مطالب کارنکن را در وبلاگم بخوانید: aminaramesh.ir
چه کتابی بخوانیم؟ از چه آموزشی استفاده کنیم؟
۱ – اساسا نیازی به یادگیری و افزایش دانشمان هست؟
ما ایرانیها تلاش چندانی در جهت افزایش دانشمان نمیکنیم. خیلی از ما اعتقادی به نقش یادگیریِ بیشتر بر کیفیت زندگیمان ندارم و اکثرا فکر میکنیم همین چیزهایی که بلدیم خیلی هم زیاد است و البته همزمان در خیلی از زمینهها هم خودمان را صاحبِ نظر میدانیم!
معمولا بر این باوریم که اشکال از جای دیگری است که زندگی ما کیفیت ندارد. در این باره قبلا در یکی از تمرینهای درسهای تفکر سیستمی سایت متمم نوشتهام و اگر اجازه بدهید اینجا تکرارش نمیکنم.
چرا ایرانیها اینقدر کم کتاب می خوانند؟
سایر نوشته های من درباره “تفکر سیستمی” در سایت متمم
۲ – خب اگر فرض کنیم یادگیری میتواند بر کیفیت زندگی ما تاثیر بگذارد، حالا چه کتابی بخوانیم؟ از چه منبع آموزشی استفاده کنیم؟
این روزها بازار آموزشهای غیردانشگاهی که ادعای بهبود کیفیت زندگی ما را دارند، بسیار داغ است. با توجه به کمبودی که در این حوزه وجود دارد، پیشبینی میشود این آموزشها در سالهای آتی بیشتر هم بشوند.
اگر این فرض را پذیرفتیم که یادگیری میتواند بر کیفیت زندگی ما تاثیر بگذارد و اگر در ابتدای این مسیر هم هستیم، فکر میکنم بهتر است شروع یادگیریمان را با کتاب شروع کنیم و اگر هم خواستیم از آموزشهای دیگر استفاده کنیم، در انتخاب آنها وسواس بخرج دهیم تا ذائقهمان به آموزشهای صرفا انگیزشی عادت نکند.
آموزشِ خوب باید ما را به تفکر بیشتر دعوت کند، معمولا یادگیریِ یک چیز جدید همراه با شکسته شدن مرزهای مدل ذهنی ما اتفاق میافتد و این شکستِ مرزهای خودساخته معمولا با درد همراه است. شاید بتوان گفت آموزشی خوب است که «دردِ ندانستنِ پیش از آن آموزش» را هر چه بیشتر در ما ایجاد کند.
بنظرم بهتر است در ابتدای مسیر کتابخوانشدن، از دیگران برای کتابهای خوب پیشنهاد بگیریم. در ابتدای راه باید حواسمان باشد که با وزنههای سنگین، دلزده نشویم. در این مورد قبلا مطلبی مستقل نوشتهام:
ده نکته در مورد کتاب خواندن (یا چگونه کتاب بخوانیم و کتابخوان باقی بمانیم؟)
۳ – یعنی برای انتخاب منبع یادگیریمان همیشه از دیگران سراغ بگیریم؟
کتاب یا هر منبع آموزشیِ دیگر قرار است پاسخی برای سوال ما باشد. فکر میکنم بعد از سرک کشیدنهایِ اولیه در آموزشها و کتابهای مختلف، باید دنبال سوال خودمان بگردیم. پیش از آنکه بپرسیم «چه کتابی بخوانیم؟» باید بدانیم سوال ما چیست؟ چه دغدغهای را میخواهیم با آن کتاب یا منبع آموزشی رفع کنیم؟ بنابراین فکر میکنم برای سراغ گرفتن از دیگران باید پرسشی شبیه این داشته باشیم:
برای فلان سوالم، در چه کتاب یا منبع آموزشی دیگری میتوانم جوابِ خوب پیدا کنم؟
من معمولا پرسشهایی مانند چه کتابی بخوانیم؟ را با پرسش جواب میدهم: چه دغدغهای داری؟ سوالت چیست؟
۴ – بنابراین همیشه فقط دنبال آموزشی باشیم که برایش سوال داریم و در پی سایر منابع نرویم؟
به نظر من بهتر است، بخش اعظمِ وقتمان را برای یافتن پاسخِ سوالهایی که داریم بگذاریم. دریای علم انتها ندارد و اگر قرار باشد در این دریا، جهتی را دنبال نکنیم و صرفا خودمان را به دستِ بادِ پیشنهادات بیرونی بسپاریم، سرگردان خواهیم شد.
در این میان، ممکن است مواجه شدن با یک کتابِ جدید یا آموزش جدید ما را با دنیاهای جدیدی آشنا کند و سوالهای تازهای پیدا کنیم. بنابراین بنظرم بد نیست اگر همواره در سبدِ یادگیریمان اندکی هم منابعِ غیرمرتبط به سوالاتِ حالِ حاضرمان وجود داشته باشد. این منابع ممکن است راههایی جدید برای ما بگشایند. اما همانطور که گفتم بنظرم نباید در استفاده از آنها افراط کرد.
[برای آشنایان با الگوریتم ژنتیک: یاد داستان بهینه محلی و بهینه سراسری (سراسری ترجمه خوبی برای global است؟) میافتم]
۵ – آیا معیاری برای موثر بودن این یادگیریها وجود دارد؟
بله، وسعت یافتن نگاه ما و بهبود کیفیت زندگی ما. یادمان باشد که مهم عمل کردن است. من همیشه با مفهوم «یادگیری برای یادگیری» مشکل داشتهام. بنظرم باید دنبال پیدا کردن مصداقی برای آموختهها در زندگیمان باشیم. آموخته های جدید میتواند مدل ذهنی ما را تغییر دهد و همه حال خوش و ناخوش ما بیشتر از هر چیز بستگی به همین شیوه نکاه ما به شرایط دارد.
- اگر کتابی در مورد «تصمیمگیری» میخوانیم، باید بتوانیم در شرایط مشابه، تصمیمات بهتری بگیریم.
- اگر برای بهبود رابطه عاطفیمان، کتابی میخوانیم یا دورهای شرکت میکنیم، باید اثرات این آموزشها را در کیفیت رابطه عاطفیمان ببینیم.
- اگر برای بهبود کسب و کارمان، آموزشی میبینیم باید اثراتش را در رونق یافتن کسب و کارمان ببینیم.
خلاصه اینکه همواره حواسمان باشد که اثرِ این آموزشها در عملکردمان را رصد کنیم و اگر دیدیم این عملکرد تغییری نکرده، شاید لازم باشد در انتخاب منبع آموزشیمان یا شیوهی استفادهی ما از آن بازنگری کنیم.
پسنوشت
اگر کسی بخواهد سرکی در کتابها بکشد. من این کتابها را پیشنهاد میکنم:
ده کتابی پیشنهادی من در سایت متمم
به بهانه نزدیکی نوروز بد نیست مطلبی که سال قبل در چنین روزهایی نوشتم را بخوانید.
مطلبی که خواندید از مجموعه مقالاتی است که درباره شغل با عنوان «کارنکن» نوشتهام، برای آشنایی با «کارنکن» و خواندن باقی مطالب روی لینک زیر کلیک کنید:
مطلب چه کتابی بخوانیم، اولین بار در وبلاگ امین آرامش منتشر شده است.
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم
مطلبی دیگر از این انتشارات
پناه بردن به ادبیات
مطلبی دیگر از این انتشارات
منتخب بهترین هدیه های مردانه