خوره کتاب کار من و همسرم شیماست. بلاگ خوره کتاب برای معرفی کتابها و نویسنده های بی نظیر. پادکست خوره کتاب برای انتخاب کتاب با گزیده خوانی از کتاب ها و روایت داستان زندگی نویسنده ها. khoreketab.com
انسان در جستجوی معنا - کتابی که هرگز نمیمیرد 1
من هاتف هستم و به همراه همسرم شیما، خوره کتاب رو راه انداختیم و شما اولین نوشته از سری "کتابی که هرگز نمی میرد" رو میخونید.
اولین کتابی که انتخاب کردیم، کتاب انسان در جستجوی معنا نوشته ویکتور فرانکله. در ادامه بخونید که چرا این کتاب اولین انتخاب ما برای سری پست های "کتابی که هرگز نمی میرد" هستش.
فرانکل داستان نجاتش رو از اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی در جریان جنگ جهانی دوم مستندسازی کرده. تجربهش در اردوگاه آشویتس یکی از ایدههای اصلی او رو قوت میده: زندگی جستجوی لذت یا قدرت نیست، بلکه رفتن به دنبال معناست.
او تو این کتاب دیدگاه نیچه رو مورد تامل قرار میده: « هرکس که یه چرایی برای زیستن داشته باشه، هر چگونگی رو تاب میاره.» فرانکل میگه 3 روزنهی اصلی برای تزریق معنا به زندگی وجود دارد: داشتن شجاعت در روزهای سخت، روابط و خلاقیت. انسان در جستجوی معنا کتابی عمیق برای ایجاد بحثای متفکرانه پیرامون اهمیت معنا و نقش رنج تو زندگیهای خودمونه.
در جستجوی معنا
او میگه زندگی جستجوی لذت یا قدرت نیست، بلکه رفتن به دنبال معنا است. اصالت و معنا شیوهی مناسب انجام کارها متناسب با هر فرد است:
« زندگی به معنی پذیرفتن مسئولیت برای یافتن پاسخ درست به مسائل و مشکلات، و انجام وظایفیه که مرتبا به هر فرد سپرده میشه.
این وظایف - و به دنبال آن معنای زندگی - از یک انسان به انسانی دیگه، و از لحظهای به لحظهای دیگه متغیره. بنابراین ارائهي یه تعریف کلی از زندگی غیرممکنه.
یافتن توازن در جنبش و حرکت: معنا از فردی به فرد دیگه، و روزی به روز دیگه متفاوته. « بنابراین، آنچه که اهمیت داره معنای کلی زندگی نیست، بلکه معنای زندگی برای هر فرد و در یه لحظهی خاصه.»
او میگه از جستجو برای توصیههای مشخص دست بکشیم. وظیفهی هر فرد به اندازهی فرصت او، منحصربهفرده.
راههای کشف معنا:
- رنج کشیدن (داشتن شجاعت تو روزای سخت)
- تجربه کردن چیزی یا مواجهه با شخصی (ویژگیهایی مثل خوبی، حقیقت، زیبایی، طبیعت، فرهنگ، خاص بودن یک شخص با عشق ورزیدن و اهمیت دادن به اونها)
- خلق کردن (انجام یه عمل یا کار مهم)
« اگر زندگی اصلا معنایی داشته باشه، حتما این معنا در رنج کشیدنه. رنج جزء لاینفک زندگیه، حتی به اندازهی سرنوشت و مرگ.»
به همون اندازه که جایگزین کردن یه انسان غیرممکنه، همانندسازیِ یگانگی و یکتایی رنج شما، عشق و کار خلاقانهتون هم ممکن نیست. شما غیرقابلجایگزین هستید.
دوگانگی کنترل
اصول خویشتنداری و شناخت چیزی که تحت نظارت شماست. هر آنچه که داریم ممکنه از ما گرفته بشه، به جز یه چیز؛ آزادی ما برای انتخاب روش پاسخ دادن به اوضاع.
« هنگامیکه دیگه قادر به تغییر اوضاع نیستیم، برای تغییر خودمون به چالش کشیده میشیم.»
زندگی ما به تصمیمات وابسته است، نه به شرایط. « در نهایت آدمی برای خود تصمیمگیری میکنه. انسان فقط وجود نداره، بلکه تصمیم میگیره که وجودش در لحظهی بعد به چه چیزی تبدیل بشه.»
چه طرز فکری رو نسبت به فرصتها و چالشهای زندگی در پیش میگیریم؟ طرز فکر مثبت به ما اجازه میده به موانع اجتنابناپذیر غلبه کرده، تحمل و رشد کنیم. طرز فکر منفی دردمون رو تشدید میکنه و ما رو در وضعیت بدتری قرار میده.
