مدیریت تولید محتوا ژوا
چرا کتاب بخوانیم؟ تجربه من از کتاب خواندن
میگویند :«کسی که کتاب میخواند، هزاران زندگی را قبل از مرگش زندگی میکند. کسی که هرگز کتاب نمیخواند، فقط یکبار زندگی میکند.» این جمله با تمام سادگیاش کاملا حقیقت دارد. حداقل تجربه من این را نشان میدهد که خواندن کتابهای مختلف سبب شدهاند زندگیهای مختلفی را لمس کنم: از زندگی یک کارمند در شهر شلوغ نیویورک گرفته تا زندگی دختری در انتهای یک جاده خاکی. اما کتاب خواندن را از جهات دیگر نیز میتوان مورد بررسی قرار داد. در این مطلب میخواهم به شما بگویم که چرا کتاب میخوانم و این کار چه مزایایی برای من دارد. پس یکراست برویم سراغ اصل مطلب: چرا کتاب بخوانیم؟
کتاب بخوانیم تا لذت ببریم
بقیه را نمیدانم؛ اما برای من، کتاب خواندن فارغ از تمامی دلایل دیگر، سبب لذت بردن خواهد شد. وقتی کتاب میخوانم، از تمام لحظات سپری شده لذت میبرم. مهم نیست که یک رمان ساده باشد یا یک کتاب فلسفی؛ در هر صورت خواندن آن برای من با لذت همراه است.
شاید بسیاری از افراد لذت بردن را یک دلیل کافی و قانع کننده برای انجام کاری نمیدانند؛ اما از نظر من لذت بردن یکی از فواید کتاب خواندن است که شاید بتوانم آن را اولین دلیل خودم برای خواندن کتابها بدانم.
کتاب بخوانیم تا یاد بگیریم
یاد گرفتن شاید اصلیترین علت نوشتن و خواندن کتابها باشد. اصلا شاید کتاب و کتابخوانی به این دلیل پدید آمدهاند که نویسنده بتواند تجربیات و نظریات خود را بیان کند و ما از آن یاد بگیریم. در اینجا یک نکته مهم وجود دارد: از نظر من یاد گرفتن، تنها به خواندن کتابهای غیرداستانی محدود نمیشود؛ بلکه افراد میتوانند حتی با خواندن رمان نیز درسهای زیادی بیاموزند.
من عقیده دارم که بسیاری از (اغلب) رمانها میتوانند خیلی آموزنده باشند و این آموزنده بودن به اشکال مختلفی در یک رمان وجود دارد. برای مثال شما ممکن است با خواندن تنها یک جمله از یک رمان، پاسخی قانع کننده برای یکی از سوالات بزرگ زندگیتان پیدا کنید. همچنین این امکان وجود دارد که با خواندن کل یک رمان به یک پیام و نتیجه مهم برسید و از آن نتیجه در زندگی خود استفاده کنید.
از آنجایی که اصرار دارم مثال بزنم (!) میخواهم به کتاب «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»، اشاره کنم. این رمان به طور کلی یک پیام خیلی خاص را به من داد؛ آن هم نه به صورت سطحی، بلکه به طوری که این پیام را کاملا و عمیقاً درک کردم. من از این کتاب آموختم که ارزش زندگی بسیار بالاست و حتی یک روز دیگر برای زندگی نیز به خودی خود اهمیت بالایی دارد. و این جمله اکنون برای من تنها یک شعار کلیشهای نیست؛ بلکه همانطور که گفتم، مفهومی است که کاملا و با تمام وجود درکش میکنم.
هرچند قصد ندارم تاثیر کتابهای غیرداستانی در زندگی را نفی کنم. کاملاً بدیهی است که کتابهای روانشناسی، فلسفی و... نکات زیادی برای آموختن در خود جای دادهاند و ما تا آموختن تمام آن نکات تنها به اندازه فاصلهمان تا اولین کتابخانه، دور هستیم.
فقط همین؟
البته که پاسخ سوال چرا کتاب بخوانیم ، تنها به این موارد محدود نمیشود. کتاب خواندن مزایای بسیار زیادی دارد. از قویتر شدن قلمتان گرفته تا هجوم ایدههای مختلف به ذهنتان. اما این دو دلیل، دوتا از مهمترین دلایل من برای خواندن کتاب هستند. و همین دو دلیل هرگز به من اجازه نمیدهند که در کتابخانهام، کتاب خواندهنشده نداشته باشم و همچنین همیشه چند تا لیست پر و پیمان از کتابها نیز در یادداشتهای گوشیام ذخیره نکنم!
در نهایت، من چیزهایی که از کتابها میآموزم را در صفحه اینستاگرامم قرار میدهم. اگر دوست داشتید، سری هم به آنجا بزنید.
دوست دارم نظر بقیه را هم بدانم. شما چرا کتاب میخوانید؟ آیا دلایلتان مشابه دلایل من است یا کلا متفاوت فکر میکنید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
به بهانهی معرفی کتاب «نوشتن خلاق»: مامایی که «واژه» به دنیا میآورد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه بهروز بوچانی کتاب خود را در نسخهٔ نشر چشمه «ممیزی» و «اخته» کرد
مطلبی دیگر از این انتشارات
نبض مرگ