هیــــــس! آرام بخوان! بگذار فریاد ناگفته ها به گوشت برسد!
#سالمندان_هم_دل_دارند!
دلم میخواست یه پیرمرد با دستای لرزون و
کمر خم شده باشم که بچه هاش ولش کردن
تو خانه سالمندان و افسردگی گرفته! هیچی
نمیگه و فقط از پشت پنجره به حیاط نگاه
میکنه..
توئم یه پیرزن گوگولی سرحال که با پای
خودش اومده اونجا و عین بچه ها از در و
دیوار بالا میره و هی سر به سر من میذاره!
تهشم بعد کلی کل کل و دعوا و تو سر هم
زدن عاشق هم بشیم و همونجا عروسی کنیم!
چپ چپم نگاه نکن چشمات چپ میشه!
مگه همیشه باید دوتا دانشجوی لوس
بچه ننه اینجوری عاشق هم شن؟
#نه_به_تبعیض #سالمندان_هم_دل_دارند
مخلص شوما...
پسره رو اعصاب روانی کودک بیش فعال!
نویسنده: یاسمین فتحی (#لاکپشت)
#کودکانهدیوانهاتشدم
مطلبی دیگر از این انتشارات
عادت های اتمی
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب خاطرات سفیر
مطلبی دیگر از این انتشارات
خون بازی| نگاهی به کتاب باران در مترو نوشته ی مهدی افروزمنش