مروری بر کتاب مانیفست قهرمان هر روزه

اینجاست، همه آن چیزی که برای تبدیل شدن به قهرمان و دستیابی به عظمت وجودی خود به آن نیاز دارید.


کتاب را خواندم. خواندنش دو هفته طول کشید. برای من مثل اردویی بود که وقتی به پایان رسید، برای رابین شارما (نویسنده کتاب) خواندم که «رسیدیم و رسیدیم کاش که نمی رسیدیم». شاید به همین دلیل بود که خواندنش را دو هفته طول دادم.

قهرمان هر روزه را که خوانده باشید متوجه این حجم از اشتیاق من برای نوشتن از آن خواهید شد. (یکی از دلایلی که بعد از مدت ها دست به قلم بردم، خواندن این کتاب و تاثیرات شگرفی بود که روی اراده ام گذاشت.) رابین شارما می نویسد: « تحقق ارزشمندترین رویاهای قلب تان را به تاخیر نیندازید. مهم نیست که نادان به نظر برسید. با دست روی دست گذاشتن و منتظر آینده بودن به انگیزه های تان بی حرمتی نکنید. چون در نهایت قلب تان می شکند.»

رابین شارما، نویسنده مورد علاقه ام
رابین شارما، نویسنده مورد علاقه ام


حالا وظیفه من ارج نهادن به قلبم و انگیزه های درونی ام است. این که از آنچه خوانده ام و مبهوت آموزه هاش شده ام، برای شما هم بنویسم.

لطفا کتاب را تهیه کنید. خواهش می کنم. اگر به خودتان احترام می گذارید، اگر هنوز با ندای قلب تان در صلح و آشتی هستید.

مانیفست قهرمان هر روزه به شما می آموزد که چه طور کار کنید، استرحت کنید، بیندیشید و به خود واقعی تان نزدیک و نزدیک تر شوید تا آنجا که رسالت تان را به انجام برسانید. در واقع یک اردوی خودسازی است با همراهی مربی که سال ها با مطالعه روی توانمندی های خودش و جهانش کار کرده و بلد است چه طور به زندگی نگاه کند. او کاری می کند تا شما هم وقتی فصل انتهایی کتاب را خواندید، یک آخیش محکم بگویید و تبدیل به مربی، رهبر و یک قهرمان هر روزه شوید.

در بیشتر فصل های کتاب، رابین شارما ما را با تکه هایی از داستان های واقعی و الهام بخش از زندگی اسطوره های ورزشی، علم و هنر همراه می سازد. گاهی از تجارب خودش می نویسد تا آموزه هایش ملموس شود.

از ترس می نویسد. بلایی خانمان سوز که به جان انگیزه ها و آرزوهامان می افتد و ما را در همان سطحی که هستیم نگه می دارد. راه رهایی از آن را هم می گوید.

از شکست می گوید، از تعبیر درست و مفهوم واقعی آن که فقط در دست اسطوره ها و قهرمانان است و عموم چیزی از آن نمی دانند.

راجع به کار و وقفه های استراحت هوشمند می نویسد. اینکه آیا سخت کار کردن و داشتن برنامه روزانه ای که جای سوزن انداختن نداشته باشد صحیح است یا خیر.

ثروت را جوری معنا می کند که همین حالا می فهمید که ثروتمند واقعی شما هستید.

از برنامه خودش برای شروع یک روز پربار می گوید، از سحرخیزی، تطهیر قلب و ذهن و تمرین شکرگزاری.

آنجا که رابین شارما نوشته: «اگر به جای پهلو گرفتن در سراشیبی های ساده، در دل سختی ها قدم بگذارید قوی تر می شوید. قطعا مسیرهای بدون چالش امن تر به نظر می رسند ولی نهایتا خطرناک ترند. چون جسارت سرزندگی و عظمت وجودمان را خفه می کنند.» گواه این مطلب است که این کتاب صرفا یک جلسه انگیزشی نیست که تا یک هفته شما را سر ذوق می آورد و باد می اندازد توی گلوتان. خیر، حقایقی ژرف برای بهتر زیستن در دل زندگی روزمره مان مدفون شده که نویسنده تنها آن ها را نجات داده و در برابر چشمانمان قرار داده است.

مثلا یکی از محدودیت های من برای نوشتن، تایپ کردن حرف «ا» است. کیبردم توی این مورد لنگ می زند. تا قبل از خواندن این کتاب، «ا» برای من شده بود بهانه ای برای ننوشتن. و حالا شده ایده ای برای نوشتن. یک جورهایی دارم قانعتان می کنم که اگر آب دستتان است بیندازید پشت ترس هایتان، بدرقه شان کنید به سمت سفری بی بازگشت و بروید و کتاب را تهیه کنید و بخوانید.

در آخر گفت و گویم را با شما با این جمله به پایان می رسانم.

«زندگی شمع کوتاهی نیست بلکه مشعلی باشکوه است که فعلا در دستان من است.» رابین شارما

محدثه رضایی زاده