خلاصه کتاب: قصهٔ آشنا- احمد محمود

عکس از کتاب خودم ?
عکس از کتاب خودم ?

اولین کتاب از جناب احمد محمود بزرگ که خوندم.

کتاب شامل شش داستان کوتاه است که ظاهرن سه داستان از کتاب دیدار ، کتابی دیگر از همین‌نویسنده، قرض گرفته شده است.

هر شش داستان قصه‌ی مردمانی از جنوب ایران در زمان های جنگ و قبل از انقلاب را بازگو می‌کند.

برای من قشنگترین داستان، داستان خَرکُش و ستون شکسته بود.‌

همانطور که نوشتن داستان کوتاه برای نویسنده کار مشکلی هست، برای خواننده هم خواندن و ارتباط برقرار کردن با داستان کوتاه بسی مشکل است.

به نظرم داستان کوتاه از اون نظر هیچوقت پایان نداره که ، قصه‌ی آدم ها به همین راحتی شروع نشده که قرار باشه به همین راحتی هم به انتها برسه.

داستان کوتاه به نظرم یک جور توصیف یک واقعه، روزمرگی، رخداد و یا حتی یک قصه‌ی هست که هیچ سر و تهی نداره

مثل اینکه بگیم: قصه‌ی ما به سر رسید ، کلاغه به خونه ش نرسید!

پ ن: غرض از اعطا سه ستاره به این کتاب نمره دادن به قلم نویسنده ای بزرگ چون احمد محمود نیست و نخواهد بود. غرض علاقمندی من به این شش داستان بود که ارتباط کمی با اون برقرار کردم.

از کتابهای دیگر ایشان که در لیستم قرار دارند، همسایه ها و زمین سوخته است.