دلتان کمی هیجان می‌خواهد؟ با کروزو سفر کنید!

وقتی کلمه ‌ی هیجان و آدرناین را می‌‌ شنوم، ناخودآگاه احساس می‌کنم کسی در گوشم فریاد می‌زند یا اینکه ضربان قلبم کمی بالا می‌رود. مدتی است که به خاطر این فسقلی تاجدار ، بسیاری از سرگرمی هایمان را از دست داده‌ایم.مثل این ها:

 از آنجا که آدم ترسویی هستم، یک لحظه هم فکر نمی کنم که بخواهم از این تفریح ها داشته باشم! صرفا برای خالی نبودن عریضه، این عکس ها را آوردم!
از آنجا که آدم ترسویی هستم، یک لحظه هم فکر نمی کنم که بخواهم از این تفریح ها داشته باشم! صرفا برای خالی نبودن عریضه، این عکس ها را آوردم!


خودتان بهتر از هر کسی می‌دانید بدون آدرنالین، زندگی کاملا دگرگون می‌شود. با این حساب اصلا تعجب نکنید وقتی قیافه‌ی عبوس استاد یا معلم تان را از قاب گوشی می‌بینید!

با این اضاع چه کار باید کرد؟! بد به دل مبارک راه ندهید. حدود 300 سال قبل (یعنی سال 1720)، مرد باحال 59 ساله ای به نام دنیل دفو، شاهکاری خلق کرد که تا امروز هم باقی مانده است. او کتاب رابینسون کروزو را نوشت.

خواندن این کتاب به آدم های ترسویی که هیجان را دوست دارند اما جگرش را ندارند، یا آن‌ها تنبل ها که می‌خواهند یک گوشه بنشینند و از زندگی لذت ببرند، توصیه می‌شود.

کتابی که خواندم،متن کوتاه شده نسخه اصلی بود. 147 صفحه داشت؛ با ترجمه ی سلیس و روانِ آقای محسن سلیمانی.
کتابی که خواندم،متن کوتاه شده نسخه اصلی بود. 147 صفحه داشت؛ با ترجمه ی سلیس و روانِ آقای محسن سلیمانی.


کتاب از زبان اول شخص (کروزو) روایت شده است. وی در ابتدا از سال و شهر تولد خود صحبت می‌کند و علت نامگذاری اش را می‌گوید و از علاقه به دریا نوردی سخن به میان می‌آورد.

کروزوی دریانورد در یکی از سفر‌هایش گرفتار طوفان سهمگینی می‌شود، کشتی در هم می‌شکند و در جزیره ای به گل می‌نشیند. او باید برسختی ها غلبه کند تا زنده بماند. او روزهای سختی در پیش دارد...بعدها قبیله آدم خوار ها و شورشیان هم وارد داستان می‌شوند تا ماجرا را جذاب تر کنند...

خلاقیت او در ساخت سلاح، شیوه های مبارزه و تهیه آذوقه ستودنی است.

چند صفحه از کتاب را برایتان می‌گذارم:

این عکس ها مربوط به صفحاتی مجزا هستند و در ادامه هم نمی‌باشند
این عکس ها مربوط به صفحاتی مجزا هستند و در ادامه هم نمی‌باشند

امیدوارم که از خواندن کتاب لذت ببرید.