سووشون | از خون جوانان وطن لاله خواهد دمید

رمان «سووشون» نخستین اثر «سیمین دانشور»، نخستین بانوی رمان‌نویس فارسی است. این کتاب در سال 1348 منتشر شد؛ در سال‌هایی که نویسندگان، «اعتراض» را درون‌مایه آثار خود قرار داده بودند و «سووشون» نیز از این قاعده جدا نبود. رمانی که دهه‌های پیش از خود را به سال‌های پس از خود پیوند می‌دهد و مبارزه را میراث پدران برای پسران بر می‌خواند.

جلد کتاب «سووشون» از سیمین دانشور
جلد کتاب «سووشون» از سیمین دانشور

«سووشون» در سال‌های جنگ دوم جهانی و در شیراز رخ می‌دهد. قشون انگلیسی شهر را اشغال کرده‌اند و خریداری آذوقه‌ها، قحطی و بیماری را در شهر پدیدار کرده است. در این میان با «زری» آشنا می‌شویم؛ همسر «یوسف» که یکی از ملاکان و ارباب‌های شیراز است و قصد دارد تا باقی‌مانده‌ی محصول خود را نه به قشون انگلیسی که به مردم شیراز بفروشد...

آنچه که در همین سطور به ذهن می‌رسد، این است که یوسف برای ما قهرمان نام آشنایی است که نمونه‌هایی چون او را در واقعیت و همین‌طور در دیگر زمان‌ها و مکان‌ها تجربه کرده‌ایم. از برده‌داران خوش‌قلب تا فرماندهان و قدرتمندانی که به زیردستان خود اهمیتی بیش از برده و اسیر می‌دهند و احتمالا پیش‌بینی‌مان هم این است که در نهایت، بهای خوش‌قلبی و انسان‌دوستی خود را به شکل دردناکی خواهند پرداخت. «دانشور» در بخش‌های آغازین کتاب، خود به ما در تایید این پیش‌بینی کمک می‌کند؛ جایی که ما در خاطراتی از عروسی «یوسف» و «زری» خواهیم خواند که او به سیاوش(شاهزاده‌ی اساطیری ایران که به طرز دردناک و مظلومانه‌ای به دستور افراسیاب، پادشاه توران، کشته می‌شود) و امام حسین(ع) تشبیه می‌شود. حال با استفاده «سیمین دانشور» از صنعت ادبی «براعت استهلال»، سوال این است که چه چیزی باید ما را به ادامه مطالعه‌ی کتاب ترغیب کند؟ نویسنده با اشاره به آنچه که در نهایت رخ خواهد داد، غیرمستقیم از ما می‌خواهد که نه به نقطه‌ی نهایی، بلکه به مسیری که به نقطه‌ی نهایی داستان ختم می‌شود توجه کنیم. از این رو خواندن داستانی مانند «سووشون»، دقت نظر و شکیبایی می‌طلبد.

اما «سووشون»، نه داستان یوسف که داستان «زری» همسر اوست و تمامی دغدغه‌هایی که او به عنوان یک همسر، مادر و یک زن در جامعه‌ی خود دارد. ما زری را در ابتدای داستان یک زن سنتی می‌بینیم که دغدغه‌های او به محافظت از خانواده‌اش ختم می‌شود و فعالیت‌های اجتماعی‌اش محدود به کمک‌رسانی به زندان و دیوانه‌خانه‌ی شهر است. با این حال او در وقایع سیاسی جامعه‌ی خود بیش از آنکه ساختارشکن باشد، سازش‌گر است و سعی دارد در توفان حوادث، همسر صریح و ناترس خود را از گزندهای دشمنان حفظ کند. پس گوشواره‌هایش را (که هدیه عروسی یوسف است) در رودربایستی به دختر حاکم شیراز می‌دهد، اسب پسرش خسرو را به درخواست حاکم شیراز به حاکم می‌دهد تا خانواده‌اش را از گزند حاکم و قشون انگلیسی هم‌پیمان او حفظ کند. تلاشی که البته خوشایند همسر او نیست. اما زری در دو راهی ترس و عشق، ترس را انتخاب می‌کند تا عشق خود را از دست ندهد. دانشور سعی دارد تا ما را با دغدغه‌های یک زن و تلاش‌های او برای حفظ خانواده‌اش آشنا کند؛ ما احساس و اندیشه‌های زری را به کمک قلم نویسنده به خوبی درک می‌کنیم.

زری تنها زن داستان «سووشون» نیست. عمه‌خانم(خواهر یوسف)، عزت‌الدوله(از اشراف شهر)، فصیح‌الزمان(مادر یوسف)، فردوس(خدمتکار عزت الدوله) و مادرش، و همین‌طور مادر زری از دیگر زنانی هستند که دانشور ضمن استفاده از آنها برای پیشبرد داستان، از خرده‌داستان‌ها و گفته‌های آنها برای بیان تیره‌روزی‌های زنان استفاده می‌کند. مثلا عزت‌الدوله که زنی سخت‌گیر، دورو و بی‌رحم است، خیانت‌های همسرش را پیش روی خود می‌بیند اما آن واکنش که از او انتظار داریم را انجام نمی‌دهد. و یا زری علی‌رغم خوش‌قلبی‌اش ، در بحث و جلسه‌های سیاسی همسرش یوسف جایی ندارد. سیمین دانشور در کنار درون‌مایه‌ی اصلی داستان خود، از محدودیت‌های زنان و محرومیت‌های آنان در جامعه‌ی مردسالار دوره‌ی خود می‌گوید؛ محدودیت‌هایی که البته این روزها هم برایمان چندان کهنگی و ناآشنایی ندارد.

