دختر روانی

این پست واقعا بی محتوا و صرفا یه عالمه غرغره.مجبور بودم یه جایی ذهنمو خالی کنم پس هر دوست عزیزی که هستی خودتو مجبور به خوندنش ندون.


دوتا امتحان آخر از من جونمو می خوان انگار.

جامعه شناسی و جغرافی در بدترین حال ممکن بودم مرگ رو جلوی چشمام دیدم.

دوتا درس حفظی محض که هیچ غلطی نمیتونی بکنی جز حفظ کردنش.

دوتا درسی که بچه های انسانی دوسش دارن و توش خوبن پس خراب کردنش اصلا عاقلانه نیست.

جامعه شناسیو شاید از اول سال ۶ بار خونده باشم تک تک امتحانای نهاییو ریز به ریز جواب دادم و تحلیل کردم کتابم پر نکات ریزه پر قسمتایی که هیچ کس حتی تا حالا نخونده و من با خودکار دورش خط کشیدم.

اما این لعنت شده شب امتحان منو تا مرز سکته برد.

نمره های سه تا امتحان نهایی آخر از ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ همشون ۱۵ تا ۱۶ بود!!من تو زندگیم نمره ی ۱۵ ندیدم بعد امتحان نهایی!!!

بعد این همه زحمت.

گذشت و روز امتحان ساده گرفتن من در حد مرگ استرس داشتم ولی امتحان واقعا بهتر از سالای قبل بود و سوال چالشیش بارم کم داشت.بازم خاک بر سر بازی درآوردم ولی خب ۱۶ نمیشم🤦‍♀


فردا امتحان جغرافی دارم حالم بده ازش بدم میاد ازش متنفرم.

می خواستم به هیچ کس چیزی نگم از صبح عذاب کشیدم از دیشب تا حالا من دو تا رمان خوندددددددم🤧🤧🤧🤧

اومدم به مهتاب پیام بدم دلم نیومد،بیچاره باید کلی وقت بزاره به من دلداری بده به اون چه؟گناه داره اونم دیگه به درس خودش برسه.اومدم به دوست دیگه پیام بدم دلم نیومد،شرایط اونم تو امتحانای نهایی تعریفی نیست جواب آخرین پیامم نداده هنوز نمیدونم چطوره اصلا نباید درگیر جغرافی کوفتی بکنمش.

حتی به سرم زد با او درد و دل کنم اما اونم نکردم او دیگه باید توی بایگانی بمونه یهو بعد این همه وقت بهش بگم من امتحان جغرافی دارم هیچی بلد نیستم؟

این شد که نشستم تو اتاق هر یک صفحه که خوندم جوووونم بالا اومد و زار زدم.

از ته ته ته دلم زار زدم

خدایا بسه دیگه بسه

خدایا دیگه نمیکشم

این امتحان آخرو تو به من ببخش.

تو که دیدی یک سال جون کندم.

دیدی روی هر صفحه ی این کتاب لعنت شده از جون مایه گذاشتم.

تو شب امتحانو به من ببخش

تو هوامو داشته باش

نزار اینطوری بشه

نزار همه چی نابود بشه

تورو خدا

توروخدا این کارو نکن

حالم بد شد و گریه کردم مثل چی

خواهر غرغروی بی شعورم نگرانه که صدام از پنجره بره بیرون آبروش بره😐

چشمم عفونت کرده درد می کنه باد کرده .با یه چشم بسته و بدون عینک دارم درس می خونم چشمم سنگینه😐🤐😵‍💫

باید غر بزنم واگرنه دیوونه میشم.

میدونم روزمرگی و غرغر خوندن جذاب نیست.

همه کلی بدبختی دارن امتحان جغرافی یه دختر لوس واقعا اهمیتی نداره.

اما حس کردم حداقل یه نفر هم اگه بخونه اگه ببینه دلم آروم میگیره.

کلاس دهم که بودم از جغرافی متنفر بودم بعد امتحان ترم یکم کتابمو پرت کردم وسط سالن دوتا دوست نزدیکم دهنشون باز مونده بود و هنوزم گاهی یادشون میاد و می خندن و میگن کاش فیلم اون صحنه رو داشتیم.

دلم می خواد آتیشش بزنم.

درکش نمی کنم

سامانه ی موقعیت یاب جهانی

اون gis کوفتی

سنجش از دور

زمین لرزه

مدیریت زمین لغزش

حمل و نقل و مرگ و درد و کوفت و زهر مار.

دیگه عفت کلام نمونده برام.

به خودم اومدم و میبینم همه ی پستای شده کنکور کنکور کنکور و روزمرگی های بی ارزش،راست میگه آقای سائر خوب نیست دیگه.

از انتشارش عذاب وجدان دارم ولی خب دیوونه شدم.