تجربه سوگ بعد از اعلام نتایج

این نوشته اولین بار مرداد ۱۴۰۱ و پس از اعلام نتایج کنکور در اینستاگرام کلینیک خرد منتشر شده است.

نتایج انتخاب رشته منتشر شده و احتمالا داوطلبان کنکور همگی در حال چک کردن سایت سازمان سنجش هستند. ممکن است شما به نحوی با یک داوطلب کنکور و اعلام نتایج مرتبط باشید. کنکور داده باشید، فرزند یا شاگردتان در انتظار نتایج است یا دوست و آشنایی دارید که اخیرا در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کرده است. اثرات اعلام نتایج خیلی زود خودش را در روحیه و احساسات داوطلبان نشان خواهد داد.

تعدادی از داوطلبان نتیجه بدتر از انتظار گرفته‌اند. شاید تراز و رتبه ‌آن‌ها عالی بنظر برسد اما از انتظار آن ها پایین‌تر باشد. چه بسا رتبه ۶۰۰ گرفته است اما انتظار رتبه تک رقمی داشته است. انتظارش هم غیرواقعی نبوده و کاملا محتمل بوده که رتبه تک رقمی بیاورد.

حتما این داوطلب ممکن است احساسات مختلفی را تجربه کند. اما می خواهم اینجا به سوگ اشاره کنم. سوگ یا احساس فقدان فقط بعد از مرگ یا از دست دادن یک عزیز ظاهر نمی‌شود. می‌تواند بعد از آزمونی چون کنکور هم بروز کند. درواقع او به سوگ اهداف و آرزوهای از دست رفته خود می‌نشیند و به تلاش‌هایی که از نظر او بی‌حاصل‌شده‌اند فکر می‌کند.

سوگ چند مرحله دارد. لازم نیست این مرحله‌ها به ترتیب طی شوند اما شخص سوگوار در یک یا چندتا از این مراحل قرار خواهد داشت:

انکار: از شکست خودش شوک‌زده است. نتیجه را باور ندارد یا به آن معترض است. فکر می‌کند «باید یه اشتباهی شده باشه» یا «حتما چندتا گزینه و سوال رو جابجا علامت زدم».

خشم:‌ ممکن است جزوه ها و کتاب‌ها را پاره کند. فریاد بکشد. به عالم و آدم بد و بیراه بگوید و همه را سرزنش کند و … به هر حال عصبانیت جزئی از سوگواری است.

چانه‌زنی: از جر و بحث و چانه‌زنی با معلم و مدیر و مسئولین سازمان سنجش تا زیرسوال بردن اعتبار کنکور. همه این‌ها می تواند بخشی از مرحله چانه‌زنی باشد. این‌ چانه‌زنی‌ها اگرچه بی‌فایده‌اند اما برای گذر از سوگ لاز‌م‌اند.

غم و اندوه: پناه بردن به بی‌پناهی و غم، در خود رفتن و افسردگی، دوری از فعالیت های لذت‌بخش گذشته، بی‌خوابی یا پرخوابی، کم‌خوری یا پرخوزی، شرکت نکردن در کلاس‌های بعدی و بسیار موارد مشابه دیگر که نشانه‌دهنده این مرحله هستند.

پذیرش: آخرین مرحله پدیرفتن بی‌رحمی دنیاست. در این مرحله فرد سوگوار متعهد می‌شود که از سوگ خود گذر کند و اهداف دیگری برای خود مشخص سازد. شاید تصمیم بگیرد دوباره تلاش کند، رشته‌اش را عوض کند یا همان را ادامه دهد انگار که «حالا اونقدرام بد نیست».

در این مسیر، چه کمکی به فرد سوگوار می‌شود کرد؟

شنونده خوب بودن و همدلی بیشترین کمک را خواهند کرد. گفتن «اشکال نداره»، «درست میشه»، «غصه نخور»، «اونقدرا مهم نیست» اگرچه بهتر از پیشنهاد دادن الکل و گل و خوش‌گذرانی افراطی هستند، اما هرگز کافی نیستند. شاید علت اینکه فرد سوگوار ترجیح می‌دهد به پیشنهاد‌های مخرب گوش کند همین است که به حال خراب او نزدیک‌تر هستند تا «غصه نخور، پسته بخور»

بهترین مثالی که از همدلی بیاد دارم، جایی در کتاب «پاندای بزرگ، اژدهای کوچک» نوشته جیمز نوربری بود. آنجا که:

{… اژدهای کوچک گفت: « نمی تونم از این چاله بیام بیرون.» پاندای بزرگ لبخند زد و گفت: «پس من میام و اونجا پیشت میشینم»…}

برای یک فرد سوگوار کاری از دست ما برنمی‌آید جز بودن، همدلی و شنیدن.