاپی و ... است. اگر با برنامه پیش ببریدش که در کتاب «قدرت محتوا» خیلی خوب به نظرم دربارهاش حرف زده. اینکه موتورهای جستوجو و الگوریتمهاشون رو بشناسید. محتوای خوب و کاربردی تولید کنید، قالبهای تولید و عرضهی محتوا رو بشناسید، مثل بلاگ، ویدیو، پادکست، ولاگ، نشریه، خبرنامه و ...، خلاصه من جدیدا عاشق محتوا شدم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب همه چیز بودن
مطلبی دیگر از این انتشارات
پاستیل های بنفش | سلام دوست خیالی من!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب زندگیتان را در چهار هفته تغییر دهید