اما زری به تدریج تغییر می‌کند. او را می‌بینیم که به خواسته‌های پردردسر عزت‌الدوله «نه» می‌گوید و در فرایند دگرگونی خود به زنی مستقل و نترس، در غم از دست‌دادن همسرش «یوسف»، در نهایت سرپا می‌ایستد و زندگی تهی از ترس خود را بدون همسرش آغاز می‌کند. صبر نویسنده در بیان تحول شخصیتی زری، قابل‌توجه است و این تحول برایمان احساسی، غیرمنطقی یا ناگهانی نیست. در میان خرده‌داستان‌های رمان، صحنه‌ای از مقاومت زری را در برابر مدیر مدرسه‌اش شاهد هستیم که بیانگر وجود نیروی ستم‌ستیزی در اوست. دانشور در این خرده‌داستان کوتاه برایمان از مستعد آزادی‌خواهی بودن زنانی چون زری می‌گوید که به گفته خودش، «الفبای شجاعت» را می‌دانند اما ترس‌ها و عشق‌های زندگی، این الفبا را از یادشان برده است.

اما در زیر لایه‌ی داستانی رمان که بیانگر وقایع سیاسی و اجتماعی است، با لایه‌ای نمادین و تمثیلی روبرو هستیم که نویسنده با دادن نشانه‌هایی ما را به نفوذکردن در این لایه هدایت می‌کند. یوسف، هم‌نام پیامبری است که مردم را نجات می‌دهد و هم‌سرنوشت و هم‌عقیده با مردانی چون سیاوش و امام حسین(ع) است که مظلومانه کشته شدند. دانشور با استفاده از نمادهای مذهبی و اساطیری در کنار هم شخصیت‌ها را به آرمان‌های ملی و مذهبی جامعه پیوند می‌زند و از این رو سرنوشت یوسف و شخصیت او، برایمان معنای بیشتری از «یک ارباب خوش‌قلب» خواهد داشت. ادامه یافتن مبارزه‌ی پدر(یوسف یا بخوانید سیاوش) از طریق پسر(خسرو یا بخوانید کیخسرو، پادشاه کیانی شاهنامه) نیز تاییدی بر این نکته است که روحیه‌ی مبارزه و آزادی‌خواهی در برابر ستمگری و استبداد، از پدران به پسران می‌رسد. نام کتاب یعنی «سووشون» نیز برگرفته از عزاداری محلی و سنتی مردم فارس برای سیاوش است.

سیاوش در حال گذر از آتش
سیاوش در حال گذر از آتش

گفتنی است که سیاوش، قهرمان پاک شاهنامه، ریشه در افسانه‌های بین‌النهرین و «خدای شهیدشونده نباتی» دارد. جوان زیبارویی که قربانی می‌شود تا زمین از رویش گیاهان محروم نماند. این افسانه با وجهه‌ای انسانی‌تر به شاهنامه راه پیدا کرده و در شخصیت «سیاوش» قالب یافته است. «سیمین دانشور» نیز از این نمادپردازی بهره می‌برد و یوسف را نماد مردان ناکامی می‌داند که قربانی می‌شوند تا از خون آنها همچون خون سیاوش، گیاه خون سیاووشان بروید و آزادی را به نسل‌های بعد منتقل کند. به واسطه‌ی این خون، پسری در راه پدر گام بر می‌دارد، همسری متحول می‌شود، دوستان شجاعت از یادرفته‌شان را باز می‌یابند، و ترس‌های یک شهر جای خود را به امید برای تغییر می‌دهند. نامه‌ی یکی از شخصیت‌های رمان به زری، پس از مرگ یوسف نیز تاییدی بر همین نکته است:

«در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌آمدی، سحر را ندیدی؟»

«سووشون» تلاش‌های نسل‌های پیشین را در راه آزادی، میراث نسل‌های بعد می‌داند و بیان می‌کند که نسل‌های بعد این تلاش را به نتیجه خواهند رساند. از خون جوانان وطن «لاله دمیده» و همچنان «لاله خواهد دمید».

بیتی از تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» از عارف قزوینی
بیتی از تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» از عارف قزوینی

https://virgool.io/@mohsen_m/in-praise-of-doubt-e5evbuzkb2wf
https://ketabaz.ir/kite-runner-jmauehwjlhfu
https://vrgl.ir/YTTWp
https://vrgl.ir/BWdZS
https://vrgl.ir/VUeBn
https://vrgl.ir/RZsMz
https://vrgl.ir/zrX73