یک دولوپر علاقمند به اکو سیستم استارتاپی و مباحث امنیت
معرفی کتابهای قانون بی قانونی و رهبری از بالای خط
- بعد از مدت ها کار، موقعیتی دست داد که کتاب های قانون بی قانونی و رهبری از بالای خط رو مطالعه کنم، بعد از بررسی و تحلیل هر دو کتاب تصمیم گرفتم برداشت خودم رو در اینجا برای علاقمندان به این دسته کتب به اشتراک بگذارم:
کتاب قانون بی قانونی ، اولین کتاب رید هستینگز از بنیانگذاران نتفیلیکس هست که در اون فرهنگ سازمانی این شرکت بیان شده، اینکه چطور یک کسب و کار نوپا به مرور به یکی از بزرگترین شرکتهای ایالات متحده تبدیل شد؛ یک از موضوعات اصلی کتاب اشاره به ایجاد یک چرخه مطلوب در سازمان با تلاش برای ایجاد فرهنگی است بر پایه ی استخدام نیروهای با استعداد، حذف قوانین کنترلی و افزایش آزادی؛ این مهم در نتفیلیکس از طریق پرداخت حداکثری برای جذب افراد مستعد و با استعداد، از طریق تشویق کارمندان به صراحت در برخورد با یکدیگر و حذف قوانین سفت و سخت برای تفریح و مرخصی کارمندان امکان پذیر شده است.
در اصل نتفیلیکس به مرور زمان متوجه این مهم شد که با پرداخت هزینه بیشتر برای افزایش افراد با استعداد میتونه بازدهی کارمندان دیگه که اونا هم از استعداد خوبی برخوردار هستند رو افزایش بده، همچنین در چنین وضعیتی عنصر خلاقیت در بین کارمندان در بالاترین حد خود قرار میگیره.
بعد از جذب بهترین افراد نتفیلیکس اصل صراحت را پایه و اساس فعالیت خود قرار داد به طوری که در بین کارمنداش اعلام نظر و بازخورد به صورت مستقیم نهایتا به افزایش عملکرد شرکت منجر شد.
کتاب رهبری از بالای خط از جمله کتابهای بسیار کاربردی برای افراد در پوزیشن رهبری و یا فاندر در استارت آپ هاست، در این کتاب مدل اصلی برای رهبری درست و آگاهانه یک خط افقی ساده در نظر گرفته شده و همچنین چهار وضعیت رهبری و پانزده پیمان رهبری برای خواننده بیان شده که همگی به نوعی با مقوله ی خود آگاه بودن نسبت به خود در ارتباط اند؛ مدل خط افقی اینجا بیان کننده اون هست که رهبران در هر لحظه ممکنه در دو وضعیت بالای خط به معنای کارآمد برای رهبری و یا در وضعیت پایین خط به معنای ناکارآمد برای رهبری قرار داشته باشند؛
از جمله پیمانهایی که به شخصه توجه منو به خودش بیشتر جلب کرد پیمان اول: مسئولیت پذیری تمام و کمال، پیمان چهارم: صراحت و شفافیت در صحبت، پیمان دهم: بررسی نظر مخالف و پیمان دوازدهم: از هرچیزی به اندازه کافی داشتن بودن؛ به طور خلاصه پیمان اول میگه که پذیرش مسئولیت در برابر شرایطی که در اون قرار داریم پایه و اساس تحول هر فردی هست ینی در تیم های آگاه انتظار میره که به جای اینکه به دنبال فردی برای سرزنش باشیم یک رهبر آگاه بگه که: چطور این اتفاق میتونه به رشد بیشتر تیم کمک کنه؟
در پیمان چهارم یک رهبر آگاه به خود به این نتیجه رسیده یا میرسه که دیدن واقعیت به طور شفاف برای موفقیت تیم ضروریه و لازمه اینکار صداقت محض هست ینی هیچ کسی هیچ چیزی رو پنهان نکنه.
در پیمان دهم رهبران آگاه این امکان رو فراهم میکنن که نظر مخالف میتونه درست باشه و برای بررسی این نظرات گشودگی به خرج میدن؛ همچنین این رهبران در مورد باورهایی که باعث رنج هستند از خود تردید نشان میدهند.
در پیمان دوازدهم رهبران آگاه هر باوری رو که در اون به نوعی با کمبود مواجه میشن در اون سعی میکنند مواردی که برای آنهاست رو بدست بیارن؛ همچنین هر باوری که به نوعی کمبود رو القا کنه باعث میشه که رهبران به باورهاشون مشکوک باشند و اونها رو به چالش بکشند.
مطالب این دو کتاب به حدی برای شخص من جذاب بود که به همه علاقمندان خوندنش رو توصیه میکنم؛
در نهایت از جناب دکتر سید مجتبی حسینی فرد مدیر منابع انسانی باسلام برای معرفی این دو کتاب به بنده کمال تشکر و قدردانی رو دارم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب ماییم که اصل شادی و کان غمیم از زبان من
مطلبی دیگر از این انتشارات
6 مرحله ساده برای نوشتن نقد کتاب
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین کتاب های پرفروش ایران و دنیا