معرفی کتاب همسایه ها “اثر احمد محمود “


همسایه ها اثر احمد محمود

همسایه ها رمانی است که شخصیتی به نام خالد را در زمان پیش از کودتای ۲۸ مرداد و دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت در شهر اهواز روایت می کند . داستان با تک گویی درونی خالدشکل می گیرد. از دیدگاه این جوان نقل می شود و وقایع سیاسی و اجتماعی را بازتاب می دهد.این رمان در دسته رمانهای رئالیست اجتماعی قرار می گیرد . نویسنده به مسائلی چون فقر ،جهل مردم آن زمان ، افکار جامعه و اعتقادات آنها اعم از خرافات واختلافات طبقاتی می پردازد .و اکثر افراد و شخصیتها در این رمان طبقه کارگر را تشکیل می دهند که به واسطه حزب توده وروشنفکران طبقه متوسط و پایین جامعه تعریف می شوند . نویسنده با آوردن شعارها، گفتگو هاو نامه ای که به رئیس زندان می دهد رمان را برای مخاطب جذاب تر می کند . رمان از دیدپسری است که در یک محله فقیر نشین در خانه ای با چندخانواده زندگی می کند و پدرش مانع ادامه تحصیل اوست . هنراصلی نویسنده در این است که رویدادها را به زمان حال بیان می کند. تبحر نویسنده در این رمان فضاسازی و توصیفات بسیار است .شخصیتها در این رمان همه به وضعیت خودمعترضند . در دو فصل اول شخصیتها را کامل معرفی می کند . یکی از خصوصیت مهم شخصیتها تغییر تدریجی آنها در طول رمان است خالد در رابطه با «باور خانم» به بلوغ جسمی می رسد ودر محیط جامعه مثل قهوه خانه یا جلسات حزبی یا کتابخانه ی مجاهد به بلوغ فکری می رسد . و طرح کلی کتاب گذر شخصیت خالد از نوجوانی بی اطلاع به جوانی حزبی و سیاسی است . اوبه تدریج با رفت و آمد به قهوه خانه به مبارزات حزبی راه پیدا میکند تا اینکه به زندان می افتد و در روز ملی شدن نفت از زندان آزاد می شود . عشق او به سیه چشم به دو علت پایان می پذیرد: یکی اختلاف طبقاتی با سیه چشم که از خانواده مرفه و شهرتشین بود و دیگری ورود به حزب سیاسی بود که طبق قوانین حزب می بایست از آن دور باشد . این رمان به دلیل پرداختن به مسایلی چون اعتصابات کارگری، اعتراضات و تظاهرات مردمی، اشغال نیروهای انگلیس و شوروی، ملی شدن صنعت نفت از نگاه مارکسیستی هم قابل تأمل است.تا جایی که این رمان را آینه زندگی واقعی نویسنده دانسته اند .

قسمتهایی از کتاب ؛

بس که وعده شنیدیم، وعده دونمون دراومد. هرچه بیشتر فلاکت می کشیم، بیشتر به اون دنیا حواله مون میدن.

«پدرم نوشته‌است که اول پائیز سرمی زند و اگر کار و کاسبی خوب بود می‌ماند. اینطور که پیداست، این روزها، از روبراه شدن کار و کاسبی اصلاً خبری نیست. تو هر قهوه‌خانه که نگاه کنی، دسته دسته بیکارها نشسته‌اند و غم کلاف می‌کنند. تصفیه خانه خوابیده‌است. بازار بیشتر کساد شده‌است و گشنگی دارد به خیلی‌ها زور می‌آورد.»

شیده شریفی