یک برنامه نویسنده
خلاصه کتاب رشد اثر علی صفایی حائری
علی صفایی حائری در کتاب رشد با انتقاد از پاسخ های از پیش آماده برای سوالات بنیادی همچون علت آفرینش انسان با استفاده از کلمات بسته بندی شده ای مانند خسر، رشد و تکامل به ضرورت تشنه ساختن سوال کننده برای فهم حقیقت اشاره می کند. نویسنده عقیده دارد که هدف از خلقت انسان نه تکامل بلکه رشد است و رشد را رهبری استعدادهای تکامل یافته انسان تعریف می کند. از نظر صفایی حائری رشد زیاد شدن انسانی است که به استعدادهای تکامل یافته اش جهت می دهد و آنها را از بن بست می رهاند و ضرورت مذهب را می یابد. در این کتاب از میان عوامل متعدد موثر در رشد تنها به دو عامل ایمان و مومن اشاره شده و به بقیه موارد در کتاب صراط پرداخته شده است. نویسنده در پاسخ به پرسش مهم دیگری مبنی بر اینکه چرا رشد کنیم؟ می گوید: چون استعدادش را داریم و چون نیازش را داریم وگرنه گرفتار بحران احتکار و تراکم استعداد خواهیم شد. در ادامه استاد به بیان عناوینی در رابطه با عوامل رشد می پردازند که به صورت خلاصه آنها را شرح داده ایم.
۱. سرمایه ها:
· انسان ها گرچه در سرمایه ها با هم تفاوت دارند اما در جهت دادن به اینها و رهبری شان همه با هم برابرند.
· هنگام پاداش نسبت سرمایه ها و سودها را می سنجند، نه سرمایه ها و نه سودها را.
۲. نیازها:
· ما از عظمت استعدادهای انسان، ادامه او را می یابیم و چون انسان بی نهایت سرمایه دارد پس بی نهایت ادامه خواهد داشت.
· در این دنیا پاها ساخته می شوند و در آن مرحله راهها پیموده می شوند.
۳. بازارها و خریدها:
· باید در این وقت کم به تجارتی دست زد که بی نهایت سود بیاورد و به دنبال خریداری رفت که پولش نقد باشد و بازگردان داشته باشد.
· یک بازار، بازار پایین است با خریدارهایی به نام دل و هوس هایش و یک بازار هم بازار دیگری است با خریداری به نام الله
۴. خسارتها:
· انسان در تمام دوره ها خسارت داده، چون بیش از آنچه به دست آورده از دست داده است. معلومات و محفوضات و ثروت او زیاد شده اما خودش از دست رفته است.
· علی خودش زیاد شد و ثروتها را به راه انداخت. قارون ها ثروتهایشان زیاد شد و خود را باختند. علی ثروتمند زندگی کرد و اینها ثروتمند می میرند.
در آخر به عنوان جمع بندی به سوره عصر اشاره شده که در آن دو نقش ایمان و مومن به صراحت بیان شده است. آن هنگام که در این سوره به عصر قسم داده می شود و سپس بیان می شود که انسان در خسران است، اشاره می کند که عامل خسارت انسان خود اوست و عصرها مقدس هستند. سپس در ادامه آیه با اشاره به کسانی که ایمان آورده اند می گوید مگر جز به سوی او می توان به سوی دیگری رفت و مگر جز با او می توان با دیگری سودا کرد؟ عشق به حق و ایمان به او تمام سرمایه های انسان را به جریان می اندازد و تمام استعدادهای ما را به کار می کشد و هنگامی که خواسته های معشوق صالح باشد کارهای عاشق به صلاح می گراید (ّعملوا الصالحات)
عاشق حق از یک سو عمل می آورد و شاهکار می ِآفریند و از یک سوی دیگر همراه و همکار. چون در راه درگیری هایی هست که به تنهایی نمی توان با آن روبرو شد.
آنها که در راهند و همکارند یکدیگر را سفارش می کنند بر حقی که به دست آورده اند و بر صبری که باید به دست بیاورند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بازمانده روز، رمانی عجیب اما دوست داشتنی
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب - سر و ته یک کرباس
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد و بررسی سریال قورباغه