نویسنده نیستم. گهگاهی برای بهتر شدن حالم چند خطی مینویسم.
از کتاب های خوب ممنونم!
درباره اهمیت مطالعه زیاد گفته اند و نوشته اند و کم شنیده ایم و خوانده ایم! اگر یک سرچ کوچولو انجام بدید به نتایج خوب و انگیزاننده ای هم می رسید. به عنوان نمونه من یک نوشته رو در ویرگول پیشنهاد میکنم:
به هر روی ارزش این مطلب بر کسی پوشیده نیست و از طرفی بنده هم اونقدر سرانه مطالعه کشور رو بالا نبردم که بخوام دیگران رو ارشاد کنم ولی خواستم در یک نوشته کوتاه از همه کتاب های خوبی که خوندم تشکر کنم.
یکی از معیارهای خوب بودن کتاب برای من اثری هست که تا مدتی توی ذهنم باقی میذاره. برای نمونه حسی که حین و بعد از خوندن 1984 داشتم رو خوب یادمه. ترس و دلهره که قراره چی بشه و تو اتاق 101 لعنتی چه خبره. حس همذات پنداری با مردمان اون شهر و جاذبه عشقی که تو اون شرایط در جریانه! بعد از تمام کردن کتاب فیلمش رو دانلود کردم و جالبه که تصویری که تو ذهنم از ساخته بودم بسیار به فیلم نزدیک بود.
یا سووشون که قهرمانش یک زنه و به واقع با تمام ضعف ها و کاستی هایی که داره به واقع یک قهرمانه!
جای خالی سلوچ و مصائب یک زن در یک روستای دور افتاده با دو پسر ناخلف که دوست داشتم از دل داستان بیرونشون بکشم و خفشون کنم!
ملت عشق من رو مجذوب موضوعی کرد که قبل از اون هیچ علاقه ای بهش نداشتم، و تا چند وقت کار من شده بود مطالعه مقالات مختلف در باب عرفان و مولانا و شمس. برای من که در حد چند تا جمله درباره این موضوعات اطلاعات داشتم تجربه ای بس عالی بود.
بعد از خوندن کتاب پدر پولدار ، پدر بی پول از رابرت کیوساکی ذهنم کاملا رفت به سمت پولسازی و تلاش کردم راه های درآمد جدیدی پیدا کنم که نهایتا شاید برام پولساز نبود ولی باعث شد من چند تا هنر جدید مثل مجسمه سیمی و ویترای و کار روی سفال رو یاد بگیرم.
کتاب های زیادی از این دست هستند که حال ما رو خوب میکنن، شاید داستانشون جوری نباشه که حالتو خوب کنه ولی خوندن یک کتاب خوب با هر درون مایه ای حال آدم رو خوب میکنه و به آدم احساس ارزشمندی بیشتری میده. از همه ی این کتاب های خوب ممنونم!
من چند تا از کتاب هایی که خوندنشون احساس خوبی بهم داد رو معرفی کردم. البته مشهور بودن و اکثراً باهاشون آشنا هستید. خوشحال میشم شما هم که این مطلب رو میخونید از تجربه هاتون از کتاب های خوبی که خوندید بگید و اونا رو در حد چند تا جمله معرفی کنید.
خوندن مطلب قبلی بنده با عنوان زنگ انشاء ، فرصتی که قدر ندانستیم! هم خالی از لطف نیست:
پی نوشت:
- بنده مدتی در ویرگول و جاهای دیگه مطلب می نوشتم ولی به ناگه به علت حال درونی خودم تمام اون مطالب رو پاک کردم و ترک نوشتن کردم. الان که بعد از چند ماه برگشتم متوجه شدم این رفتن های ناگهانی ممکنه بعضی دوستان رو دلگیر کنه که این نشون دهنده لطف زیادشونه . بنده بابت بی خبر رفتن قبلیم عذر میخوام!
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب سیر عشق نوشته آلن دوباتن
مطلبی دیگر از این انتشارات
نظریه سرگرمی برای طراحی بازی - خلاصه کتاب - بخش اول
مطلبی دیگر از این انتشارات
بریده هایی از کتاب راهنمایی مردن با گیاهان دارویی