رنج کشیدن
نیچه:«هرکس که یه چرایی برای زندگی کردن داشته باشه، هر چگونگی رو تاب میاره.»
رنجهای انسان (و میزان اونها) نسبیه. چه بزرگ باشه چه کوچک، برای پر کردن ذهن گسترش پیدا میکنه. داستایوفسکی:« فقط از یه چیز وحشت دارم، اینکه شایستگی رنجهایم رو نداشته باشم.»
از کجا میفهمیم شایستگی رنجهامون رو داریم؟ شیوهای که با اون شرایط دشوار رو مدیریت میکنیم به ما این امکان رو میده که به زندگیمون معنا و عمق ببخشیم.
رنج کشیدن که دستآورد انسان است، به فرسایش وجودگرایانه اشاره دارد؛ نشانهای است که میگوید زمان تدوین دوبارهي قواعد و جهتگیری مجدد به سوی معنای زندگیتان فرارسیدهاست. همانطور که دردی که در پای شما است نشاندهندهی وجود یک مشکل است؛ یا حساسیت نسبت به حالات اطرافیانتان، به شما خبر از پویایی گروهی میده.
برای آرامش هدفگذاری نکنید: « آنچه که آدمی بهواقع به اون نیاز داره یه شرایط بیتنش نیست، بلکه سعی و کوشش برای یه هدف ارزشمنده، یا یه وظیفه که انسان با اختیار خودش انتخاب کرده.»
« سختی برای انسان اهمیتی نداره. در واقع انسان ازش استقبال میکنه؛ آنچه برای او اهمیت داره عدم احساس ضروری و مهم بودنه.»
رنج کشیدن تنها زمانی اصیل و پرمعناست که اجتابناپذیر باشه.
انتظارات
زمانی که زندانیان ناامید میشدند و به این نتیجه میرسیدن که دیگه هیچ انتظاری از زندگی ندارن، باید کسی اونها رو متوجه این میکرد که هنوز زندگی انتظاراتی ازشون داره... وظیفهای که باید انجام بشه. برای یه پدر، این به معنی برگشتن به فرزندشه. برای یه دانشمند، این به معنای تمام کردن مجموعه کتابهاشه. «کارش رو هیچ فرد دیگه ای نمیتونست انجام بده، همونطور که هیچکس هرگز نمیتونست جای این پدر رو در قلب فرزندش بگیره.»
« وقتی انسانی از مسئولیتی که نسبت به انسان دیگری که با مهربانی انتظارش رو میکشه یا نسبت به یه کار ناتمام بر عهده داره آگاهه، هرگز نمیتونه زندگیش رو دور بیندازه. چرایی زندگیش رو میدونه، پس قادره تقریبا هر چگونگیرو تحمل کنه.»
خودشکوفایی
«طوری زندگی کنید که انگار دارید برای دومین بار زندگی میکنین، انگار بار اول عملکرد اشتباهی داشتین و حالا میخواید درست عمل کنید!» این طرز فکر مسئولیتپذیری و قطعیت رو در آنچه از خود و زندگیمون میسازیم، برمیانگیزه.
خودشکوفایی اثر جانبی خودبرترسازی (اهداف فداکارانه) است.
کار ما هویت ما نیست: هنگامیکه وارد آشویتس شد، بعد از اینکه نسخهی دستنویس اولین کتابش رو از او گرفتند، مجبور شد از خودش این سوال رو بپرسه که آیا در این لحظه زندگیش خالی از معنا بود؟
«باید بگویم که بودن در گذشته مطمئنترین نوع بودنه.»
جوانان باید به افراد پیر غبطه بخورن. «اونها بهجای احتمالات آینده، واقعیتهای گذشته رو دارن، کارهای ممکنی که به حقیقت تبدیل کردن، معناهایی که برآورده ساخته و ارزشهایی که درک کردن.»
امیدوارم از خوندن این نوشته در مورد کتاب انسان در جستجوی معنا نوشته ویکتور فرانکل لذت برده باشید. تو قسمت دوم پادکست یه فنجون کتاب هم سراغ این کتاب رفته بودیم. تو پادکست یه نویسنده 2 هم زندگی ویکتور فرانکل رو روایت کردیم.
پیشنهاد من اینه که حتما این کتاب رو بخرید و بخونید. چرا که کتابیه که هرگز نمی میره.
مطلبی دیگر از این انتشارات
توتم و تابو - کتابی که هرگز نمیمیرد 2
مطلبی دیگر در همین موضوع
نکات کلیدی برای موفقیت در زنگی
بر اساس علایق شما
معرفی چالش هفته: "اسم و رسم!"