منِ معلق در هوا


به قول حسین پناهی:این بود زندگی؟
به قول حسین پناهی:این بود زندگی؟


راستش را بخواهید حس میکنم خیلی معلقم...خیلی که چه عرض کنم،خییییلی...میان هفت اسمان و یک زمین...شایدم میان کهکشان ها...خویشتن را گم کرده ام و در جست و جوی خویشم...خویشتن هدفم بود که زیر دست و پا گمش کرده ام...شایدم رنگ و لعاب عوض کرده که پیدایش نمی کنم...نمی دانم ...تنها میدانم میان این جماعت قیل و قال پرست و بینابین این هیاهو،حالِ منِ هیاهو گریز تعریفی ندارد ...او این روز ها زندگی تحمیلی را ادامه می‌دهد باشد که نوید بخش اتمام تاریکی باشد...او نور نمی‌خواهد و خواستگار اتمام سیاهی است...شاید که مخالف سیاهی نور نباشد...ازدحام افکار نای ادامه را از او سلب می‌کنند اما محکوم است به ادامه...خواستار اتمام اما شاید دلیلی برای شروع باشد...شاید بتوان ادامه داد...اُمید دواست...؛

صرفا خزعبلات یک کنکوری معلق در هوا و فاقد ارزش مادی و معنوی🍂🤍